یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست کتاب‌شناخت کتاب‌ آشنایی با کتاب «مطالعاتی در بارۀ تاریخ، زبان و فرهنگ ‌آذربایجان»

کتاب‌

آشنایی با کتاب «مطالعاتی در بارۀ تاریخ، زبان و فرهنگ ‌آذربایجان»

برگرفته از تارنگار ایرانچهر

 

عقاب  علی‌احمدی

مطالعاتی در بارۀ تاریخ، زبان و فرهنگ ‌آذربایجان
نوشته: فیروز منصوری
چاپ اول: 1387؛ چاپ دوم: 1387
دورۀ دوجلدی ـ 964 صفحه
 ناشر: نشر هزار - تلفن: 66923946

سرزمین آذربایجان که از نخستین کانون‌های مردمان آریایی‌نژاد ایران‌زمین است، در آغاز «ماد خُرد» نام داشت و سبب نیز ‌آن بود که شاخۀ کوچک مادها در آن خانه  گزیده بودند. پس از یورش اسکندر و مقاومت این سرزمین به رهبری‌ « آتورپات» (سردار ماد خُرد) این سرزمین، نخست  «آتورپاتکان» و «آترپاتکان» و در دوره‌های بعد « آذربایجان» نام گرفت. در دوره‌های  گوناگون تاریخی و پس از اسلام با ورود ترکان سلجوقی به  ایران،  زبان ترکی به آذربایجان راه یافت. با اشغال استان‌های غربی ایران از سوی دولت عثمانی و به دنبال آن، پناهنده‌شدن ایل‌های شاهسون و شقاقی به  شاه‌عباس بزرگ، که پادگانی‌شدن شهرها و استان‌های غربی ایران را در پی داشت، سرزمین آذربایجان  پذیرای چیزی شد که در اصطلاح زبان‌شناسان، «زبان ترکی سپاهیان »  نامیده  می‌شود. این زبان پس از ورود به آذربایجان و ورود واژگان زبان‌های ایرانی به آن، برای چندصد سال به عنوان یکی از زبان‌هایی که در آذربایجان بدان سخن می‌گویند، در میان ‌آریایی‌نژادان آذربایجان گویشورانی یافت.  زبان ترکی آذربایجانی که دارای گنجینه‌ای  بزرگ از واژگان  آذری (= زبان آذربایجان پیش از ورود زبان ترکی، و از شاخه‌های زبان‌های پهلوی و اوستایی) و فارسی و عربی است ، با زبان ترکی  کشورهای ترکیه و اران (جمهوری آذربایجان کنونی) تفاوت بسیار دارد؛ اما حضور این زبان در آذربایجان،  دستمایۀ فعالیت گروهی از تجزیه‌طلبانی شده است که در چارچوب برنامۀ «تأسیس ترکستان بزرگ»  و با پیروی از مکتب صهیونیسم‌ساختۀ‌ «پان ترکیسم» برای جدایی فرهنگی و سپس جدایی و تجزیۀ سیاسی این سرزمین ایرانی از پیکر ایران فعالیت می‌کنند. پیشینۀ  فعالیت برای جدایی آذربایجان از ایران را باید  در رویدادهای سال‌های  آغازین قرن بیستم جستجو کرد. در ژوئن سال 1918 سران حزب مساوات در اران، پس از دستیابی به قدرت، دولتی را پایه نهادند که آن را «جمهوری آذربایجان» خواندند.  در سال‌های بعد، دولت روسیه  بلشویکی  که با کودتا در جمهوری‌های مستقل کرانه‌های جنوبی دریای مازندران، آنها را اشغال کرده بود نیز، نام « جمهوری آذربایجان» را حفظ کرد.تغییرنام «سرزمین اران» به « جمهوری آذربایجان»  واکنش شدید بزرگان ایران و آذربایجان را برانگیخت و روشنفکران و آزادیخواهان‌  آذربایجانی همچون شیخ محمد خیابانی، احمد کسروی  و اسماعیل امیرخیزی به آن اعتراض کردند. دامنۀ  اعتراض به جایی کشیده شد که  گروهی پیشنهاد تغییر نام استان‌ « آذربایجان»  به «‌ آزادیستان» را طرح کردند. با تغییرنام «اران» به « آذربایجان» ، کم‌کم تغییردهندگان،  نیت واقعی خود را آشکار کردند  و ادعا کردند که آذربایجان سرزمینی است دوپاره که نیمی از آن در شمال رود ارس است و نیمی دیگر در جنوب رود ارس. شاعران و نویسندگانی ابتدا در قفقاز و سپس آذربایجان،  از جدایی این دو تکه ‌آه و ناله سر دادند و نام‌هایی استعمارساخته، همچون «‌آذربایجان شمالی» و «‌آذربایجان جنوبی»  در نوشته‌‌های آنان پدیدار شد. این کار با حمایت تاریخنویسان روسی اتحاد جماهیر شوروی گسترش یافت و به عنوان یکی از ابزارهای فشار بر دولت‌های ایران در طول یکصد سال گذشته به کار گرفته شد. این همه در حالی بود که نام سرزمین‌های شمالی رود ارس‌ـ که برای چندصد سال فرمانروایان ایرانی داشتند، « اران» بود.
    فیروز منصوری، پژوهشگر معاصر در کتاب « مطالعاتی در بارۀ تاریخ ، زبان و فرهنگ آذربایجان»‌ پژوهش خود را  با  بررسی تاریخ، زبان و فرهنگ آذربایجان از زمان  ورود سلجوقیان به تبریز آغاز کرده است. او در فصل‌های گوناگون این کتاب، به بررسی دقیق رویدادهای تاریخی ایران و آذربایجان از روزگار سلجوقیان تا به امروز می‌پردازد. کوشش ژرف‌‌نگرانۀ او در مبادی  این رویدادها و جستجوی دقیق برای یافتن علت آنها، روند شکل‌گیری چیزی را نشان می‌دهد که در متن‌های تاریخی معاصر، « مسئلۀ آذربایجان» نام گرفته است. او در بررسی‌های خود، کوشش‌های  قدرت‌های بزرگ استعماری همچون روسیه، انگلستان، آمریکا و آلمان را برای تجزیۀ فرهنگی سرزمین آذربایجان از راه  ترک‌تبار معرفی‌کردن آن نشان می‌دهد. منصوری با بررسی تاریخنامه‌های فارسی و ترکی ایران و عثمانی و سفرنامه‌های  جهانگردان اروپایی و دیوان‌های شعر شاعران فارسی‌زبان  و ترکی‌زبان ایران، عثمانی و ترکیۀ امروز، کوشش‌های تاریخنگاران  پان ترکیست در زمینۀ پیشینه‌سازی  برای ترکان و هویت‌سازی دروغین برای آذربایجان را افشا می‌کند. او در پژوهش خود، همۀ ادعاهای پان‌ترکیست‌ها  در زمینۀ ترک‌تباربودن آذربایجان و آذربایجانیان را پاسخ می‌دهد و نشان می‌دهد که استعمارگران اروپایی از سدۀ  نوزدهم در پوشش میسیون‌های مذهبی ـ  و گاهی در پوشش مدرسه‌های  اسلامی ـ  در آذربایجان  سرگرم عملی‌کردن نیات شوم خود بوده‌اند.  آنچه پژوهش منصوری را در اندازه‌های یک پژوهش برتر مطرح می‌سازد، بهره‌گیری او از چندصد منبع تاریخی فارسی ، عربی ، ترکی ، ترکی با خط قدیم، ترکی با خط لاتین و انگلیسی است که شرح آنها در کتابنامه‌های  جداگانه‌ای در پایان کتاب آمده است. گفتارهای خواندنی این کتاب بسیارند؛ اما از میان آنها می‌توان برخی را دارای ارزش بیشتری دانست؛ از جمله مقاله‌های: « مناسبات سیاسی چندصدسالۀ فرمانروایان آذربایجان با ارمنستان  تا ورود سلجوقیان به تبریز»‌ ، « جنگ‌های ایران و عثمانی در قفقاز و آذربایجان» ، «جنگ‌های  چهارسالۀ ایلات شاهسون و شقاقی با  عثمانی‌ها» ، «تهاجم فرهنگی روسیه به شهرهای قفقاز» ، «برنامه‌های استعمارگران برای آذربایجان»‌ ، « چگونه زبان ترکی بهانۀ تجزیه عراق از خاک عثمانی شد؟»  ، « جلوس مظفرالدین‌شاه و غوغای  ترک و فارس» ، « میسیونرهای آمریکایی در ایران» ، «چگونه میسیونرهای آمریکایی، نستوریان پروتستان را تابع کلیسای ارتدوکس روسیه کردند؟»  و «آذربایجانی ترک‌زبان است نه ترک‌نژاد.»
     خواننده با خواندن این کتاب ، آگاهی‌های سودمندی در بارۀ  آذربایجان و نقش مهم آن در زندگی سیاسی، فرهنگی و تاریخی ایران به دست خواهد آورد و با سیمای درخشان گروهی از بزرگان این سرزمین، در مقام مدافعان یکپارچگی ایران آشنا خواهد شد.
     کتاب «مطالعاتی در بارۀ  تاریخ ، زبان و فرهنگ آذربایجان»  را نشر هزار در یک دورۀ دوجلدی و 964 صفحه  و با بهای 28000 تومان منتشر کرده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه