نگاه روز
سفر عبدالله گُل به اصفهان و تبریز
- نگاه روز
- نمایش از سه شنبه, 06 ارديبهشت 1390 17:42
- بازدید: 7288
برگرفته از نشریه وطن یولی شماره 13 - رویه 3
سفر گل و دستپاچگی بیگانه گرایان
عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه طی سفر اخیر خود به ایران پس از دیدارهای رسمی اش در تهران به دو شهر تاریخی و فرهنگی ایران تبریز و اصفهان نیز سفر کرد و از اماکن دیدنی آن ها دیدن کرد. سفر به تبریز علاوه بر سایر جنبه های سیاسی و اقتصادی خود از نگاه برخی عناصر و جریانات قوم گرا به عنوان سفری تاریخی و نمادین تلقی شد. پایگاه های اینترنتی این جریانات از ”استقبال گرم اهالي“ و ”شیرینی آن برای رئيس جمهورتركيه“ و ”انعكاس اخبار اين رويداد در پایگاه اینترنتی ریاست جمهوری ترکیه“ سخن گفتند. یکی از این پایگاه های بیگانه گرا ادامه داده است: متاسفانه دولت هاي ترك تاكنون بخصوص در مجامع رسمي و كتاب هاي درسي اطلاعات در خوري در ارتباط با هم نژادان ترك خود در ايران دريافت نكرده اند.
این برداشت از حضور گل در تبریز نه تنها به دور از واقع بود بلکه در پایگاه ریاست جمهوری ترکیه نیز به شکلی دیگر بازتاب یافت؛ این پایگاه آشکارا هیچ وجه قومی برای این سفر قائل نبود و سفر اصفهان و تبریز را در کنار هم و به عنوان سفر به ایران پوشش داده بود و ضمن اشاره به استقبال مردم در اصفهان خبر داده بود در میدان نقش جهان این شهر به علت ازدحام جمعیت برخی از تماشاگران داخل حوض میدان افتاده اند و برخلاف آن در تبریز تنها دویست نفر از هیئت همراه، خبرنگاران محلی و سراسری و محافظین و تعدادی از عابرین به عنوان تماشاچی حاضر بوده اند که در تصاویر این پایگاه مشخص است؛ حال آن که حتی رهبران کشورهای آمریکای جنوبی نیز که از کمترین قرابت فرهنگی با مردم ایران برخوردارند در سفر به ایران بیش از عبدالله گل مورد توجه مردم قرار می گیرند؛ در واقع برخلاف تصور و توهم جریانات قوم گرا باید به علل تاریخی و فرهنگی عدم استقبال مردم تبریز از وی توجه داشت که به برخی از آن ها اشاره می کنیم. علاوه بر این ها در مقابل می توان به محبوبیت روشن و غیرقابل کتمان ایران در میان علویان ترکیه و نواحی وان، ارزنه الروم و میان کردان اشاره کرد که نمونه ای از آن را در حضور علی اکبر ولایتی به عنوان نماینده ایران، در کنار نخست وزیر ترکیه رجب طیب اردوغان در مراسم عاشورای ده ها هزارنفری علویان ترکیه می توان دید.
تفاوت زبانی آذربایجان و آناتولی
حضور قبایل ترک در آذربایجان و آناتولی از دوران سلجوقیان آغاز گردید(1) و در دوره مغول قوت یافت و پس از آن دو راه جدا از هم را پیمود که نتیجه آن شکل گیری دو گویش ترکی آذری و ترکی آناتولی یا استانبولی است. گویش ترکی آذری نتیجه اختلاط اهالی آذربایجان و قبایل ترک زبان در طی قرون متمادی است که از ترکیب زبان فارسی دری، آذری پهلوی و ترکی اوغوزی پدید آمده است و از زمان شکل گیری سرشار از کلمات و ترکیب های فارسی است؛ مراجعه به اشعار ترکی شاه اسماعیل صفوی، عمادالدین نسیمی و محمدباقر فضولی گویای این امر است؛ تقریباً بیشتر این اشعار تنها در فعل، ترکی هستند و کل مصراع و بیت با واژه های فارسی و یا عربی است.
تفاوت زبان ترکی آذری و ترکی استانبولی در حدی است که در عموم موارد به ویژه زمانی که گفتگو از حد روزمره و احوالپرسی می گذرد برای دو طرف قابل درک نیست و در زمینه های علمی، فرهنگی و ادبی نیز این دو ناحیه ارتباط اندکی با هم داشته اند که آن نیز عموماً به زبان فارسی بوده است.(2)
هم اکنون نیز علاقمندان آذری که برای امور تجاری یا علمی مایل به آموختن زبان ترکی استانبولی هستند و به کلاس های آموزشی سفارت این کشور مراجعه می کنند به سه تا شش ماه کلاس نیازمندند تا بتوانند خودشان به مطالعه و درک این زبان قادر شوند.
نسل کشی مداوم امپراطوری عثمانی در آذربایجان
علاوه بر تفاوت زبانی، شکاف مذهبی میان شیعه و سنی که ریشه در دوران عثمانی- صفوی دارد هم به طور دامنه داری موجب تضاد میان ایرانیان و ساکنان فلات آناتولی شده است، تاریخ به خوبی گواه دشمنی تاریخی ترکان متعصب عثمانی با مردم ایران است و حملات و کشتارها عثمانی ها در آذربایجان و به ویژه تبریز را می توان در حد یک نسل کشی مداوم دانست که از آغاز سلسه صفوی تا زمان اقتدار این سلسله در عهد شاه عباس و تثبیت مرزهای ایران ادامه داشت و پس از زوال صفویه نیز از پی گرفته شد. امپراطوری عثمانی تلاش ویژه ای برای گسترش قدرت خود در شرق داشت تا بتواند آذربایجان و قفقاز را به قلمرو خود بیافزاید. مردم تبریز طی سال های تسلط ترکان عثمانی بر آذربایجان با انزجار با آنان رفتار می کرده اند و هرگاه سرباز ترکی را تنها یافته اند او را به قتل می رساندند تا جایی که فرماندهان گاهی چاره را در انتقام و کشتار مردم تبریز و گاهی در سکونت خارج از شهر و جدا از مردم یافته اند.(3)
در دوران معاصر پس از ظهور پان ترکیسم نیز ترکیه جدید تلاش زیادی کرده است تا بتواند بر تحولات ایران تاثیرگذار باشد و نگاه ترک های ایران را به خود جلب کند اما با کمال افتخار می توان گفت کوچکترین نشانی از این تاثیرگذاری نمی توان یافت.
به طور کلی برخلاف تمایل توسعه طلبانه عثمانی در طی قرون متمادی و توهم برخی جریانات بیگانه گرا در دوران معاصر، هیچ گاه مردم آذربایجان با مردم آناتولی حس قرابت و نزدیکی ویژه ای نداشته اند؛ اگر توجهی بوده است همچون سال های اخیر توجه به یک کشور همسایه و اسلامی بوده(همچنان که در سفر اصفهان نیز خود را نشان می دهد) که عامل مذهب نیز بر آن سایه افکنده و موجب تمایز می شود و یا در دوران مشروطیت به عنوان پلی با اروپا و غرب بدان نگاه شده و در آن برهه نیز برخلاف تصور این تحولات ایران بود که بر عثمانی و سایر کشورهای منطقه اثرگذاشته است.
پانویس ها:
1. در سالهای اخیر این امر مسلم تاریخی با تحریف و وارونه کردن حقایق کتمان می شود. برای آگاهی از این حقیقت تاریخی که موطن و مسقط الرأس ترکان در ترکستان شرقی است و آنان در هزاره اخیر رو به غرب گذاشته ودرسایرنواحی ازجمله ایران پراکنده شدند به این اثر که مجموعه چند سخنرانی ولادیمیر بارتولد ترکشناس مشهور دردانشگاه استانبول است می توان مراجعه کرد:
بارتولد، واسیلی ولادیمیر ؛تاریخ ترک های آسیای مرکزی، ترجمه غفارحسینی،انتشارات توس، تهران 1376
2. برای مثال مراجعه شود به:
طباطبایی بهبهانی، سید محمد؛ ایرانیان روم (رجال ایرانی دربار عثمانی سده هشتم تادهم هجری)؛ ضمیمه شماره3 فصلنامه علمی-پژوهشی دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه تهران
و ریاحی، محمدامین، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، انتشارات پاژنگ، تهران 1370
و آیدین، شادی؛ عناصر فرهنگ و ادب ایرانی در شعر عثمانی(از قرن نهم تا دوازدهم هجری)، انتشارات امیرکبیر،تهران1385
3. رجوع شود به: منصوری، فیروز؛ مطالعاتی درباره تاریخ، زبان و فرهنگ آذربایجان؛ نشر هزار، تهران 1387، جلد اول از فصل چهارم ص107 تا فصل یازدهم ص181