یادمان
عروس ساسانیان
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- دوشنبه, 12 اسفند 1392 10:10
- آخرین به روز رسانی در دوشنبه, 12 اسفند 1392 10:10
- نمایش از دوشنبه, 12 اسفند 1392 10:10
- بازدید: 3728
برگرفته از مجله افراز (نامه درونی انجمن فرهنگی ایرانزمین)، شماره پنجم، از تابستان تا زمستان 1382 خورشیدی، صفحه 17 به نقل از شرق، یکم آذر 1382
مرجان شیخالاسلامی
دبیر انجمن نویسندگان و روزنامهنگاران حامی میراث فرهنگی
25 سال پیش وقتی جادهی عبوری کازرون- شیراز از میان شهر باستانی بیشاپور گذشت قرار بود بهزودی جاده ترانزیت دیگری که عروس ساسانیان را دور میزد ساخته شود و جادهی اولیه فقط به رفتوآمدهای محلی اختصاص یابد. اما این جاده هرگز ساخته نشد و پس از تخریب پل 25 ساله توسط سیل سال 80، ادارهی راه و ترابری کازرون به این صرافت افتاد که پلی با ابعاد وسیعتر بسازد تا باز هم زمینهای شود برای ساخت جادهای ترانزیت که بیشاپور را دور میزند ساخت این جاده به علت افتادن در دستاندازهای اداری حکومت، فراموششده باقی ماند. اما ساخت پلی با ابعاد وسیعتر در حریم شهر ساسانیان جدی و جدیتر شد و این به معنی عبور روزانه صدها وسیلهی نقلیه سنگین و سبک از روی این پل و احتضار بیش از پیش عروس ساسانیان است.
ساخت پل، تصمیم ادارهی راه و ترابری است که از سوی مسؤولان استان نیز تأیید و حمایت شده است. در این میان لابد قدمت 1800 ساله بیشاپور هم دروغ 13 است که تنها تأثیرش، فقدان دستگاههای اجرایی است: بیشاپور شهری صنعتی است ساختهشده در دوران ساسانی که آثاری از دورهی اسلامی را نیز در دل خود دارد و از معدود شهرهای باستانی است که تاریخ مکتوب شهرسازی دارد؛ این تاریخ بر روی سنگنبشتهای با دو خط ساسانی و اشکانی بر روی ستون یادبود بیشاپور و به منظور تذکر به کسانی حک شده که امروز چشمهایشان را بر فرهنگ و تمدن ما بستهاند. بیتوجهی بر این شهر درست در زمانی که بیشاپور برای ثبت جهانی خود را آماده میکند شدت گرفته و آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است.
داستان بیشاپور و پلی که در حریم آن ساخته میشود قصهی تکراری بسیاری از محوطههای تاریخی است که متعلق به همهی ماست، و راوی داستان ناهماهنگیهای دستگاههای اجرایی و فعالیتهای عمرانی که بدون توجه به میراث فرهنگی انجام میگیرند و هر روز بیشتر و بیشتر تاریخ و فرهنگ ما را در معرض تهدید قرار میدهند. بسیاری از مسؤولان اجرایی استانها حتا اگر صریحاً اعلام نکنند، پس ذهن خود با یک علامت سئوال بزرگ مواجهاند:
"این خرابهها چه دردی از مردم شهرش دوا میکند!".
کتاب ترانه های تلخ میهن
سازههای آبی شوشتر با قدمتی هزار ساله و تکنیک و صنعتی بینظیر در دنیا مور غضب مسؤولان خوزستان است، چرا که مانع ساختن سدهای عریض و طویل مدرن شدهاند. نقشجهان اصفهان، حرص شهرداری را درآورده، چرا که ساخت برج عزیز "جهاننما" را متوقف کرده و فریاد همهی دنیا را بلند. بیچاره شهر اصفهان که فعالیتهای تجاریاش در حریم نقشجهان متوقف مانده است! پل تازهساز اراک بر روی بافت 200 سالهی این شهر، زخم سرباز دیگری است که همچنان موضوع مناقشهی میراث و ادارهی راه است. تخریب تپههای باستانی قم، غارت جیرفت و... اینها همه نمونههای بارز رفتار غیرمسؤولانهی کسانی است که معتقدند میراث، تلی از خاک است و تنها خاصیتش، سد پروژههای عمرانی. اما ای کاش وزارت نیرو در خوزستان به جای آنکه به فکر ساخت سدی پرهزینه میافتاد نیروی خود را صرف پژوهش و بررسی صنعت در روشهای علمی ساخت سازههای آبی میکرد تا با احیای آنها، فرهنگ دیروز برای امروزیان قابل بهرهبرداری میشد. تا زمانی که دستگاههای اجرایی و تصمیمگیرندگان متوجهی اهمیت و تأثیر میراث کهن بر زندگی مردم و جریان فرهنگسازی ملی نشوند شرایط، همین است که هست و اگر لشکر سلم و تور برای حفاظت از میراث فرهنگی بسیج شوند اتفاق تازهای نمیافتد. تا زمانی که شهروند اصفهانی فریاد نزند که نقشجهان مال من است و شهرداری این شهر میراث بینظیر امانتی که در دست دارد را مانع توسعهی اقتصادی شهر میداند برجهای جهاننمای بسیاری بالا خواهد رفت.
مرثیه بر پل بیشاپور، مرثیهای است که بر این خاک باید سرود؛ خاکی که تاریخ و میراث آن از حد بیرون است. اما دلبستگان به این میراث هر روز و هر ثانیه باید برای دلبستگیشان توجیه و دلیل بیاورند. وقتی نمایندهی عقل جمعی یک شهر در مجلس فریاد میزند که میراث فرهنگی، مانع توسعهی اقتصادی است و شانههایش را به نشانهی نفهمیدن ادعاهای مسخره یک مشت افراد نادان و ابله که اتفاقاً زمزمههایی از میراث بر زبانشان است بالا میاندازد، هنوز بسیار راه است تا امیدوار به گشایش در دستگاههای دولتی برای توجه به محوطههای باستانی و یادگارهای فرهنگی باشیم. اگرچه این راه، رفتنی است و با همت افکار عمومی، شدنی. شاید بزرگترین مساًله این است که هنوز مدیران ما باور ندارند که میتوان از گذشتگان، آموخت؛ آن هم گذشتگانی که هنوز صنعت، علم، معماری و سنتهایشان بر ما سرآمد است و آنجا که فریاد موفقیت سر میدهیم رگههای اصیلی از روشها و باورهای پیشینیان را باید در محصول تلاشمان جفتوجور کنیم.