دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست کتاب‌شناخت کتاب‌ کتاب «آثار و بناهای تاریخی خوزستان» - نوشته شادروان استاد احمد اقتداری

کتاب‌

کتاب «آثار و بناهای تاریخی خوزستان» - نوشته شادروان استاد احمد اقتداری

آثار و بناهای تاریخی خوزستان
نوشته: احمد اقتداری
ناشر: نشر اشاره

آثار و بناهاى تاریخى خوزستان، تألیف احمد اقتدارى (م 1304) به زبان فارسى، در دو مجلد منتشر شده است. در این اثر آثار و بناهاى تاریخى چغازنبیل، شوش، شوشتر و دزفول مورد مطالعه قرار گرفته است. این اثر از مهم‌ترین منابع جغرافیایى درباره خوزستان مى‌باشد.

درجلد اول کتاب در سه فصل به ترتیب آثار و بناهاى تاریخى؛ 1- شوش و هفت تپه و چغازنبیل، 2- دزفول، 3- شوشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. هر یک از فصل‌ها از بخش‌هاى متعددى تشکیل شده است. در جلد دوم پیوست‌هاى کتاب آمده که عبارت است از: 1- محل گور یعقوب لیث صفارى، 2- ریشه‌شناسى بنیادى برخى نام‌هاى جغرافیایى خوزستان، 3- برخى کتب فرنگى و نوشته‌ها و تحقیقات و تصویرها و نقش و نگارهاى سفالینه‌ها.

نویسنده در مقدمه کتاب به این نکته اشاره کرده که ابتدا قصد داشته کتابى درباره آثار تمدنى خوزستان بنویسد؛ اما نظر به حجم و گستردگى مطالب تصمیم مى‌گیرد که ابتدا به منطقه‌ى اصلى و مرکزى این تمدن؛ یعنى تمدن کهنسال شوش بپردازد، لذا آثار و بناهاى شوش و هفت تپه و چغازنبیل و شهرهاى شوشتر و دزفول را مطالعه و ثبت مى‌کند و آنچه راجع به این مناطق است، در این کتاب مى‌آورد.

در این اثر از قدیمى‌ترین اسناد مکتوب و روایات اقوام هند و ایرانى و مدارک باستان‌شناسى و سفالینه‌ها و نقوش باستانى تا کتاب‌هاى جدید و تحقیقات باستان‌شناسان و جامعه‌شناسان و متخصصان تحقیقات تاریخى درباره‌ى ملل و نحل و مذاهب و اندیشه‌هاى فلسفى و روایات و داستان‌هاى عامه و جستجوى پرثمر علماى زبانشناس، براى فراهم آوردن این کتاب استفاده شده است؛ به عنوان مثال از کتاب اوستا و داستان‌هاى ملى و پهلوانى و حماسى اوستایى و یشت‌هاى اوستایى و داستان‌هاى ملى اساطیرى و ریگ‌ودا و اساطیر هند و ایرانى و اساطیر بین‌النهرین تا نقوش سفالینه‌ها و مدارک باستان‌شناسى بابلى و سومرى و آشورى و ایلامى و هخامنشى و اشکانى و ساسانى و کتب اسلامى که مربوط به منطقه بوده، مستندات و مدارک و ابزار تحقیق فراهم آمده است. براساس این مستندات مبانى ریشه‌شناسى اعلام جغرافیایى و تحقیق در تفکرات فلسفى و اساطیرى ماقبل تاریخى خوزستان مطالعه شده است.

اکنون به ترتیب فصول به مختصرى از مطالب کتاب اشاره مى‌شود:

جلد اول:

    فصل اول با ذکر بخش‌هایى از تورات که در آن به ایلام و شوش اشاره شده، آغاز مى‌شود. وى درباره عظمت تمدنى این خطه چنین مى‌نویسد: «براى کسى که به مطالعه‌ى آثار تمدن شوش مى‌پردازد و آن همه شکوه هنرى را در آثار محفوظ در موزه‌ى لوور پاریس و موزه‌ى شوش و موزه‌ى ایران باستان و کتابخانه‌ها و موزه‌هاى دیگر مى‌بیند، خاصه اگر کتب قدیمه از جمله تورات را ورق زند و نام ایلام و شوش را در باب‌ها و آیات مختلف عهد عتیق مرور کند، بى‌شک شوقى دل‌انگیز براى مطالعه‌ى تاریخ و تاریخ تمدن شوش و ایلام در او برانگیخته مى‌شود».

در کتاب «حدود العالم» از شهر شوش و مناطق خوزستان و شهرهاى آن به عنوان شانزدهمین شهر نام برده شده است. نخستین کس از اروپاییان که در خرابه‌هاى شوش بکاوش پرداخت، مستر لفتوس عضو انگلیسى کمیسیون سرحدى بود که پس از قرارداد ارض روم در سال 1266ش به همراهى میرزا جعفرخان مشیرالدوله به خوزستان و پیرامون آن آمدند. مستر لفتوس و مستر چرچیل نخست در سال 1266ش به تماشاى ویرانه‌هاى شوش رفتند.
        نویسنده علاوه بر آثار و کتیبه‌ها و بناهاى دوران پیش از اسلام به ذکر بناها و آثار تاریخى اسلامى در این سرزمین نیز توجه دارد و در بخش‌هاى جداگانه به شرح آثار تاریخى شوش، هفت تپه مى‌پردازد. او در ذکر یکى از اماکن متبرکه این سرزمین چنین مى‌آورد: «بارگاه دانیال پیامبر، در شهر شوش و در کنار رودخانه‌ى شاوور، بنایى شکوهمند، زیبا و بسیار مشهور است که سالیان دراز شوش را بدان باز مى‌شناختند. در بعضى از متون، شوش دانیال گفته شده است، و آنچنان که در کتب جغرافیایى دوران اسلامى نوشته شده است، بعضى را عقیده بر آن بوده است که گور دانیال نبى در این مکان است، آنها که بیشتر شک کرده‌اند، قبر دانیال پیغمبر را در میان آب رود کرخه یا شاوور دانسته‌اند. گروهى هم مقبره‌ى این پیامبر عظیم‌الشأن را که پیش‌گویى‌هاى او با شکست بابل به فاصله‌ى چند ساعت راست درآمد و از عهده‌ى تعبیر خواب نبونید یا به زبان تورات بلشصر پسر نبوکدنصر برآمد و او را از پایان کارش خبر داد، در زیر پلى که بر روى رود شاوور بسته است، دانسته‌اند». در پایان این فصل نیز اشیاء موجود در موزه لوور، ایران باستان و شوش معرفى شده است.

    آثار و بناهاى تاریخى فصل دوم برخلاف فصل قبل که اکثر آثار آن به دوران هخامنشى و ساسانى تعلق داشت، به دوران اسلامى اختصاص دارد. بقعه محمد بن جعفر اولین مکان معرفى شده است که در جنوب غربى شهر دزفول قرار دارد. از بخش‌هاى زیباى این بنا کتیبه‌هاى کاشى کارى با خط نستعلیق مى‌باشد و نویسنده یک به یک مطالب مندرج در آنها را ذکر کرده و به تشریح این بناى تاریخى مى‌پردازد. ذکر مساجد، امامزاده‌ها، بقاع، حمام‌ها، پل‌ها و کاروانسراهاى دزفول بخش‌هاى مختلف این فصل را تشکیل داده است. در آخرین بخش از این فصل نام زیارتگارهاى این شهر به لهجه دزفولى مورد مطالعه قرار گرفته است.
    پیر گورى، بقعه خضر، سفال‌هاى دوره ساسانى، کلاه فرنگى، مقام على و آثار فراوانى در این منطقه وجود داشته که نویسنده به تخریب بسیارى از این ابنیه و باقى ماندن نام مذکور بر محل بنا یا خرابه‌هاى آن اشاره کرده است. در بین آثار و ابنیه شوشتر نام مسجد جامع این شهر توجه خواننده را به خود جلب مى‌کند. نویسنده در این بخش به نقل از «تذکره‌ى شوشتر» چنین آورده است: «در دارالمؤمنین شوشتر مساجد و بقاع‌الخیر بسیار است و قدیمى‌ترین مساجد، مسجد جامع است و آن در ایام خلفاء بنى‌عباس بنا شده و بر دیوار قبلى سوره‌ى «یس» را یک سطر به خط کوفى گچبرى کرده‌اند و در آنجا کتاب‌ها به خطوط کوفى نوشته‌اند؛ مشتمل بر اسامى خلفاء و غیره و آنچه الى الان از آنها موجود است، کتابه‌ى چوبین است که به طرف راست منبر بالاى سطر «یس» نزدیک سقف هفت سطر منقوش است، مورخ به تاریخ خمس و اربعین و اربعمائه».

جلد دوم:

    در این پیوست محل گور یعقوب لیث صفارى با نگاه به منابع جغرافیایى؛ مانند: حدودالعالم، مسالک و ممالک اصطخرى، صورةالارض ابن‌حوقل، تاریخ سیستان مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در خاتمه این بحث مأیوس از یافتن محل دقیق قبر مى‌نویسد: «نمى‌توان به طور قطع و یقین ادعا کرد که محل دقیق گور یعقوب لیث صفارى در بقعه‌ى شابولقاسم شاه‌آباد دزفول است... اگر پس از کاوش‌ها و تحقیقات اثرى از گور یا سنگ گور یعقوب یا حکایتى و قرینه‌اى و نشانه‌اى از مدفن این سردار بزرگ تاریخ اسلام و اولین شهریار ایران پس از اسلام، در این پهن‌دشت به دست نیاید، قبول بقعه‌ى شاه ابولقاسم شاه‌آباد دزفول به نام و به نشانه‌ى آرامگاه یعقوب لیث صفارى به طور سمبلیک دور از صواب نیست».

«ریشه‌شناسى لغات و اعلام جغرافیایى سرزمین خوزستان، بدون مطالعات تطبیقى واژه‌شناسى سایر نقاط ایران زمین و بدون آگاهى از روایات و افسانه‌ها و اساطیر اقوام هند و ایرانى و ساکنان دشت خوزستان و جلگه‌ى بین‌النهرین از قدیمى‌ترین زمان‌ها، و بدون توجه به آنچه بر این اقوام کهن گذشته و منشاء اعتقادات و روش‌هاى زندگى و حرکت و فعالیت و بیم و امید آنها بوده است، ممکن نیست». نویسنده با این مقدمه به مطالعه تطبیقى واژه‌هاى اساطیرى هند و ایران مانند: چهار خصم، چهار طناب و چهار نیرو مى‌پردازد.

وى چهار خصم را چنین ریشه‌یابى مى‌کند: «در اساطیر ودائى «ویشنو» یکى از بزرگ‌ترین خدایان براى آفرینش پدیده‌هاى عمده جهان در ده صورت و ده شکل و ده مظهر تجلى و تجسم یافت و در اوستا نیز ایزد (بهرام) در (بهرامیشت) در ده صورت ظاهر شده، در هر صورت کارى را انجام مى‌دهد. از اینرو (پادشاه ده‌سر) کنایه به ایزد کهن آفرینش دارد که در هر جایى به نامى بوده است. «شش روى» همان مراحل ششگانه آفرینش است که آن را (گاهنبار) گویند. چهار خصم هم که چهار عنصرند که هم با یکدیگر ترکیب شده چیزها را مى‌سازند و هم ضد و دشمن یکدیگرند».

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید