یادمان
سردبير مجلهي باستانپژوهي: چرا شاهد استمرار فعاليتها در حوزهي انتشارات سازمان ميراث فرهنگي نيستيم؟
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- پنج شنبه, 28 بهمن 1389 10:18
- آخرین به روز رسانی در پنج شنبه, 28 بهمن 1389 10:18
- نمایش از پنج شنبه, 28 بهمن 1389 10:18
- بازدید: 2242
زارع اظهار كرد: با توجه به بودجههاي گوناگوني كه در اين سازمان به پروژههاي پژوهشي و حفاظتي اعم از معماري، باستانشناسي، مرمت، موزهداري، مردمشناسي، زبان و گويش اختصاص مييابد، بازده انتشاراتي اين کارها بسيار پايين است و نتايج اين تحقيقات در اختيار جامعهي علمي و فرهنگي کشور قرار نميگيرد.
وي با بيان اينكه آن بخش از آثاري که به مرحلهي انتشار ميرسد، بهدليل ضعف در توزيع، آنطور كه بايد به بازار نشر راه نمييابد، گفت: برآيند بيروني اين امر، بخصوص در بازار کتاب، بسيار ملموس است، بهطوري كه بيشتر ناشران از اينکه چرا کتابهاي منتشرشده از سوي سازمان ميراث فرهنگي به جاي راه يافتن به کتابفروشيها، راهي انبارهاي سازمان ميراث فرهنگي ميشود، گلايه ميكنند.
زارع بيان كرد: اين امر هنگامي ناخوشايندتر جلوه ميکند که ميبينيم سازمان ميراث فرهنگي حتا در پايتخت، فروشگاهي براي عرضهي کتاب اختصاص نداده است و در سطح شهر تهران، امکان دسترسي به آثار منتشرشده توسط اين سازمان وجود ندارد. البته در استانها وضع از اين بدتر است و حتا در بسياري از کتابخانهها، دسترسي به کتابهاي منتشرشده توسط سازمان دشوار است، بويژه پس از چندپاره شدن سازمان ميراث فرهنگي و انتقال و جابهجايي کتابخانه و مرکز اسناد آن از تهران به شهرستان مرودشت، اکنون جاي يک کتابخانهي مرجع در حوزهي ميراث فرهنگي بهشدت خالي است و اين امر، آسيب جبرانناپذيري به عرصههاي پژوهشي رشتههاي گوناگون مرتبط با ميراث فرهنگي و گردشگري وارد ميكند.
وي همچنين معتقد است: انتقال ناگهاني سازمان ميراث فرهنگي به اصفهان و شيراز سبب غافلگيري در اين زمينه شد. اکنون دانشجويان يا محققان دانشگاهي در رشتههايي مانند باستانشناسي، معماري، مرمت و موزهداري، علاوه بر دسترسي دشوار و گاه ناممكن به منابع، فوايد همکاري و تبادل نظر با کارشناسان ميراث فرهنگي را نيز از دست دادهاند. البته اين امر دوسويه است و برقراري ارتباط کارشناسان ميراث فرهنگي منتقلشده با مراکز مهم دانشگاهي يا کتابخانهيي و پژوهشي تهران دشوار شده است.
سردبير مجلهي «باستانپژوهي» در ادامه گفت: متأسفانه کاستيهاي سازمان ميراث فرهنگي در زمينهي انتشارات، در نمايشگاه بينالمللي کتاب نيز که هر سال در بهار برپا ميشود، بهچشم ميآيد و غرفهي سازمان ميراث فرهنگي از جمله ضعيفترين غرفههاست. اين مسأله تعجبآور است، زيرا سازمان ميراث فرهنگي از نظر منابع مالي يا توليد دادههاي علمي کمبود ندارد و بسياري از نتايج برنامههاي پژوهشي در بايگانيها خاک ميخورد. بنابراين سازمان بهطور منطقي نبايد در زمينهي انتشارات، کارنامهي ضعيفي داشته باشد.
او توضيح داد: در سالهاي پيش، اين سازمان يکي دو نشريهي تخصصي منتشر ميكرد که اکنون يکي بعد از ديگري يا تعطيل شدهاند يا انتشار منظم ندارند؛ براي مثال، مجلهي «ميراث فرهنگي» و مجلهي «موزهها» تعطيل شدند. در چند سال گذشته، مجلهي جديدي به نام «نامه پژوهشگاه» منتشر شد که پس از حدود 12 شماره، ديگر خبري از آن هم نيست. همچنين مجلهاي به نام «ميراث ملي» در دو شماره بهطور نامنظم منتشر شد كه از آن نيز ديگر خبري نيست. علاوه بر اين، مجلهي «اثر» که به همت زندهياد باقر آيتاللهزاده شيرازي منتشر ميشد، از نظم و ترتيب و کيفيت گذشته برخوردار نيست.
زارع بيان كرد: بين سالهاي 1379 تا 1386 در پژوهشکدهي باستانشناسي و مردمشناسي سازمان ميراث فرهنگي، تحولاتي در زمينهي انتشارات پديد آمده بود که بهتدريج با عزل و نصبهاي پيدرپي مديران، سير نزولي يافت و اکنون اين پژوهشکدهها نيز خروجياي در اين زمينه ندارند. حال پرسش اين است که چرا شاهد استمرار فعاليتهاي بلندمدت در حوزهي انتشارات سازمان نيستيم؟ بهطور مثال چرا انتشار مجلهي «ميراث فرهنگي» که انتشار آن در دههي 1360 آغاز شده بود، استمرار نيافت؟ چرا در کشورهاي ديگر و حتا کشورهاي همسايه، با مجلاتي روبهرو ميشويم که گاه قدمتي بيش از 50 يا 100 سال دارند، اما در دستگاه ميراث فرهنگي ما چه قبل از انقلاب و چه پس از آن، عمر نشريات کمتر از پنج يا ده سال است؟
اين باستانشناس در پايان اضافه كرد: پرسش ديگر اين است که با توجه به وضعيت مبهمي که اين سازمان در ماههاي گذشته داشته، چشمانداز آيندهي آن بويژه در حوزهي انتشار نتايج برنامههاي پژوهشي، معرفي و آموزش که در اساسنامهي سازمان نيز آمده است، چگونه خواهد بود؟ همچنين با توجه به چندپاره شدن سازمان، بحران گسستن و انقطاع پيوندهاي محققان و در دسترس نبودن منابع پژوهشي به چه سرانجامي خواهد رسيد؟ آيا مديران اين سازمان که بيشتر، تحصيلات غيرمرتبط دارند و متخصص و کارشناس نيستند، دغدغه يا آگاهي درستي نسبت به مسائل پژوهشي و حفاظتي و وظايف بنيادي اين سازمان دارند؟