دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی شعر به یاد دکتر پرویز ورجاوند - سرودهٔ بانو توران شهریاری

شعر

به یاد دکتر پرویز ورجاوند - سرودهٔ بانو توران شهریاری

 

پرویز ورجاوند ناگه دیدگان بست / دردا دریغا ناگهان چشم از جهان بست

عشق وطن با خون به‌رگ‌هایش روان بود/ آن عشق ورجاوند و جاویدش از آن بود

گویی که این ایرانی بخرد از آغاز / با مهر میهن کرد چشم خویش را باز

ایران و ایران‌باوری شد عشق پرویز / عشقی بزرگ و آسمانی و دلاویز

هر جای ایران بهر او بهتر ز زر بود / زیرا که ایران مهد فرهنگ و هنر بود

بهر نگهداری ز میراث نیاکان / باید به راهش کارها کرد از دل و جان

میراث فرهنگ بشر، از بهر پرویز / بودی هویت‌ساز و هم خاطر برانگیز

باید از او آموخت ایران باوری را / در راه فرهنگ وطن روشنگری را

او اوستادی بخرد و صاحب‌نظر بود / او از بسی آگه‌دلان آگاه‌تر بود

آن بخرد میهن‌پرست و راد و آگاه / الهام‌بخش همرهانش شد در این راه

هر چند بگرفت او ز سوربن دکترایش / کم بود این عنوان به چشم دل، برایش

او زین سپس جزیی بود از خاک ایران / آسوده در دامان خاک پاک ایران

پرویز را ایزد بیامرزد به مینو / مام وطن فرزند کم آرد چنان او

ما هم به سوگیم و غمین، با خاندانش / بادا درود دوستداران بر روانش

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید