یکشنبه, 04ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست خانه تازه‌ها نگاه روز دربارهٔ «کوشش بهروز غریب پور برای پیوند بیشتر ملل شرق!»

دربارهٔ «کوشش بهروز غریب پور برای پیوند بیشتر ملل شرق!»

برگرفته از تارنمای ایرانچهر


عقاب علی احمدی


امروز( ۲ / ۱۲ /۱۳۹۲ )، در بخش خبری اخبار فرهنگی و هنری بعد از ظهر تلویزیون ایران ، به هنگام اعلام خبری در بارهٔ اجرای «اپرای عروسکی لیلی و مجنون»، بهروز غریب‌پور در سخنانی چنین گفت: «اپرای لیلی و مجنون بر اساس اشعار «فضولی»، شاعر آذری زبان و موسیقی عزیر حاجی بیگف اجرا می‌شود … شاید ساخت این اثر کوششی باشد برای پیوند بیشتر میان ملل ؟؟!!! شرق ؟؟؟!! … اینکه بدانیم به راستی که هستیم !!!»

او در خبری که در روز ۱۶ فروردین ماه ۱۳۹۲ در پایگاه «شبکهٔ اینترنتی آفتاب» منتشر شده است، چنین می‌گوید : « این اثر یکی از مشهورترین آثار اوزیر حاجی بگف ( کدا فی الاصل ) است و پیش از مشروطه !! بارها در ایران اجرا شده … حاجی بگف آغازگر اپرای آسیا بوده است ؟؟!! » [ ۱ ] غریب پور در گفتگوی دیگری با « بخش فارسی  صدای ترکیه » چنین می گوید : « آذربایجان [ جمهوری اران ] ایتالیای مشرق زمین است ؟؟!!! [ ۲ ]

برای آگاهی بهروز غریب پور که کوشش برای « پیوند بیشتر میان ملل مشرق زمین را آغاز کرده است » ، بد نیست چند واقعیت را با هم  مرور کنیم :

۱. در سدهٔ دهم هجری در شهر «حله» در عراق کودکی به جهان آمد که بعدها در بغداد پرورش یافت و در همان شهر هم از جهان رفت [ ۳]. او سه زبان فارسی، عربی و ترکی را می‌دانست و به هر سه این زبان ها شعر گفته است. کسانی که شعرهای ترکی فضولی را خوانده اند ، گفته اند که درک شعرهای ترکی او بدون دانستن زبان فارسی ممکن نیست. او مداح سلطان سلیمان قانونی و هنگامی که سلیمان بغداد را فتح کرد، قصیده‌ای معرف در ستایش از فتح او سرود! [۴ ] فضولی بغدادی دشمن سرسخت صفویان بود و مداح سلطان‌های عثمانی. [ ۵ ] او در شعرهای خود یک کلمه از ایران و ایرانی و آذربایجان و آذربایجانی یاد نکرده است.[۶]

۲. در سال ۱۹۰۸ ، عزیر حاجی بیگف اپرایی بر اساس داستان و اشعار «لیلی و مجنون »فضولی نوشت .[۷]

۳. در سال ۱۹۱۸ سران «حزب مساوات » در قفقاز دولتی را بر سر کار آوردند و نام آن را « آذربایجان » نهادند . این در حالی بود که سرزمین های شمال رودخانه ی ارس ، هیچگاه نام « آذربایجان » نداشت و در متن های تاریخی و جغرافیایی ، با نام هایی چون « اران » و« آلبانیای قفقاز » نامیده شده بود . [ ۸ ]

۴. در سال ۱۹۹۶ ، در جمهوری خودخوانده ی « آذربایجان » ( اران ) ، روز ۸ نوامبر روز « عید ملی » لقب گرفت و حیدر علی‌اف ، رئیس جمهوری وقت جمهوری آذربایجان در جشن باشکوهی در کاخ رسپوبلیکا سخنرانی کرد و از فضولی به عنوان «شاعر ملی آذربایجان » تجلیل کرد. [ ۹ ]

۵. در ۲۲ و ۲۳ خرداد ۱۳۸۶ [۲۰۰۶] «همایش دو روزهٔ فضولی‌شناسی» در ارومیه برگزار شد. مرکز مطالعات و تحقیقات آذربایجان‌شناسی و دانشگاه ارومیه در استان آذربایجان غربی این همایش را برگزار کردند. «به گفتهٔ کارشناس اجرایی همایش ۵ مقاله از کشور ترکیه، ۲۹ مقاله از باکو، یک مقاله از روسیه، ۸ مقاله از جمهوری نخجوان و ۷۰ مقاله از کشور ایران به دبیرخانه واصل شده بود.» [۱۰]

۶. در سال ۱۳۹۲ [ ۲۰۱۳ ] در ادامه ی روند ایران زدایی و نابودی آثار ایرانی و ارمنی در اران ، کاشی های آرامگاه نظامی گنجوی، شاعر پارسی سرای ایرانی کنده شد . نظامی همان شاعری است که در درازای هفتاد سال چیرگی کمونیسم بر شوروی، دست نشاندگان شوروی در اران کوشیدند تا هویتی ترکی برای او بتراشند و ظاهرا، چون در این کار موفق نشدند، کار محو ردپای او در فرهنگ اران را از آرامگاه او آغاز کردند .

