دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی بزرگان فقدان «مرد طلایی باستان‌شناسی ایران (مسعود آذرنوش)» 7 ساله شد

نام‌آوران ایرانی

فقدان «مرد طلایی باستان‌شناسی ایران (مسعود آذرنوش)» 7 ساله شد

«ما در باستان‌شناسی بزرگان زیادی داریم و بزرگان زیادی را نیز از دست داده‌ایم، اما در این میان دکتر مسعود آذرنوش از سایرین متمایز بود، این تفاوت در انضباط، برنامه‌ریزی، مدیریت، نگاه علمی- تخصصی، سخنان، تالیفات، دیدگاه‌ها و اقدامات وی به خوبی قابل مشاهده بود، از سوی دیگر او الگویی مناسب برای باستان شناسان نسل جوان کشور بود که شخصیت علمی نسل‌های پیشین و نسل امروز جامعه را بهم پیوند زده بود.»

FW0663 - adidas samba ireland live score last night - adidas Futurenatural Shoes Vivid Red Mens | 30 Winter Outfit Ideas to Kill It in 2020 - Best Outfits of Ignited Woman 2019

فرزان احمدنژاد، مسئول حوزه باستان‌شناسی استان البرز که مسعود آذرنوش را برای نخستین‌بار در سال 1378 و در سمت رئیس وقت موسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران دیده بود، در یادداشتی به بیان خصوصیات، فعالیت‌ها و آنچه از مسعود آذرنوش به عنوان یکی از اساتید خود یاد گرفته، پرداخت.

به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، احمد‌نژاد در یادداشت خود درباره‌ی این باستان‌شناس پیشکسوت آورده است: «مرحوم «مسعود آذرنوش»، باستان‌شناس، پژوهشگر و استاد دانشگاه در 5 فروردین ماه سال 1324 در کرمانشاه به دنیا آمد و در 7 آذر سال 1387 در تهران به دلیل سکته‌ ناگهانی دار فانی را وداع گفت.

حضور مسعود آذرنوش در دهه 80- 1370 در دانشگاه و در دهه 1380 در مدیریت اجرایی باستان‌شناسی کشور تحولی بزرگ در باستان‌شناسی ایران بود. او باستان شناسی ایران را در علم و عمل احیا کرد و در زمان ریاست خود در پژوهشکده باستان شناسی تغییرات اساسی انجام داد که به پیشرفت و بهبود باستان شناسی ایران انجامید. دوره ریاست وی در پژوهشکده باستان شناسی، دوره زرین (طلایی) باستان شناسی ایران است.

در زمانی که ریاست پژوهشکده‌ی باستان‌شناسی را برعهده داشت، برای نخستین‌بار مقرراتی را در پژوهشکده به اجرا گذاشت که پیش از آن بی‌سابقه بود. مهم‌ترین مقررات این بود تا زمانی که سرپرست هیأتی گزارش کاوش در یک مکان باستانی را به پژوهشکده و سازمان میراث فرهنگی ارایه نمی‌کرد، دیگر مجوز هیچ کاوشی برای وی صادر نمی‌شد که همین امر باعث دشمنی تعداد پرشماری از باستان شناسان با وی شد. در گذشته کسانی بودند که شاید حدود 10 فصل بدون دادن گزارش، کاوش می‌کردند و در نتیجه اطلاعات کاوش که باید همه از آن بهره‌مند می‌شدند، نزد یک نفر بایگانی می‌شد.

از دیگر کارهای مهم دیگر مرحوم آذرنوش این بود که در حد مقدورات و امکانات، کاوش‌ها را مدیریت، سازماندهی و اولویت‌بندی می‌کرد، یعنی اگر قرار بود در جایی کاوشی انجام شود ابتدا بررسی می‌کرد که پرسش علمی و نیاز آن محل چیست و به ‌طور دقیق چه محلی باید کاوش شود و در این راستا تا حد زیادی موفق بود. البته بخش زیادی از کاوش‌ها به‌دلیل این‌که در جریان عملیات‌های عمرانی و ساختمان‌سازی انجام می‌شدند، فوری و نجات بخش بودند. با این حال، او ابتدا نیازهای باستان‌شناسی را بررسی و سپس مجوز کاوش صادر می‌کرد.

در همین زمان نتیجه کاوش‌ها به ‌شکل سمینارهای باستان‌شناسی و انتشار گزارش‌ها، اطلاعات و نویافته‌های کاوشی‌های باستان‌شناختی کاری که تقریبا در 40 سال گذشته فراموش شده بود و در زمان آذرنوش سامان ‌دهی و اجرا شد.

دکتر آذرنوش امکان ورود به تشکیلات باستان‌شناسی را برای نسل جوان باستان شناسان فراهم کرد. البته بسیاری از این جوانان از دانشجویان مستقیم و مقبول وی بودند. ایجاد کتابخانه پژوهشکده باستان شناسی از موارد درخشان دوره ریاست وی است.

در زمان مدیریت آذرنوش، در چارچوب همکاری‌های بین‌المللی، فعالیت‌های گسترده باستان شناسان خارجی در ایران بر طبق توافقنامه‌های مشخص و دقیق و رعایت حقوق ملی و بدون این‌که باجی به آن‌ها داده شود، از سر گرفته شد که دستاورد این مهم آشنایی باستان شناسان جوان با روش‌ها، تکنیک‌ها، تئوری‌ها و متدهای روز جهان بود و گزاف نیست اگر بگوییم در این زمان بود که پیکره پوسیده باستان‌شناسی به ویژه کاوش‌های باستان شناختی، جان تازه‌ای گرفت.

اگرچه عده‌ای به این امر معترض شدند و این دوره را آغاز مجدد چپاول فرنگیان و خارجی‌ها نامیدند، با این وجود جهش و رشد کیفی باستان‌شناسی ایران در همین دوران غیر قابل کتمان است. در این دوره بود که استادان بنامی از دانشگاه‌ها و مؤسسه‌های بزرگ به ایران آمدند و حتی هزینه هم کردند و در کنار اینان باستان شناسان ایرانی نیز آموختند. حضور دانشگاه‌های شیکاگو، توکیو، لندن، سیدنی، ورشو، برلین، ... و استادانی همچون عباس علیزاده، باربارا هلوینگ، دانیل پاتس، راجر ماتیوس، باربارا کایم و نامداران بسیار دیگری در این دوره زرین باستان‌شناسی روی داد.

حوزه‌ی تخصصی آذرنوش دوره‌های ساسانی و اشکانی بود، به همین دلیل او یکی از مهمترین ارکان باستان شناسی دوره ساسانی به شمار می آمد. تحلیل‌های علمی وی که به دور از تعصب و سطحی‌نگری بود، دانسته‌های ما را درباره دو مکان باستانی مهم دگرگون کرد. نخست بنای تاریخی «کنگاور» که به اشتباه معبد آناهیتا نامیده می‌شد و هنوز نیز متأسفانه نامیده می‌شود و دیگری یافته‌های «هگمتانه» به ویژه معماری که هخامنشی تاریخ‌گذاری شده بود و وی اشکانی بودن یافته‌ها را به اثبات رساند.

دکتر مسعود آذرنوش پنجشنبه 7 آذرماه سال 1387 در حالی که به علت درد شدید قلب، حوالی نیم روز کاوش در هگمتانه‌ی همدان را تعطیل کرده بود و برای رفتن به پزشک به تهران بازگشته بود در اثر سکته قلبی ناگهانی در محل زندگی خود درگذشت و در دهم آذر ماه 1387 با حضور جمع پرشماری از باستان شناسان، همکاران، دانشجویان، خانواده پیکرش از عمارت مسعودیه تا میدان بهارستان تشییع و سپس به بهشت زهرا منتقل و در قطعه نام آوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد .


فعالیت‌های باستان‌شناختی «مسعود آذرنوش»

از جمله فعالیت‌های باستان‌شناختی وی می‌توان به کاوش‌های هفت تپه خوزستان، دانشجو کار آموز به سرپرستی شادروان عزت الله نگهبان، 1346، کاوش‌های هفت تپه خوزستان ،دانشجو کار آموز به سر پرستی سیف اله کامبخش فرد، 1347، کاوش‌های کنگاور کرمانشاه دانشجو کار آموز به سرپرستی سیف الله کامبخش فرد،1351،‌ کاوش‌های مسجد سلیمان، نماینده مر کز باستان شناسی ایران به سرپرستی ر.گیرشمن، 1352، کاوش‌های کنگاور ،مسوول کار گاه به سرپرستی سیف الله کامبخش فرد، 1352. کاوش‌های هفت تپه خوزستان، معاون هیات به سرپرستی شادروان عزت الله نگهبان، 1353،‌ کاوش‌های شوش، مسوول کارگاه شائور به سرپرستی ژ.پر، 1355،‌ کاوش‌های گورستان محوطه سنگ شیر و تپه هگمتانه همدان، سرپرست هیات، 1355 ،‌ کاوش‌های کنگاور کرمانشاه، سرپرست هیات،1357. کاوش‌های حاجی آباد فارس (تل سفیدک)، سرپرست هیات، 1377،‌ کاوش‌های ابراهیم آباد قزوین (کاوش آموزشی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران )، سرپرست هیات، 1379، کاوش‌های تپه هگمتانه همدان، سرپرست هیأت، 1385 الی 1387 و کاوش‌های قلعه یزدگرد در بانزرده کرمانشاه، سرپرست هیأت، 1387 اشاره کرد.


سمت‌های «مسعود‌ آذرنوش» در دوره فعالیت‌اش

مرحوم دکتر مسعود آذرنوش در مدت فعالیت‌اش در حوزه‌ی باستان‌ شناسی مشاغل و سمت‌های مختلفی را در دست داشت، که از‌ آن جمله می‌توان به سرپرست هیات‌های کاوش و بررسی، مرکز باستان شناسی ایران 591349،‌ بورس تحقیقاتی از موسسه باستان شناسی آلمان، برلن، 1365، بورس تحقیقاتی از موزه مترو پولیتن، نیویورک 671366، مدیر انجمن حفظ آثار باستانی و بناهای تاریخی ایالت بروکسل، بلژیک، 741373، استاد یار موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران از 79-1375،‌ مدیر گروه باستان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی تهران از 84-1378،‌ ریاست پژوهشکده باستان شناسی از 85-1380،‌ عضو انجمن ایران شناسی اروپا،‌ مشاور مجله باستان شناسی و تاریخ، مرکز نشر دانشگاهی و همکار مجله کتابشناسی انتقادی چکیده های ایران شناسی(Abstracta iranica) اشاره کرد.» احمدنژاد در ادامه‌ی یادداشت خود به بیان خاطره‌ای از وی نیز پرداخته است؛ «روزی دیدم که دکتر آذرنوش با کمترین فشار آب دست می شست، ابتدا گمان کردم فشار آب کم است و گفتم: با این فشار آب صد رحمت به قطره چکان. دکتر آذرنوش در جوابم گفتند: البته فشار آب خوبه من این گونه دست می شورم ! کشور ما از لحاظ ذخایر آبی کشور 87 است و از لحاظ مصرف شماره 8 با این وضعیت آینده آبی کشور چگونه می‌شود؟ می‌شود با نصف لیوان مسواک زد، ولی بیشتر ما برای مسواک زدن یک بشکه آب مصرف می‌کنیم!

این تنها مشتی از خروار بود. حفظ محیت زیست، جامعه، نگرش مثبت و بسیاری موارد دیگر که مرا تشویق و وسوسه می‌کرد که دو ترم پس از فارغ التحصیلی همچنان سر کلاس‌های استاد حاضر شوم.

دکتر آذرنوش به زبان های انگلیسی، فرانسه و آلمانی بسیار مسلط بود و بارها از چندین متخصص زبان انگلیسی شنیدم که تسلط دکتر آذرنوش بر زبان انگلیسی در سطح بسیار بالایی است. از دکتر «رمی بوشارلا»

شنیدم که دکتر آذرنوش به فرانسه مثل زبان مادری تسلط دارد و در سمینار اریسمان خود شاهد گفتگوی طولانی دکتر آذرنوش و دکتر باربارا هلوینگ به زبان آلمانی بودم. در زمانی که پایان نامه ام را تدوین میکردم به

بخش‌هایی از ترجمه یک متن ایتالیایی اشکال گرفت و گفت: « البته من در حد رفع و رجوع و رفرنس به ایتالیایی آشنا هستم و توصیه می کنم که با منبع دیگری این بخش را دوباره ترجمه کنید» و البته تا قسمت زیادی هم حق با ایشان بود.»

او در ادامه نقل قولی از علیرضا عسگری چاوردی _باستان‌شناس_ نیز در مورد مرحوم دکتر آذرنوش بیان کرده است. «عسگری چاوردی گفته است؛ "در پشت چهره جدی و پرتلاش و مشتاق وی قلبی مهربان و رئوف وجود داشت که تنها افرادی این قلب مهربان و انسانیت این مرد بزرگ را درک می کردند که از نزدیک با وی آشنا بودند. اقتدار دکتر آذرنوش، زبانزد همه بود. علم، مردانگی و انسانیت وی شاخص روح بلند ایرانی بود و شخصیت دکتر آذرنوش، همانند شخصیت قهرمانان ایرانی در شاهنامه افسانه ای است. در تمام کاوش باستان شناسی، همیشه سعی می‌کرد مستمندترین مردم روستا را بکار گیرد، اگر روستا پل نداشت و یا چیزی کم داشت سعی می کرد بدون اینکه کسی بداند برای آن روستا در طول مدت کاوش هزینه ای در حد وسعش برای عمران آن محل خرج کند. بارها، شاهد بودم که به صورت پنهانی برای دانش آموزان مستمند روستا دفترچه و قلم می خرید و ما یا در فصل بعد متوجه می شدیم و یا کسی از اهالی روستا به ما می گفت. در تمام موارد، صدها کار خیر انجام می داد که در آینده روشن خواهد شد. آری، دکتر مسعود آذرنوش اگر سخت گیری می کرد برای این بود که وی تمامیت مملکت و آینده را در نظر می گرفت و کوته بین نبود. برای نزدیکترین افراد به خودش بسیار بیشتر از دیگران سخت می گرفت و اگر می دانست فردی لیاقت و شایستگی انجام امور را دارد برای موفقیت وی بی نهایت تلاش می کرد. هیچ ادعا نداشت و تمام کارهایش بر اساس قانون و ضابطه بود. هیچ وقت، غیبت نکرد و هیچ زمان به انسانی بی حرمتی نکرد."»

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه