ایران پژوهی
درسهای دهخدا دربارهی «خویشباوری» و «ناوابستگی»
- ايران پژوهي
- نمایش از یکشنبه, 27 تیر 1389 09:02
- بازدید: 4901
برگرفته از فر ایران
یکی از جنبههای نادیده گرفته شدهی بزرگ مردی به نام علیاکبردهخدا «خویشباوری ملی» و «ناوابستگی» او به مکتبهای فکری بیگانه و یا قدرتهای خارجی و داخلی است.
ما دهخدا را با لغتنامهی او، صوراسرافیل، مبارزات دوران مشروطه، طنزهای گزنده و بیهمتایش، چرند و پرندهایش و نقش مشترکی که در نوزایی فرهنگی و ادبی ایرانیان داشت، میشناسیم. اما از زندگی شخصی، اندیشهها و کردارهایش آگاهی نداریم ... و یا آگاهی اندکی داریم.
زندگی دهخدا و کارها و کردارهایش بسی شگفتانگیز است. او نه در سخن و ادعا، بلکه در عمل یک ایرانی مردم دوست بود که باور داشت اگر «خویشباوری» این ملت بار دیگر زنده شود، به همان فر و شکوهی دست خواهد یافت که نیاکانش داشتهاند.
دهخدا خواسته و ناخواسته مدتی را در دیار غرب روزگار گذراند: یک بار به مدت دو سال همراه معاون الدوله که مامور دولت ما بود (سفیر ایران در بالگان) به اروپا رفت و بار دیگر پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و قتل، به زندان انداختن و تبعید آزادی خواهان از سوی دار و دستهی محمدعلی شاه، به اروپا تبعید شد.
در این تبعید، زندگی بر دهخدا دشوار گذشت، چندان که گاهی از تهیهی وعدهی غذا و سر پناهی برای خسبیدن درمیماند.
تردید نیست که مردی با هوشمندی، دانش و تواناییهای دهخدا خریداران فراوان داشت. اما او، نه خود را به بیگانگان فروخت و نه به صاحبان زر و زور خودی. رنجها کشید، دشواریهای کمرشکنی را از سر گذراند و با تنگدستیها ساخت و باز به ایران بازگشت. در دوران، دیکتاتوری 20 ساله، آن گاه که زمام کارها به دست کسانی افتاد که تنها سطح تمدن اروپایی را میدیدند به مبارزه در جبهه فرهنگی رو آورد و سنگ بنای لغتنامه را بنیاد نهاد. با روی کار آمدن دولت ملی دکتر محمد مصدق، بار دیگر به صحنه آمد و با وجود ناتوانی جسمی و کهولت، کوشید به نهضت ملی ایرانیان خدمت کند. پس از کودتای ننگینی که به سرنگونی حکومت ملی انجامید، دهخدا، هم تحت فشار قرار گرفت و هم وی را به انزوا محکوم کردند. بدان گونه که وقتی در روز هفتم اسفند 1334 به دیار جاودانگان سفر کرد، جز تنی انگشت شمار که دل به دریا زده بودند، کس دیگری جرات نکرد تابوتش را بدرقه کند.
دهخدا باور داشت ایرانیان نباید دنبالهروی شیدا زدهی تمدن غربی باشند، بلکه میباید اندوختههای فرهنگی و تمدنی خویش را بازسازی کنند تا از منجلابی که در آن فرو افتادهاند، رهایی یابند. این باور را در یادداشت اعتراضآمیز او به مدعیان برتری تمدن غرب میتوان به روشنی دید:
« ... اما تمدن، این کلمه در فرهنگهای شما خیلی مبهم است، در پیش ما خیلی روشن و کمال مطلوب است که از زمانهای بسیار بسیار قدیم رو به آن میرویم و سکته و وقوف فقط وقتی است که دچار چنگیزها و تیمورها بشویم.
تمدن را ما دو قسمت میکنیم: یکی تمدن معنوی و روحی؛ و یکی تمدن مکانیکی. از قسمت اول شما بهرهور هستید و هیچ مددی هم به آن نکردهاید، بلکه اختلاط و امتزاجی که با اقوام وحشی و آدمخوار در خون و اخلاق پیدا کردهاید، قرنها هر چه ممکن بود، مسیر تمدن را کندتر کردید. دیر یا زود او را مغرب باید از شرق اقتباس کند.
اما در تمدن مکانیکی کسی دست ما را نبسته است، مشغولیم و خیلی هم به سرعت ...»*
این یکی از درسهای فراموش شدهی دهخدا دربارهی گریزناپذیر بودن «خویشتن باوری ایرانیان برای رهایی از دایرهی بسته عقب ماندگی» است. درسی را هم از باورهای او دربارهی لزوم استقلال و ناوابسته بودن به مراکز قدرت خارجی، واگویه میکنیم.
پس از کودتای ننگین 28 امرداد 1332 که دهخدا مغضوب و منزوی شده بود رییس اداره اطلاعات سفارت آمریکا، با این گمان که این فرزانهی بی بدیل هم مانند برخیها، واداده و چشم به راه رسیدن فرصتی برای دستیابی به پول و قدرت است، از او دعوت میکند که با گزارشگر صدای آمریکا به مصاحبه بنشیند. اما دهخدا به او پاسخی میدهد که تنها از درون مایهی مردان و زنان فرهیختهی راستین میجوشد. متن دعوتنامه و پاسخ دهخدا را بخوانید:
19 دی 1332
خیابان ایرانشهر، فیشرآباد تهران
آقای محترم ـ صدای آمریکا در نظر دارد برنامهای از زندگانی دانشمندان و سخنوران ایرانی، در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک پخش نماید. این اداره جنابعالی را نیز برای معرفی به شنوندگان ایرانی برگزیده است. در صورتی که موافقت فرمایید، ممکن است کتبا یا شفاها نظر خودتان را اطلاع فرمایید تا برای مصاحبه با شما ترتیب لازم اتخاذ گردد.
ضمنا در نظر است که علاوه بر ذکر زندگانی و سوابق ادبی سرکار قطعهای نیز از جدیدترین آثار منظوم یا منثور شما پخش گردد.
بدیهی است صدای آمریکا ترجیح میدهد که قطعهی انتخابی سرکار، جدید و قبلا در مطبوعات ایران درج نگردیده باشد. چنانچه خودتان نیز برای تهیهی این برنامه جالب نظری داشته باشید، از پیشنهاد سرکار حسن استقبال به عمل خواهد آمد.
با تقدیم احترامات فائقه
سی. ادوارد ولز
رییس ادارة اطلاعات سفارت کبرای آمریکا
شادروان دهخدا، این دعوت را با فرستادن نامهی زیر پاسخ میدهد:
جناب آقای سی. ادوارد. ولز، رییس ادارهی اطلاعات سفارت کبرای آمریکا
نامهی مورخهی 19 دی ماه 1332 جنابعالی رسید، و از این که این ناچیز را لایق شمردهاید که در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک، شرح حال مرا انتشار بدهید متشکرم
شرح حال من و امثال مرا در جراید ایران و رادیوهای ایران و بعضی از دول خارجه، مکرر گفتهاند. اگر به انگلیسی این کار میشد، تا حدی مفید بود؛ برای این که ممالک متحدهی آمریکا، عدهای از مردم ایران را بشناسند. ولی به فارسی، تکرار مکررات خواهد بود، و به عقیدهی من نتیجه ندارد.
و چون اجازه دادهاید که نظریات خود را در این باره بگویم و اگر خوب بود حسن استقبال خواهید کرد، این است که زحمت میدهم، بهتر این است که ادارهی اطلاعات سفارت کبرای آمریکا به زبان انگلیسی، اشخاصی را که لایق میداند معرفی کند.
و بهتر از آن این است که در صدای آمریکا به زبان انگلیسی برای مردم ممالک متحده شرح داده شود که در آسیا مملکتی به اسم ایران هست که خانههای قراء و قصبات آن جا، در ، و صندوقهای آنها قفل ندارد، و در آن خانهها و صندوقها طلا و جواهرات هم هست، و هر صبح مردم قریه، از زن و مرد به صحرا میروند و مشغول زراعت میشوند، و هیچ وقت نشده است وقتی که به خانه برگردند، چیزی از اموال آنان به سرقت رفته باشد.
یا یک شتردار ایرانی که دو شتر دارد و جای او معلوم نیست که در کدام قسمت مملکت است، به بازار ایران میآید و در ازای پنج دلار، دو بار زعفران یا ابریشم برای صد فرسخ راه حمل میکند و نصف کرایه را در مبدا و نصف دیگر را در مقصد دریافت میدارد، و همیشه این نوع مال التجارهها سالم به مقصد میرسد
و نیز دو تاجر ایرانی، صبح شفاها با یکدیگر معامله میکنند و در حدود چند میلیون و عصر خریدار که هنوز نه پول داده است و نه مبیع آن را گرفته است، چند صد هزار تومان ضرر میکند. معهذا هیچ وقت آن معامله را فسخ نمیکند و آن ضرر را متحمل میشود.
اینهاست که از این گوشهی آسیا شما میتوانید به ملت خودتان اطلاعات بدهید، تا آنها بدانند در اینجا به طوری که انگلیسیها ایران را معرفی کردهاند. یک مشت آدمخوار زندگی نمیکنند، و از طرف دیگر به فارسی، به عقیدهی من خوب است که در صدای آمریکا، طرز آزادی ممالک متحدهی آمریکا را در جنگهای استقلال، به ایرانیان بیاموزید و بگویید که چگونه توانستهاید از دست استعمار خلاص شوید؟ و تشویق کنید که واشنگتنها و فرانکلنها در ایران، برای حفظ استقلال از همان طرق بروند.
در خاتمه با تشکر از لطف شما احترامات خود را تقدیم میدارد.
علی اکبر دهخدا
از مقدمهی دکتر سید محمد دبیر سیاقی بر کتاب « مقالات دهخدا» که در برگیرندهی « چرند و پرند»، « مجمع الامثال دخو»، « هذیانهای من» و یادداشتهای پراکنده شادروان دهخدا است. این کتاب که به وسیله انتشارات فریدون علمی و به مناسبت یادبود صدمین سال تولد دهخدا در اسفند 1358 منتشر شده، حاصل کوششهای دکتر دبیر سیاقی برای گردآوری نوشتههای علامه دهخدا میباشد.