 


کتیبه‌ای چند صدساله که شعر فارسی نظامی گنجوی بر روی آن نوشته شده بود .

 


جای خالی کتیبه ها بر دیواره ی آرامگاه

 

حال ، آقای غریب پور خود بگوید «کوشش او در پیوند بیشتر میان ملل شرق» با این پیشینه از تحرکات ضدایرانی چه نسبتی برقرار می‌کند؟ اینکه در ایران ، کسی « لیلی و مجنون » نظامی را کنار بگذارد و « لیلی و مجنون » فضولی بغدادی را ، آن هم با ادعای « آذربایجانی بودن » بر سر صحنه بیاورد ، و « زبان ترکی » را « زبان آذربایجان » جا بزند، باید در پیوند با بی‌اطلاعی او دانست یا اجرای بخشی از برنامه ی تجزیه فرهنگی کشور و « چندفرهنگی » جازدن ایران برای دستیابی به هدف هایی ویژه؟ اگر بهروز غریب پور به دنبال پاسخ به این پرسش است که «کیست» و خود را « ایرانی » هم می داند ، می تواند به کتاب ها و تدکره های شاعران اران و گنجه و شروان و تاریخ اران نگاهی بیندازد.[ ۱۱ ] خدا کند، مراد غریب پور از « پیوند بیشتر میان ملل شرق » برقراری ارتباط بیشتر میان  کسانی که خود را « ملت کرد » ، و « ملت ترک » و … می نامند، نباشد.

بد نیست، در پایان این نکته را هم برای آگاهی آقای قریب پور و دیگر کسانی که خوش خیالانه ، در اندیشه ی برقراری پیوندهای بودار با بعضی ها هستند ، یادآوری کنیم : موجودیتی که با دزدیدن نام « آذربایجان » و « جعل تاریخ»، خود را «دولت جمهوری آذربایجان» می‌نامد، در دو دهه ی گذشته ، برای استواری بخشیدن به سامانه های سیاسی – فرهنگی خود، کار را از ترور فرهنگی آثار ایرانی و ارمنی و انکار هویت مردمان ایرانی نژاد – تالش ها ، تات ها ، لاهیج ها – و بیش از چهل تیره و قوم ایرانی و غیر ایرانی ساکن در اران آغاز کرد. اگر ایشان علاقه ای به دانستن این واقعیت ها داشته باشند ، فیلم ها و گزارش های بسیاری از شکستن سنگ گورهای گورستان های تاریخی و ریختن خرده سنگ‌های آنها به رودخانهٔ ارس، نابودی سازه‌های باستانی، و وحشیگری های این دولت در حق اسیران نظامی و شهروندان اسیرشده در جنگ های داخلی پس از فروپاشی شوروی برای بررسی و مطالعه در دست است.

 

پی‌نوشت‌ها:

 ۱. http://www.aftabir.com/news/view/2013/apr/05/c5_1365165088.php 1.

2 .http://www.trtpersian.com/fa/newsDetail.aspx?HaberKodu=fdbd3996-b341-4ea7-8549-b62f379766df  بد نبود، غریب پور از گالیله ها و داوینچی ها و میکلانژهای جمهوری  آذربایجان ( اران ) هم کسانی را معرفی می کرد .

۳. منصوری ، فیروز . مطالعاتی در باره ی زبان ، فرهنگ و تاریخ آذربایجان . تهران ، انتشارات هزار کرمان ، ۱۳۹۰ ، ص ۷۹۱ .

۴. همان ، ص ۱۱۰ .

۵. همان ، ص ۷۹۱ .

۶. در باره ی اینکه چگونه در ایران ، « فضولی بغدادی » را « شاعر آذربایجانی » معرفی کرده اند ، نگاه کنید به : منصوری ، فیروز ، همان ، ص ۷۸۹ تا ۷۹۴ .

۷. ویکی پدیای فارسی .

۸. رضا ، عنایت الله . آذربایجان و اران . تهران ، نشر هزار کرمان ، چاپ سوم ، ۱۳۹۰ ، ص ۹ .

۹. ویکی پدیای فارسی .

۱۰. ویکی پدیای فارسی .

۱۱ . برای آگاهی از نقش زبان فارسی در زندگی فرهنگی سرزمین های شما ل رودخانه ی ارس نگاه کنید به : دولت آبادی ، عزیز . سرایندگان شر پارسی در قفقاز . تهران ، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی ، ۱۳۷۰ ؛ برای آگاهی از پیوندهای سیاسی و فرهنگی ایران و اران ، نگاه کنید به : رضا ؛ عنایت الله . اران ، از دوران باستان تا آغاز عهد مغول . تهران ، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه ی ایران ، ۱۳۸۰ ؛ بریا اگاهی از چگونگی کوشش سازمان یافته برای گسلانیدن پیوندهای راستین ایران و قفقاز نگاه کنید به : طالع ، هوشنگ . تاریخ تجزیه ی ایران ، دفتر چهارم : تجزیه ی قفقاز . تهران ، انتشارات سمرقند ، ۱۳۸۸

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید