سیوند
چرا با آبگيري سد سيوند مخالفم؟!
- سیوند
- نمایش از شنبه, 21 فروردين 1389 12:18
- بازدید: 2955
برگرفته از تارنگار مهار بیابانزایی - محمد درویش
در بند هـ از ماده 117 قانون برنامه پنجساله چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، الزامی برای دولت جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده که با خواندنش هم احساس غرور کردم، هم افسوس خوردم و هم حیرتزده شدم! بر پایهی آن الزام قانونی: «دولت مؤظف است، به منظور اهتمام ملّی در شناسایی، حفاظت، پژوهش، مرمت، احیاء، بهرهبرداری و معرفی میراث فرهنگی و ارتقاء توان گردشگری، تولید ثروت و اشتغالزایی و مبادلات فرهنگی در کشور، اقدام به شناسایی و حمایت از آثار فرهنگی تاریخی حوزه فرهنگی ایران موجود در کشورهای همسایه و منطقه به عنوان میراث فرهنگی مشترک کند.»
بیگمان، خواندن این بند برای هر ناظر مستقل و فرهنگدوستی اسباب مسرت خاطر را فراهم میآورد، اینکه در یک گوشه از این عالم، دولتی وجود دارد که نهتنها برای حفظ میراثهای تاریخی و ملّی خویش در درون مرزها احساس مسئولیت کرده و حاضر به سرمایهگذاری و صرف هزینه است، بلکه این مسئولیت شایان تحسین را به خارج از محدودهی سیاسی خویش نیز بسط داده و برای پاسداری از هرآنچه که با ایران و ایرانی درارتباط است، فارغ از مرز سیاسی مرسوم، حاضر به اختصاص بودجه از درآمدهای ملّی است. حتا آقای دکتر حداد عادل، عالیترین فرد در قوهی مقننه دیروز از این هم فراتر رفت و نشان داد که جمهوری اسلامی ایران برای پاسداری از اماکن فرهنگی تاریخی دیگر ملل جهان نیز حساسیت داشته و از همین رو،
اینجا می توانید تصویری بزرگتر را ببینید.
اسباب خوشحالی هنگامی افزوده میشود که بدانیم، مسألهی حفظ استقلال و هویت فرهنگی و تاریخی این کشور از چنان اهمیتی برخوردار است که صراحتاً در اصل یکصد و بیست و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز بر آن تأکید شده و رئیس جمهور در بخشی از سوگندنامهی خویش مؤظف است تا قسم یاد کند که «برای حفظ استقلال فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نخواهد ورزید.»
این شواهد را بگذارید کنار دیگر موافقتنامهها، پیمانها و کنوانسیونهای بینالمللی که دولت ایران در شمار نخستین امضاءکنندگان آنها بوده و به صراحت در این عهدنامههای جهانی قید شده: اعضاء باید در حفظ و حراست از میراثهای ملی و کهنزادبومهای تاریخی خویش، نهایت تلاش و کوشش خود را به عمل آورند. معاهدههایی نظیر: بند نهم از مادهی ۸ اساسنامهی کیفرى بینالمللى که صراحتاً «حمله به آثار تاریخى را در زمرهی جنایت جنگى برشمرده و در ردیف جنایاتى چون کشتار عمدى، شکنجه، تبعید غیرقانونى، تجاوز و ... قرار داده است.» و یا بر بنیاد مادهی 27 اعلامیهی جهانی حقوق بشر و همچنین کنوانسیون میراث طبیعی و تاریخی «دفاع از تمامی سازههای تاریخی و باستانی از حقوق شهروندان به حساب آمده و حق تخریب و تجاوز به آنها از دولتها سلب شده است.»
حتا کماکان میتوان به این سیاههی تمامنشدنی از مهملها و تعهدات قانونی حفظ آثار تاریخی، مواد بیشتری را اضافه کرد؛ نظیر میثاق اجتماعی ـ فرهنگی ملل متحد که در مادهی ۲۵ آن، آشکارا میراث فرهنگی را در زمرهی حقوق بشر و از مصادیق بارز آن عنوان کرده است؛ اصلی که رعایت آن با توجه به مادهی ۹ قانون مدنی ایران در حکم قانون داخلی محسوب شده و هر ایرانی میتواند به آنها استناد کند. به سخنی دیگر، چون این معاهدات قانونساز بودهاند، هر قانونی که برخلاف اینها باشد، وجاهت قضایی خویش را برای استناد دادگاه از دست میدهد. در نتیجه مطابق اصل نود قانون اساسی، چنانچه هر یک از شهروندان ایرانی از طرز کار هر یک از قوای سهگانه در این خصوص شکایت داشته باشند، میتوانند درخواست پیگیری و رسیدگی کرده و مجلس شورای اسلامی نیز مؤظف به پیگیری و پاسخگویی است.
اینها را گفتم تا بار دیگر به رخداد پرسشبرانگیز سد سیوند بیاندیشیم و حیرت کنیم که چرا این میراث کهن ملّی باید تا این درجه نادیده گرفته شده و مظلوم واقع شود؟
آقای حداد عادل عزیز!
یعنی دشت پاسارگاد و مجموعهای بالغ بر 130 اثر تاریخی موجود در تنگهی بلاغی با قدمتی بیش از هفت هزار سال، ارزش آن را ندارد و نداشت که یک نامه هم به وزیر نیروی خودمان بنویسید و ضمن دعوت از او برای حضور در صحن مجلس، از ایشان بخواهید در مورد تمهیدات کارشناسی و ارزیابی زیستمحیطی این طرح، پیش از ساخت برای نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی توضیح دهد! و برای اعضای فعال!! فراکسیون محیط زیست بگوید که با کدامین توجیه اقتصادی، مجوز احداث سدی داده شده است که افزون بر هشت هزار درخت پانصدساله (بنه، زالزالک، ارژن و ...) و هزاران هکتار مراتع طبیعی را به ارزش تقریبی بیش از دو میلیارد دلار برای همیشه نابود خواهد کرد؛ درختانی که به گفتهی دکتر پیمان یوسفی آذری، مدیرکل دفتر جنگلهای خارج از شمال سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور «حتا با صرف میلیاردها دلار هم امکان احیای آنها در آن اقلیم خشک دیگر وجود ندارد!»
آقای حداد عادل!
راست آن است که شوربختانه باید اعتراف کرد در جریان احداث سد سیوند، عدم استفاده از نظرات کارشناسی و مطالعات و پژوهشهای لازم برای جانمایی صحیح سد از یک سو، سرمایه ملّی را به هدر داد و از سوی دیگر، سرمایهی فرهنگی و معنوی یک ملّت بزرگ هم به خطر افتاد. به نحوی که بسیاری از فرهیختگان و دانشآموختگان وطن بر این باورند که این اقدام در مقایسه با نابودی دو مجسمهی بودا در افغانستان به دست حکومت قرون وسطایی طالبان، تهدیدی به مراتب جدیتر علیه میراث فرهنگی و بشری به شمار میآید.
به راستی این کدام توسعهی سودآوری است که بتواند خُسران نابودی بقایای کاخ داریوش، بقایای روستای هخامنشی، کارگاه سفالگری هفت هزار ساله، گورستان شش هزار ساله، برخی بقایای دوران ایلامی، گورستان سنگی ساسانی، کارگاه تولید شراب، خمره ذخیرهی آذوقه (بزرگترین ظرف باستانی ایران با 120 کیلوگرم وزن)، مسیر شاهی و تهدید ویرانی آرامگاه کوروش را در پاسارگاد جبران کند؟!
و این مصادیق، تنها بخش کوچکی از آثار تاریخی گرانبهایی است که در سایهی جهالت و کوتهنظری و بیتفاوتی مسئولان امر در شرف نابودی قرار گرفته است. چرا؟!
چرا کار را به این بیسامانی رساندیم؟! چرا مسئولین وقت در زمان دو دولت پیشین سکوت کرده و بدینترتیب بر ابعاد بحران افزودند؟
و حال که کار به این فرجام نامیمون رسیده است، آیا دولت و حاکمیت میتوانند با این استدلال که چون هزینههایی گزاف برای ساخت این پروژه شده است، با آبگیری آن موافقت کنند؟! چرا آن مدیران ارشدی که سببساز این خسران بوده و هستند را مورد بازخواست قرار نمیدهید؟
چرا از آن مهندس ناظری که نخست گزارش میکند: بیشینهی ارتفاع آبگیری سد 1805 متر است، امّا بعداً سنجندههای GPS نشان میدهند، این ارتفاع 1851 متر است! (یعنی فقط 4 متر کمتر از ارتفاع محل استقرار آرامگاه کوروش!) بازخواست نمیکنند؟
و فاجعه و حیرت هنگامی ابعادی بزرگتر مییابد که بدانیم، حتا از منظر کشاورزی و تأمین آب زراعی نیز پای این استدلال بسیار چوبین بود! چرا که به گفتهی دکتر علیرضا سپاسخواه: آبی که برای تولید گندم در سطح 450 هزار هکتار از اراضی کشاورزی استان فارس اختصاص یافته، حدود دو برابر آب لازم برای تولید این مقدار گندم است! به سخنی دیگر، اگر چنانچه مدیریت بهینهی استحصال، توزیع و مصرف آب در استان به اجرا درمیآمد، آنگاه دیگر نیازی نبود که به بهانهی تأمین نیاز آبی بخش کشاورزی، دیرینهترین و ارزشمندترین زادبومهای ایران، این میراث مشترک جهانی، در اثر ساخت سدهایی چون «سیوند» به زیر آب رفته یا تهدید شوند!
باز هم تکرار میکنم: باور کنید استان فارس باوجود برخورداری از بیشترین مناطق حفاظتشده و پارکهای ملی، ارزشمندترین مکانهای تاریخی و مشهورترین ابنیه مذهبی و مفاخر ادبی، به سهولت میتواند نهتنها نیازهای مردم خویش را تأمین کند که بر درآمد سرانهی ایرانیان نیز با جذب گردشگر بیافزاید. چرا به جای کاهش وابستگی معیشتی به سرزمینی که پیوسته با بلایایی چون خشکسالی و سیل ویرانگر مواجه است، باز هم بر طبل کشاورزی ناپایدار کوبیده و به بهانهی خودکفایی و اقتدار ملّی، پایداری زیست ایرانیان فارسنشین را تهدید کرده و اقتدارشان را به مخاطره میاندازید؟
برای همین است که از تو هموطن عزیز میخواهم تا هر آنگونه که میتوانی، فریاد اعتراضت را به این اقدام نابخردانه و این تاریخکشان بیمثال بلند کن. همان گونه که چهارشنبهی گذشته بخشی از فرزندان پاکنهاد این بوم و بر چنین کردند و از مأمورین حراستی میراث فرهنگی و وزارت نیرو هم هراسی به دل راه ندادند.
درود بر همت والایشان.
در همین ارتباط :
- تجمع نمایندگان سازمانهای غیردولتی برای جلوگیری از آبگیری سد سیوند؛ گزارش ایسنا ، گزارش سرمایه و گزارش خبرگزاری فارس و خبرگزاری میراث فرهنگی؛
- آخرین خبرها و تصاویر از اعتراض مدنی به آبگیری سد سیوند!
- بیانیه 771 نفر از دانشجویان دانشگاههای ایران در اعتراض به راه اندازی سد سیوند!
پیوست :
- حراست از کیان ملی و کم کاری سایت بلاگفا - شهریار نوایی.
- گزارش هشداردهندهی سال 2007 بانک جهانی: ایران راهبرد مشخصی برای عمل به تعهدات زیست محیطی ندارد!