جستار
زادگاه اردشیر بابکان
- جستار
- نمایش از دوشنبه, 04 دی 1391 09:44
- رسول حاجی باقری
- بازدید: 13288
رسول حاجی باقری
استهبان، شهرستانی است بس زیبا که در180 کیلومتری جنوب شرق شیراز قرار دارد. ریشه کلمهٔ استهبان، «سته» و به معنای «هستهٔ انگور» میباشد که با پسوند «بان» به معنی «نگهبان و نگهدارنده» این کلمه را ساخته است. این شهرستان از نظر آب و هوایی در منطقه سردسیر قرار گرفته است. دور تا دور استهبان را رشته کوه های بلند صخره ای پوشانده است. این شهرستان یکی از مناطق بسیار خوش آب و هوا در شرق استان فارس میباشد که هر ساله گردشگران بسیاری، از داخل و خارج از استان را به سمت خود میکشاند. قدیمیترین اثر باستانی و تاریخی در استهبان، ابزارهای سنگی است که مربوط به دوران نوسنگی می باشد و در کنار دریاچهٔ بختگان کشف شده است. بیشترین آثار تاریخی متعلق به دوران ساسانیان است، هر چند زیر ستونهای هخامنشی، آب انبارهای صفوی، آثار شبانکارگان فارس و ... را نیز نباید نادیده گرفت!
یکی از بخشهای شهرستان استهبان، بخش "خیر" است.(بر وزن شیر) "خیر" مجموعه روستاهایی است شامل: ماه فرخان، سهل آباد، دستجرد، دامنه، بنوان، خانه کِت، دربندان، دهویه، قَشَم قاوی، لای خِرَمی، مبارک آباد و محمدآباد که در شمال غربی شهرستان قرار گرفته است. دشتها و تپههای حاصلخیز و پرآب "خیر" که در حاشیهٔ دریاچهٔ بختگان قرار دارد، موجب ایجاد این مجموعه روستاها در منطقه گردیده است.
در باور برخی اهالی، خیر مکانی است که روزگاری شهر ملکهٔ سبا بوده است! اگر با دقت به این گونه باورها نگاه کنیم، درمی یابیم که در لابه لای این باورها واقعیتهایی نهفته است. بله، روزگاری "خیر" شهری بوده است اما نه شهر ملکهٔ سبا! اشیاء و وسایل یافته شده در منطقه، آثار و بناهای به جا مانده، ذکر صریح نام این منطقه در بسیاری از متون تاریخی معتبر و ... ، همگی گواه وجود شهری به نام "خیر" در دوران تاریخی ست. در همین متون تاریخی است که از همین شهر به عنوان زادگاه اردشیر بابکان، سرسلسله ی ساسانیان یاد می شود.
در تاریخ طبری میخوانیم: «گویند که اردشیر در یکی از دهکدههای اصطخر تولد یافت به نام طیروده که از روستای خیر از ولایت اصطخر بود.»
ابو علی بلعمی در تاریخ بلعمی مینویسد: «و اصطخر را روستاییست و آن را روستای خیرو خوانند و آن جا دیهی است نام وی طیروده، اردشیر از آن دیه بود و آن دیه بدو باز خوانند.»
دکتر عبدالمجید ارفعی در مقالهٔ «پارس و شهرهای پارس در گل نوشتههای تخت جمشید» مینویسد: میان دو شهر خرامه و نی ریز، شهری جای داشته به نام «هیران» که میبایست شهر «خیر» از بخش «خیر» بوده باشد و در سدهٔ هفتم هنوز منزلگاهی بر سر راه شیراز – نی ریز بوده است.»
اردشیر بابکان فرزند ساسان در سال 180 میلادی یعنی 1831 سال پیش در روستای"خیر" استهبان (فارس) واقع در حاشیهٔ جنوبی دریاچهٔ بختگان فارس، چشم به دنیا گشود. بنا به روایت جغرافی نویسان و مورخین دوران اسلامی، از جمله طبری، اردشیر سر سلسله ی ساسانی در روستایی به نام" تیروده" از ناحیه ی خیر از کوره ی استخر زاده شده است. دودمانش از اسپهبدان و بزرگان پارس بودند. پدرش بابک، شاه "خیر" و تابع "گوچهر" شاه استخر بوده، و "گوچهر" نیز برگمارده ی اردوان، پادشاه اشکانی بوده است. اردشیر در نوجوانی به توصیهٔ پدرش از طرف گوچهر به ارگبد (قلعه دار) دارابگرد که "تیری" نام داشته است، سپرده میشود تا به او آداب و فنون فرماندهی بیاموزد. در جوانی پس از تیری مقام ارگبدی دارابگرد به او داده میشود. در این دوران به دلیل جنگهای مداوم شاهان اشکانی با رومیان و نیز نارضایتی عمومی جامعه، انقراض این پادشاهی و ضعف حکومت مرکزی آغاز میشود. اینک زمانی است که ایران زمین برای رهایی از دست اندازی بیگانگان، به یک ناجی نیازمند است و اردشیر که خود را میراث دار هخامنشیان میداند، با گام هایی استوار پیش میآید.
ملک الشعرای بهار در سبک شناسی مینویسد:
«اردشیر پاپکان در قریهٔ «طیروذه» از روستای «خیر» از استان اصطخر فارس به دنیا آمد، و جدش مردی بود ساسان نام، بسیار شجاع و شدیدالبطش(سخت گیر) و این ساسان از خاندان ملوک محلی فارس که آنان را «بازرَنگان» یا «بازرَنگیان» میگفتند، زنی گرفت نامش "رامبهشت" و خود ساسان در اصطخر متولی آتشگاه آناهید بود....»
دکتر عبدالحسین زرین کوب هم در کتاب" تاریخ مردم ایران" بر این باور است که اردشیر بابکان زادهٔ دهکده ی شهر "خیر" است:
«پاپک پسر ساسان که به علت عنوان روحانی از جمله ی بغان – خداوندگاران – پارس محسوب می شد و چون از طرف مادر نیز به سلسله ی بازرنگی منسوب بود، داعیه ی قدرت جویی داشت و علاوه بر نگهبانی معبد استخر در شهر کوچک "خیر"- کنار دریاچه ی بختگان- خود را همچون فرمانروایی خودکامه تلقی میکرد. ارتخشیر پاپکان (اردشیر) در حدود سال180 میلادی بنا بر مشهور در یک دهکده ی شهر "خیر" – به نام "تیروذه"(طیروده) به دنیا آمد......»
دکتر تورج دریایی در پاورقی صفحه 129 کتاب خود تحت عنوان"شاهنشاهی ساسانی" به نقل از بلعمی مینویسد:
«بلعمی نقل می کند که در نامه ای از اردوان، آخرین پادشاه اشکانی، به اردشیر آمده است: تو مردی از روستای استخرهستی، پدرت بابک مردی از روستا بود، و این روستا برای شما کفایت نمیکرد که به شهر آمدید و بر استخر تسلط یافتید، می گوید اردشیر از قریهٔ "طیروده" متعلق به روستاق "خیر" از "کوره" اصطخر از "بلاد" فارس بود.»
تاجگذاری
اردشیر در سال 226 میلادی در تیسفون تاجگذاری میکند. نقش برجستهای در نقش رجب، مراسم تاجگذاری را به تصویر کشیده است. اردشیر در حال ادای احترام، فَرّ شاهی را از اهورامزدا دریافت میکند. در نقش برجستهای دیگر که در نقش رستم قرار دارد، اهورامزدا سوار بر اسب، حلقه قدرت را به اردشیر که سوار بر اسب است، می دهد. در زیر پای اسب اردشیر، پیکر اردوان پنجم، آخرین پادشاه اشکانی و زیر پای اسب اهورامزدا نماد اهریمن است.
اقدامات اردشیر
میتوان اقدامات اردشیر را به گونهای خلاصه به شرح زیر آورد:
1 – احیای دوبارهٔ سربازان جاویدان که در روزگار داریوش هخامنشی تشکیل شده بود.
2 – تقسیم مردم به روحانیون، ارتشتاران، دبیران و صنعتگران
3 – افزایش امنیت عمومی
4 – بازپس گیری مناطق از دست رفتهٔ ایران زمین
5 – توسعهٔ اقتصادی با تسلط بر خلیج فارس و ساخت چندین بندر در دو سوی آن
6 – رونق تجارت دریایی
7 – شهرسازی: به اردشیر(بردسیر)، اردشیر خوره (فیروزآباد)، رام مهرز اردشیر(رامهرمز)، رام اردشیر(؟)، وِهِشت اردشیر(؟)، بهمن اردشیر(بهمنشیر)، بوخت اردشیر(بوشهر) و ...
مرگ اردشیر
اردشیر اندک زمانی پیش از مرگ، شاپور را جانشین خویش ساخت و تاج شاهی را بدست خویش بر سر وی نهاد.اردشیر اول بسال 240 میلادی درگذشت و فرزندش شاپور اول بر جای وی قرار گرفت.
«چهارتاقی خیر» یا آتشکدهٔ بهرام
در یکی از باغهای قدیمی ماه فرخان (یکی از روستاهای خیر)، یک چهارتاقی وجود دارد که خوشبختانه هنوز پابرجاست. این بنا یکی از آثار زمان اردشیر است. در"کارنامه ی اردشیر بابکان" ترجمه دکتر بهرام فره وشی می خوانیم:"اردشیر پس از پیکارهای سخت و از میان بردن اردوان و هنگام بازگشت از کرمان به پارس به راه شهر گور (فیروزآباد) مرکز اردشیر خوره، به کنار دریای استخر (بختگان) میرسد. سپاس ایزد می گذارد و به فرمانش آتشکده ی بهرام را در حدود 226 میلادی در آن جا بنا می کند."
هم اکنون آتشکده در بین درختان "باغ دراز" در روستای ماه فرخان قرار دارد. در دوران اسلامی اطراف آتشکده به قبرستان تبدیل میگردد و شاید یکی از دلایل سالم ماندن این بنا همین باشد. البته دیگر اثری از قبرستان وجود ندارد چرا که به دلیل تسطیح زمینهای اطراف آتشکده به دست کشاورزان، بیشتر آثار قبرستان نابود شده است. مصالح به کار رفته در ساخت این چهارتاقی مانند دیگر بناهای دوره ساسانی، لاشه سنگ، گچ و آهک می باشد.