یادمان
مردم و مسئولان در برابر گذشته، احساس مسئولیت نمیکنند
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- چهارشنبه, 29 ارديبهشت 1389 09:26
- آخرین به روز رسانی در چهارشنبه, 29 ارديبهشت 1389 09:39
- نمایش از چهارشنبه, 29 ارديبهشت 1389 09:26
- بازدید: 3793
اما چگونه میتوان کودکان و نوجوانان این سرزمین را با گذشته و میراث فرهنگیشان آشنا کرد؟! آیا انتشار کتاب، روش مناسبی برای این کار است؟! میراث خبر به بهانه روز موزه و میراث فرهنگی(28 اردیبهشت ماه) به گفتوگو با جندتن از صاحبنظران در این زمینه پرداخته است.
حسن ذوالفقاری، کارشناس آموزش و پرورش و مؤلف کتابهای درسی، به نقش مؤثر خانوادهها و آموزش و پرورش در آشنا کردن کودکان با میراث فرهنگی اشاره میکند و میگوید: «ریشههای فرهنگی و عناصر هویتی بچهها در خانواده شکل میگیرد. پدر و مادری که برای فرزند خود قصه میگوید یا در گفتار خود از ضربالمثلها و مثلهای ایرانی استفاده میکند، آگاهانه یا ناآگاهانه، فرهنگ ریشهدار خود را به نسل بعد، انتقال میدهد. آموزش و پرورش نیز، نقش مؤثری در این زمینه داشته و با روشهای گوناگون میتواند کودکان را با فرهنگ و میراث فرهنگی خود آشنا کند.»
نویسنده کتاب «فارسی بیاموزیم»، کتابهای درسی را یکی از بهترین و مهمترین ابزارها برای انتقال دانش و فرهنگ برمیشمرد و معتقد است: «مؤلفان کتابهای درسی میتوانند با یک زبان هنری و غیر مستقیم و در قالبهای گوناگون چون، شعر، قصه و داستان، کودکان را با مؤلفههای فرهنگی خود آشنا کنند؛ برای نمونه در تصویری که برای کتابهای کلاس اول دبستان در نظر گرفته شده، از یک خانه ایرانی با وسایل ایرانی و چهرههایی کاملا ایرانی بهره بردهایم.»
ذوالفقاری از کتاب «راهنمای فرهنگ و ادب ملی و بومی در کتابهای درسی» سخن گفته و میافزاید: «چند سال پیش، طرحی را با این عنوان به سازمان طرح و تألیف کتابهای درسی پیشنهاد کردیم و بر آن بودیم تا این برنامه را به یک طرح گسترده تبدیل کرده و دانشآموزان را با فرهنگ و ادبیات خود آشنا کنیم، اما این طرح به دلایل گوناگون به مرحله اجرا درنیامد و هنوز جای خالی آن احساس میشود.»
توجه به میراث فرهنگی، نیازمند آگاهی است
«محمد میر کیانی»، نویسنده و پژوهشگر کودک و نوجوان، معتقد است: «تا زمانی که به تعریفی روشن و مشخص از میراث نرسیم، نمیتوانیم برای شناساندن آن به کودکان طراحی کرده و عوامل رسیدن به آن طرح را مشخص کنیم.»
وی فعالیت در زمینه میراث فرهنگی را نیازمند آگاهی و تفکر میداند و میگوید: «برخی مسئولان ما نگاه عمیقی ندارند. مردم ما نیز به مسائل سطحی و پیش پا افتاده عادت کرده و به آن علاقهمندند، از این رو پرداختن به میراث فرهنگی به حاشیه رانده شده و کمتر به آن پرداخته میشود، زیرا نیازمند آگاهی و تفکر بوده و اندیشه مخاطب را نشانه میرود.»
نویسنده کتاب «شبهای شیرین» میپندارد مسئولان میراث فرهنگی میتوانند کودکان را به بازی گرفته و از آنان در قالب فراخوان مسابقههای نقاشی، عکاسی، داستاننویسی و... بخواهند تا از میراث مادی و معنوی خود سخن بگویند.
میرکیانی، کتاب را قالب مناسبی برای آشنایی کودکان با میراث فرهنگی میداند و بر این باور است که نویسندگانی که به نوشتن در این زمینه میپردازند، باید مخاطب خود را بشناسند و نیازش را دریابند و براساس این شناخت، به نوشتن برای او رو میآورند.
اما حمید رضا شاهآبادی، نویسنده و مترجم نوجوانان، انتشار کتاب را، زمینهساز آشنایی کودکان و نوجوانان با میراث فرهنگی نمیداند و میپندارد: «تا زمانی که مردم و مسئولان ما در برابر گذشته خود، احساس مسئولیت نکنند و تنها به ارائه یک سری گزارش بسنده کنند، نه تنها راه به جایی نمیبریم، بلکه تاریخ و فرهنگ خود را به معضلی جدی تبدیل میکنیم که نمیدانیم چگونه آن را پاس داریم و قدر و ارزشش را بدانیم و این چنین است که به راحتی به یک گروه فیلمبرداری مجوز میدهند تا هر طور که میخواهد با تخت جمشید رفتار کند.»
نویسنده کتاب «دیلماج» برخورد مقتدرانه را زمینهساز گونهای فرهنگسازی برشمرده و میافزاید: «زمانی که پلیس راهنمایی- رانندگی از مردم میخواهد کمربند ایمنی ببندند این اقتدار، به مرور زمان به عادت و اندک اندک به فرهنگ تبدیل میشود و آنان که از برخورد مقتدرانه دوری میکنند، در پی فرافکنی ضعفهای خود هستند، از این رو پیش از انتشار کتاب، باید به فرهنگسازی و برخورد مقتدرانه با افراد پرداخت وگرنه، کدام کشور آثار تاریخی خود را با کتاب محافظت کرده و میکند.»