نامآوران ایرانی
نگاهی به وضعیت سعدی افشار - «عالیجناب سیاه» ساکت است
- بزرگان
- نمایش از شنبه, 25 آذر 1391 15:08
- بازدید: 3714
وقتی میگوییم «سیاهبازی»، بیدرنگ نام «سعدی افشار» را به خاطر میآوریم؛ هنرمندی که بیش از 50 سال و از سن 13سالگی روی صحنه تئاتر به جلد سیاه رفت و در پیراهن سرخ، مردم را خنداند و خنداند تا غم و اندوه خود را فراموش کنند. حالا اینروزها آن بزرگمردِ روسپیدِ عرصه نمایشهای آیینی سنتی کجاست؟ این پرسش البته پاسخ تلخی دارد.
nike-air-force-1-shadow-lucky-charms-dj5197-100-date-sortie | nike air huarache navy denim shoes sale , Air Jordan Release Dates 2021 , WakeorthoShops
خبرگزاری میراث فرهنگی ـ امروز نمایشهای سیاهبازی یا تختهحوضی به عنوان یکی از کهنترین گونههای نمایشی ایرانزمین بیشک مدیون افشار است؛ ولی افسوس اینک که او به حمایت و مراقبه هواداران و همکارانش نیازمند است، کمتر کسی از او خبر میگیرد.
افشار سه سال پیش با نمایش «قولنج» به کارگردانی حسین بابایی روی صحنه آمد و مثل همیشه درخشید. پس از آن در تابستان سال گذشته، در جشنواره نمایشهای آیینیسنتی، نمایش «سعدی و نامادریاش» را روی ویلچر اجرا کرد. ایده اجرای این کار، زمانی که به خاطر شکستگسی لگن در بیمارستان بستری بود به ذهنش رسید.
افشار دلتنگ صحنه بود و از سالها خانهنشینی خسته؛ میخواست دوباره به روزهای اوج برگردد و صدای خنده تماشاگران را در سالن بشنود. او دلتنگِ روزهاییست که نمایش تختهحوضی میان مردم ارج و قربی داشت. شاید افشار با «سعدی و نامادریاش» میخواست این دلتنگی را به گوش علاقهمندان سیاهبازی برساند اما افشار همچنان در انتظار واگذاری سالن برای اجرای این نمایش است.
او حسرت دارد یک بار دیگر توجه تماشاگران را به سمت و سوی سیاهبازی جلب کند و آنها را به تماشاخانه سنگلج بکشاند. راستی چرا نمایشهایی که زمانی تنها تفریح و سرگرمیِ مردم بود و در شلوغی زندگی روزمره جایی داشت، امروز زیر غبار روزمرگیها پنهان شده و کمتر کسی از آن سراغ میگیرد؟ سعدی افشار که هنوز نفس میکشد، پس چرا روی صحنه نیست؟
«رضا رضامندی»، کارگردان نمایش «سعدی و نامادریاش» درباره «سعدی افشار» میگوید: «سعدی میخواهد لحظات شادی را برای مردم فراهم کند. او مامور شادکردن مردم است. افشار در آخرین کاری که با حضور او روی صحنه رفت، با تمام توان بازی کرد و مردم این توانمندی را دیدند اما نگهداری از سلطان سیاهبازی ایران هزینه دارد. هیچکس این هزینه را متقبل نمیشود. پس از جشنواره، مسئولان باید سالنی به سعدی میدادند تا این کار را اجرا کند، ولی تا امروز جوابی ندادهاند.»
حالا این هنرمند پیشکسوت، بار دیگر به کنج خانه پناه برده و فراموش شده. مردی که تنها میراثدار و بازماندهی نمایشهای اصیل ایرانی است، اینک باید در انزوا، درد بکشد و نتواند آمپولهای یکمیلیونتومانیِ لازم را برای تسکین دردش تامین کند. آیا مدیران فرهنگی و هنری ما به انتظار نشستهاند تا به رسمِ ناخوشایند ایرانیها ـ خداییناکرده ـ افشار نیز از نفس بیفتد و سپس به سراغ او بروند و از هنرمندی و تواضع و فرومایگی و بزرگیِ او بگویند؟
این درست که اگر بیماری افشار، بهبود یابد، شاید نتواند مانند گذشته به حرفه سیاهبازی بازگردد اما حتی اگر او توان بازی نداشته باشد، میتواند شماری از بهترین شاگردان و هنرمندان آینده این رشتهی به حاشیه رفته را تربیت کند و به جامعه هنری تحویل دهد.
افشار خود شاگرد و همبازیِ بزرگانی نظیر نعمت گلزار، اسماعیل خیام و حسن شریفی، مرحوم اسدالله قاسمی، محمود نظری، حسین حولهای، اکبر شمشاد، علی اژدری، پیرمرادی و عزیز نادرجو بوده و از آنها بسیار آموخته است.
او نمایش سیاهبازی را در بسیار از کشورهای جهان، روی صحنه برد و دنیا را با زبانبازی و رقص و طرب سیاه به حیرت و تحسین وا داشت. حتی وقتی نمایش «سعدی هملت میشود» را در یکی از شهرهای اروپایی اجرا کرد، چنان مورد اقبال عمومی واقع شد که فقط در یکی از اجراها، مجبورشد به دلیل تشویق مکرر تماشاگران، 17 بار از صحنه خارج شود و دوباره روی صحنه برگردد. حال آنکه سهم افشار از جانب هموطنان و دولتمردان میهن خود، تنها یک بزرگداشت در خانه هنرمندان و انتشار کتابی در مورد زندگی اوست.
آخرین اخبار رسیده از وضعیت سعدی افشار، ملقب به سلطان سیاهبازی ایران، حکایت از بروز پوکی استخوان و مشکلاتی در مهرههای ستون فقرات این بازیگر بیهمتا دارد که البته مورد عمل جراحی قرار گرفته و گویا هزینههای سرسامآور این عمل را ارشاد اسلامی پرداخت کرده است.
چندی پیش «پیمان شریعتی»، مدیر روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی در رابطه با حمایتهای مالی از این بازیگر پیشکسوت، با اشاره به عیادت «قادر آشنا» مدیر کل مرکز هنرهای نمایشی از سعدی افشار، اعلام کرد قرار است او(شریعتی) پیگیر مسائل درمانی و مالی این هنرمند باشد.
همچنین وی افزود اداره کل هنرهای نمایشی در تمام طول بستریبودن افشار در بیمارستان مراقب حال ایشان بود و حتی در دوران نقاهت و پرستاریهای بعد از جراحی در منزل نیز، حمایتهای لازم را به عمل میآورد.
با وجود این، در حالیکه طبق نظر پزشکان، افشار باید ماهانه یک آمپول تزریق کند، به دلیل گرانبودن آنها (هر کدام یک میلیون تومان)، هنوز حتی نتوانسته یک بار این آمپولها را تهیه کند.
افشار که درآمدی جز از راه بازیگری تئاتر ندارد، توانایی داشتن پرستار را ندارد و تنها یکی از دوستانش به او سر میزند. البته در این میان هنوز هستند هنرمندان غیرتمندی که دلشان برای بازمانده نمایش ایرانی میتپد و با انجام کارهای تحسینبرانگیزی از او و شرایط دشوارش حمایت میکنند.
گفتنی است سعدی افشار با نام اصلی «سعدالله رحمتخواه» در سال 1313 به دنیا آمده و تا ششم ابتدایی درس تحصیل کرده است. وی برای نخستینبار در سال 1330 به عنوان «سیاه» روی صحنه رفت