دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی ایران پژوهی درس‎های دهخدا درباره‎ی «خویش‎باوری» و «ناوابستگی»

ایران پژوهی

درس‎های دهخدا درباره‎ی «خویش‎باوری» و «ناوابستگی»

برگرفته از فر ایران

یکی از جنبه‎های نادیده‎ گرفته شده‎ی بزرگ مردی به نام علی‎اکبر‎دهخدا «خویش‎باوری ملی» و «ناوابستگی» او به مکتب‎های فکری بیگانه و یا قدرت‎های خارجی و داخلی است.

ما دهخدا را با لغت‎نامه‎ی او، صور‎اسرافیل، مبارزات دوران مشروطه، طنز‎‎های گزنده و بی‎همتایش، چرند و پرند‎هایش و نقش مشترکی که در نوزایی فرهنگی و ادبی ایرانیان داشت، می‎شناسیم. اما از زندگی شخصی، اندیشه‎ها و کردارهایش آگاهی نداریم ... و یا آگاهی اندکی داریم.


 زندگی دهخدا و کار‎ها و کردارهایش بسی شگفت‎انگیز است. او نه در سخن و ادعا، بلکه در عمل یک ایرانی مردم دوست بود که باور داشت اگر «خویش‎باوری» این ملت بار دیگر زنده شود، به همان فر و شکوهی دست خواهد یافت که نیاکانش داشته‎اند.


دهخدا خواسته و ناخواسته مدتی را در دیار غرب روزگار گذراند: یک بار به مدت دو سال همراه معاون الدوله که مامور  دولت ما بود (سفیر ایران در بالگان) به اروپا رفت و بار دیگر پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و قتل، به زندان انداختن و تبعید آزادی خواهان از سوی دار و دسته‎ی محمد‎علی شاه، به اروپا تبعید شد.


در این تبعید، زندگی بر دهخدا دشوار گذشت، چندان که گاهی از تهیه‎ی وعده‎ی غذا و سر پناهی برای خسبیدن درمی‎ماند.


تردید نیست که مردی با هوشمندی، دانش و توانایی‎های دهخدا خریداران فراوان داشت. اما او، نه خود را به بیگانگان فروخت و نه به صاحبان زر و زور خودی. رنج‎ها کشید، دشواری‎های کمر‎شکنی را از سر گذراند و با تنگ‎دستی‎ها ساخت و باز به ایران بازگشت. در دوران، دیکتاتوری 20 ساله، آن گاه که زمام کارها به دست کسانی افتاد که تنها سطح تمدن اروپایی را می‎دیدند به مبارزه در جبهه‎ فرهنگی رو آورد و سنگ بنای لغت‎نامه را بنیاد نهاد. با روی کار آمدن دولت ملی دکتر محمد مصدق، بار دیگر به صحنه آمد و با وجود ناتوانی جسمی و کهولت، کوشید به نهضت ملی ایرانیان خدمت کند. پس از کودتای ننگینی که به سرنگونی حکومت ملی انجامید، دهخدا، هم تحت فشار قرار گرفت و هم وی را به انزوا محکوم کردند. بدان گونه که وقتی در روز هفتم اسفند 1334 به دیار جاودانگان سفر کرد، جز تنی انگشت شمار که دل به دریا زده بودند، کس دیگری جرات نکرد تابوتش را بدرقه کند.


دهخدا باور داشت ایرانیان نباید دنباله‎روی شیدا‎ زده‎ی تمدن غربی باشند، بلکه می‎باید اندوخته‎های فرهنگی و تمدنی خویش را باز‎سازی کنند تا از منجلابی که در آن فرو افتاده‎اند، رهایی یابند. این باور را در یاد‎داشت‎ اعتراض‎آمیز او به مدعیان برتری تمدن غرب می‎توان به روشنی دید:


« ... اما تمدن، این کلمه در فرهنگ‎های شما خیلی مبهم است، در پیش ما خیلی روشن و کمال مطلوب است که از زمان‎های بسیار بسیار قدیم رو به آن می‎رویم و سکته و وقوف فقط وقتی است که دچار چنگیز‎ها و تیمور‎ها بشویم.


تمدن را ما دو قسمت می‎کنیم: یکی تمدن معنوی و روحی؛ و یکی تمدن مکانیکی. از قسمت اول شما بهره‎‎ور هستید و هیچ مددی هم به آن نکرده‎اید، بلکه اختلاط و امتزاجی که با اقوام وحشی و آدمخوار در خون و اخلاق پیدا کرده‎اید، قرن‎ها هر چه ممکن‎ بود، مسیر تمدن را کند‎تر کردید. دیر یا زود او را مغرب باید از شرق اقتباس کند.


اما در تمدن مکانیکی کسی دست ما را نبسته است، مشغولیم و خیلی هم به سرعت ...»*


این یکی از درس‎های فراموش شده‎ی دهخدا درباره‎ی گریز‎ناپذیر بودن «خویشتن باوری ایرانیان برای رهایی از دایره‎ی بسته عقب ماندگی» است. درسی را هم از باور‎های او درباره‎ی لزوم استقلال و ناوابسته‎ بودن به مراکز قدرت‎ خارجی، واگویه می‎کنیم.


پس از کودتای ننگین 28 امرداد 1332 که دهخدا مغضوب و منزوی شده بود رییس اداره اطلاعات سفارت آمریکا، با این گمان که این فرزانه‎ی بی بدیل هم مانند برخی‏ها، واداده و چشم به راه رسیدن فرصتی برای دست‎یابی به پول و قدرت است، از او دعوت می‎کند که با گزارشگر صدای آمریکا به مصاحبه بنشیند. اما دهخدا به او پاسخی می‎دهد که تنها از درون مایه‎ی مردان و زنان فرهیخته‎ی راستین می‎جوشد. متن دعوت‎نامه و پاسخ دهخدا را بخوانید:


19 دی 1332
خیابان‎ ایرانشهر، فیشرآباد تهران


آقای محترم ـ صدای آمریکا در نظر دارد برنامه‎‎ای از زندگانی دانشمندان و سخنوران ایرانی، در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک پخش نماید. این اداره جنابعالی را نیز برای معرفی به شنوندگان ایرانی برگزیده است. در صورتی که موافقت فرمایید، ممکن است کتبا یا شفاها نظر خودتان را اطلاع فرمایید تا برای مصاحبه با شما ترتیب لازم اتخاذ گردد.


ضمنا در نظر است که علاوه بر ذکر زندگانی و سوابق ادبی سرکار قطعه‎ای نیز از جدیدترین آثار منظوم یا منثور شما پخش گردد.


بدیهی است صدای آمریکا ترجیح می‎دهد که قطعه‎ی انتخابی سرکار، جدید و قبلا در مطبوعات ایران درج نگردیده باشد. چنانچه خودتان نیز برای تهیه‎ی این برنامه‎ جالب نظری داشته باشید، از پیشنهاد سرکار حسن استقبال به عمل خواهد آمد.


با تقدیم احترامات فائقه
سی. ادوارد ولز


رییس ادارة اطلاعات سفارت کبرای آمریکا

 

 

شادروان دهخدا، این دعوت را با فرستادن نامه‎ی زیر پاسخ می‎دهد:


جناب آقای سی. ادوارد. ولز، رییس اداره‎ی اطلاعات سفارت کبرای آمریکا


نامه‎‏ی مورخه‎ی 19 دی ماه 1332 جنابعالی رسید، ‌و از این که این ناچیز را لایق شمرده‎اید که در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک، شرح حال مرا انتشار بدهید متشکرم


شرح حال من و امثال مرا در جراید ایران و رادیو‎های ایران و بعضی از دول خارجه، مکرر گفته‎اند. اگر به انگلیسی این کار می‎شد، تا حدی مفید بود؛ برای این که ممالک متحده‎ی آمریکا، عده‎ای از مردم ایران را بشناسند. ولی به فارسی، تکرار مکررات خواهد بود، و به عقیده‎ی من نتیجه ندارد.


 و چون اجازه داده‎اید که نظریات خود را در این باره بگویم و اگر خوب بود حسن استقبال خواهید کرد، این است که زحمت می‎دهم، بهتر این است که اداره‎ی اطلاعات سفارت کبرای آمریکا به زبان انگلیسی، اشخاصی را که لایق می‎داند معرفی کند.


و بهتر از آن این است که در صدای آمریکا به زبان انگلیسی برای مردم ممالک متحده شرح داده شود که در آسیا مملکتی به اسم ایران هست که خانه‎های قراء و قصبات آن جا، در ، و صندوق‎های آن‌ها قفل ندارد، و در آن خانه‎ها و صندوق‎ها طلا و جواهرات هم هست، و هر صبح مردم قریه، از زن و مرد به صحرا می‎روند و مشغول زراعت می‎شوند، و هیچ وقت نشده است وقتی که به خانه برگردند، چیزی از اموال آنان به سرقت رفته باشد.


یا یک شتر‎دار ایرانی که دو شتر دارد و جای او معلوم نیست که در کدام قسمت مملکت است، به بازار ایران می‎آید و در ازای پنج دلار، دو بار زعفران یا ابریشم برای صد فرسخ راه حمل می‎کند و نصف کرایه را در مبدا و نصف دیگر را در مقصد دریافت می‎دارد، و همیشه این نوع مال التجاره‎ها سالم به مقصد می‎رسد


و نیز دو تاجر ایرانی، صبح‎ شفاها با یکدیگر معامله می‎کنند و در حدود چند میلیون و عصر خریدار که هنوز نه پول داده است و نه مبیع آن را گرفته است، چند صد هزار تومان ضرر می‎کند. معهذا هیچ وقت آن معامله را فسخ نمی‎کند و آن ضرر را متحمل می‎شود.


اینهاست که از این گوشه‎ی آسیا شما می‎توانید به ملت خودتان اطلاعات بدهید، تا آن‌ها بدانند در اینجا به طوری که انگلیسی‎‎ها ایران را معرفی کرده‎اند. یک مشت آدمخوار زندگی نمی‎کنند، و از طرف دیگر به فارسی، به عقیده‎ی من خوب است که در صدای آمریکا، طرز آزادی ممالک متحده‎ی آمریکا را در جنگ‎های استقلال، به ایرانیان بیاموزید و بگویید که چگونه توانسته‎اید از دست استعمار خلاص شوید؟ و تشویق کنید که واشنگتن‎‎ها و فرانکلن‎ها در ایران، برای حفظ استقلال از همان طرق بروند.


در خاتمه با تشکر از لطف شما احترامات خود را تقدیم می‎دارد.


علی اکبر دهخدا


از مقدمه‎ی دکتر سید محمد دبیر سیاقی بر کتاب « مقالات دهخدا» که در برگیرنده‎‎ی « چرند و پرند»، « مجمع الامثال دخو»، « هذیان‏های من» و یادداشت‎های پراکنده شادروان دهخدا است. این کتاب که به وسیله‎ انتشارات فریدون علمی و به مناسبت یادبود صدمین سال تولد دهخدا در اسفند 1358 منتشر شده، حاصل کوشش‎های دکتر دبیر سیاقی برای گردآوری نوشته‎های علامه دهخدا می‎باشد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید