نامآوران ایرانی
17 دی درگذشت جهانپهلوان تختی
- بزرگان
- نمایش از دوشنبه, 28 بهمن 1392 05:22
- بازدید: 3263
برگرفته از مجله افراز (نامه درونی انجمن فرهنگی ایرانزمین)، شمارهٔ چهارم، بهار 1382 خورشیدی
شامگاه هفدهم دیماه 1346 خورشیدی، روزنامهها نوشتند: «تختی خودکشی کرد» و هتل آتلانتیک به عنوان محل خودکشی جهانپهلوان معرفی شد. هیچکس باور نکرد که پهلوان خودکشی کرده است چون همه میدانستند آن قامت افراشته و سینهی ستبر، اهل جا زدن نبود، مبارزه میکرد و تمام تلاش خود را به کار میبست، شاید شکست میخورد ولی اهل جا زدن نبود.
چند سال پیش کمیتهی المپیک جهانی اعلام کرد که شادروان غلامرضا تختی، استورهی کشتی ایران- که به همراه پوریای ولی، سند جوانمردی و مردانگی ورزش این دیار است- در میان پنج ستارهی ورزش جهان در قرن بیستم جای گرفته است.
در دوران پهلوی دوم بسیار کوشیده شد تا تختی را از آرمانخواهی باز دارند که همهی این کوششها از قطع حقوق وی از راهآهن گرفته تا سازمان تربیت بدنی، کوچکترین خللی در ارادهی آن پهلوان نگذاشت. پیشنهاد عضویت در انجمن شهر را به او دادند که نپذیرفت و حتا تا آنجا پیش رفتند که با فرستادن رحیمعلی خرم و قراگزلو، رییس وقت سازمان تربیت بدنی حاضر شدند او را به قیمت بالایی بخرند ولی او با اینکه مشکلات مالی فراوانی داشت کیف پول را پس زد و گفت: «آنها که راه شرافت و درستی و راه خدمت به مردم را انتخاب کردهاند از عسرت و پریشانی مالی وحشتی ندارند و من به این پولها نیازی ندارم» (حماسهی جهانپهلوان تختی / شادروان محمدعلی سفری).
تختی بزرگ در تمام عمر از شاگردان وفادار مکتب مصدق بود و در کنگرهی جبههی ملی ایران در سال 1341 به هموندی شورای مرکزی آن انتخاب گردید. از تختی بسیار گفتهاند، از کمک به زلزلهزدگان بویین زهرا، از رویارویی با حریف روسی، از دوستی با مردم تهیدست، از گذشت و بلند همتی و از برخورد با زرومندان و دستگیری ضعیفان. او طبعی بلند و سیرتی پسندیده داشت و در اوج شهرت، همواره تواضع و فروتنی را از یاد نمیبرد. اگر پای صحبت همنسلان او نشسته باشید، هر کدام خاطرهای از این مرد بزرگ دارند، چون او مردمی بود و همواره در کنار مردمش بود.
تختی نمونهی والایی از پرورش یافتگان فرهنگ ایرانی بود؛ فرهنگی که پیروزی- به هر قیمتی- برایش مهم نیست، نفس تلاش- و با تمام نیرو در راه رسیدن به آرمانی نیک گام برداشتن- برایش مهم است؛ فرهنگ والایی که هر انسانی در آن نقشی دارد که اگر به درستی آن را ایفا کند، صحنهی زندگی بسیار دلنشینتر خواهد بود.
تختی برای مادرش ارزش والایی قایل بود و موفقیتش را مدیون او میدانست. یک سال پس از اینکه او در نوزده سالگی به مسجد سلیان رفت و در شرکت نفت شروع به کار نمود، برای دیدار مادرش تقاضای مرخصی نمود که مورد قبول واقع نگشت. او استعفا داد. متن استعفای او خواندنی است: «بسیار متأسفم از اینکه مقام ریاست کارگزینی ادارهی شرکت نفت مسجد سلیمان با مرخصی یکماههی اینجانب موافقت نفرمودهاند. از نظر آنکه من برای مادر خودم ارزش فراوانی قایل هستم و او از من خواسته است که به دیدارش بروم، چارهای جز اطاعت امر او نمیبینم و با مرخصی من نیز موافقت نشده است. خواهشمند است استعفای اینجانب را بپذیرید. با نهایت احترام: غلامرضا تختی».
عشق و ادب تختی به مادر با شهرتش کمرنگ نشد و پیش از هر مسابقهای، دود کردن اسفند و از زیر قرآن رد کردن توسط مادر برقرار بود.
در المپیک ملبورن از شش حریف خود چهار تن را با ضربهی فنی شکست داد و تا پایان مسابقهها تنها یک امتیاز منفی داشت در حالی که کولایف روسی شش و استیکل آمریکایی هشت امتیاز منفی داشتند. یکی از علل توجه بیگانگان همین بود که چگونه فردی با ابتداییترین امکانات ورزشی از یک کشور جهان سوم آنان را که روشهای پیشرفتهی ورزشی و تغذیه و محیطی بهتر داشتند، به زانو درآورده بود. کسی که در بیشتر اوقات، تغذیهاش نان و پنیر بود. این همه نیرو، چه جسمی و چه روحی، دیدگاه مثبت، انجام کارهای شایسته و پذیرش مسؤولیت، همه از ایمان عمیق و خالصانهی او سرچشمه میگرفت. تختی در زمان شکست هم مثبت بود. پس از پیروزی در مسابقههای جهانی یوکوهاما به جوانان وطن توصیه نمود که هرگز از شکست نهراسید زیرا که خود پیش از این مسابقه، مقام دوم را کسب کرده بود. تختی معتقد بود: «به نظر من اگر جوانان از هر مسألهی کوچکی نومید شوند راه ناصوابی رفتهاند». تختی از مادیات به دور بود. مدالهایش را در قفسهی خاصی نگهداری نمیکرد چون معتقد بود مدالها در قلب مردم است. مقام و پُستی را طالب نبود حتا در فدراسیون کشتی. عشق به موسقی در وی قوی بود، خاصه آهنگهای اصیل ایرانی. با وجود سفرهای زیاد خارجی، اصالت ایرانی خود را حفظ مینمود. به شعر و ادبیات علاقه داشت و کارهای هنری را ترجیح میداد. تختی را میتوان پس از مرحوم مصدق، محبوبترین چهره در اذهان مردم دانست ولی حق او را ادا کردن بس دشوار است. دولت وقت، طبق امریهی صادره از جمیع جهات تختی را محاصره نمود تا عالم کشتی از وجود او پاک گردد! او را از کشتی دور کرد و حتا اجازهی دیدن کشتی در درون سالن را به او نمیداد. در بازگشت از یوکوهاما، استقبال کمنظیری از تیم پیروز ملی در فرودگاه مهرآباد به عمل آمد. تختی در مصاحبهی مطبوعاتی اعلام کرد که افتخار دارد عضو شورای مرکزی جبههی ملی است. از این تاریخ یعنی 1340 مبارزهی شاه با تختی شدت گرفت تا 17 دی ماه 1346...
جهان پهلوان تختی، صاحب تمامی عنوانهای المپیک، جهانی و آسیایی شد و دوازده سال پایداری او در راه کسب عنوان قهرمانی، میتواند نشانهای کوچک از روح بزرگ آن رادمرد باشد: مدال نقرهی مسابقههای جهانی هلسینکی (فنلاند-1951)، مدال نقرهی بازیهای المپیک هلسینکی(952)، مدال نقرهی جشنوارهی جهانی ورشو (لهستان- 1953)، مدال طلای بازیهای المپیک ملبورن (استرالیا-1965)، مدال نقرهی مسابقههای جهانی صوفیه ( بلغارستان- 1958)، مدال طلای بازیهای آسیایی توکیو(ژاپن – 1958)، مدال طلای مسابقههای جهانی تهران(1959)، مدال نقرهی بازیهای المپیک رم(ایتالیا –1960)، مدال طلای مسابقههای جهانی یوکوهاما(ژاپن-1961) و مدال نقرهی مسابقههای جهانی تولیدو(آمریکا –1962).