شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز فراز و فرود جهان امروز

نگاه روز

فراز و فرود جهان امروز

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره  25783، یکشنبه 22 دی 1392

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن


این چه شوری است که در دور قمر می‌بینم
همه آفاق پر از فتنه و شر می‌بینم

یک نگاه بر نقشه جغرافیای جهان، و نگاهی دیگر بر خبرهای روز، شخص را به فکر وا می‌دارد. چرا چنین است؟ سراسر گیتی بدان گونه است که گویی بر روی یک زلزله روانی به سر می‌برد. از غرب تا شرق، و از اوکراین تا تایلند، فریاد اعتراض شنیده می‌شود. ریختن به خیابان و شعار دادن یک رسم رایج شده است.

این منحصر به کشورهای «جهان سوم» نیست. کشورهای صنعتی «پیشرفته» نیز از آن بی‌نصیب نبوده‌اند. همین چند سال پیش در فرانسه و انگلستان تظاهرات دامنه‌داری صورت گرفت. ایتالیا و یونان که جای خود دارند. از روسیه نیز گاه به گاه خبرهایی شنیده می‌شود. دنیای کنونی چنان است که گویی به دو نیم تقسیم شده است: نیمی در آشوب و التهاب و نیم دیگر در نوبت و انتظار، به سوی همان ماجرا.

سرلوحه خبرها عبارت است از تروریسم، بمب‌گذاری، آدم‌ربائی، گروگان‌گیری، اعتراض و اعتصاب. هر روز آماری از کشته و مجروح به سوی خبرگزاری‌ها سرازیر می‌شود.

«بهار عربی»‌ تبدیل به خزان عربی شده است. تونس و لیبی و مصر که به بهایی سنگین آن خیزش را برپا کردند، هنوز نتوانسته‌اند نظم تازه‌ای برقرار دارند. نارضایتی تازه‌ای جای نارضایتی پیشین را گرفته و آماده است تا تبدیل به خشم بشود.

این چه زندگیی است که شخص صبح که از خانه بیرون می‌رود، نمی‌داند که شب به خانه باز خواهد گشت یا نه؟ وضع در بعضی از کشورها تا این پای ناامن است.

بعد از جنگ جهانی دوم تصوّر رفت که دنیا از گذشته پند خواهد گرفت، و رو به یک صلح پایدار خواهد نهاد. سازمان ملل و شورای امنیت و نهادهای بشردوستانه ایجاد گردیدند، ولی از دست آنها چه کار برآمده است؟

طی این مدت یا جنگ داخلی بوده است، یا تشنّج، یا کینه‌ورزی میان اقوام یک سرزمین به بهانه‌های ملّی یا زبانی یا قومی یا عقیدتی. از سه نمونه امروزی یاد کنیم: افغانستان و عراق و سوریه.

 

سه نمونه

افغانستان کشور فقیری بود، ولی قانع و سربه راه. مردم در کومه‌های خود با عسرت زندگی می‌کردند؛ اما در آرامش بودند. ناگهان قربانی رقابت قدرتهای بزرگ شدند و اکنون سی و چند سال است که در بلایی افتاده‌اند که مپرس!

عراق خود را از دست دو حکومت خودکامه نوری سعید و صدام حسین رهایی داد که به آسایشی دست یابد؛ ولی اکنون روزی نیست که خبر از فاجعه‌ای از آن نرسد. سی سال است که آب خوش از گلوی این مردم بیچاره پایین نرفته است.

و اما سوریه، بلاهایی که طی این سه سال بر سر مردم آن آمده وصف ناپذیر است. تا امروز یکصد و بیست هزار کشته، پنج میلیون آواره، به همین تعداد بی‌خانمان، و خدا می‌داند چه تعداد مجروح و ناقص عضو، و آنگاه آن‌همه زن و کودک و پیر و بیمار، بی‌پناه و سرگردان در سرمای زمستان، تصوّرش را بکنید که چه بر سر این ملّت بخت‌برگشته آمده.

چه کسی مقصّر است؟ چه کسی اوضاع را به این روز رسانیده؟ هیچ مرجعی برای پاسخ دادن نیست. تمام این مدت دنیای به اصلاح«متمدّن» نشسته است و تماشا کرده و شورای امنیت نیز دچار کرختی بدعاقبتی بوده است؛ زیرا قدرتهای بزرگ ابا ندارند که زندگی تباه شده یک ملت را بلاگردان مصلحت سیاسی خود کنند.

 

اوج تمدّن

عجب آنکه این مصائب زمانی روی می‌دهد که دنیا در اوج تمدّن صنعتی و کشفيّات علمی خود به سر می‌برد. سالیانه صدها کتاب درباره فرهنگ و تمدّن و اخلاق و حکمت و ادب انتشار می‌یابد. پس با این تناقض عجبی نیست که گروهی از انسانهای سرکش و عقده‌دار، به نام «القاعده» و «طالبان» به پا خیزند و بخواهند بساط تمدن جدید را از بیخ و بن برکنند.

دو عامل، ماهیت دنیای جدید را تحت تأثیر گرفته: یکی اختلاف شدید طبقاتی که ثروتهای افسانه‌ای را در کنار فقر سیاه نشانیده و دیگری، روی برد جهان به مادی اندیشی مفرط. تقسیم جهان به دارا و ندار، نتیجه‌اش آن شده که گروهی از مردم در گرسنگی به سر برند و این در حالی است که این گروه دیگر این وضع را سرنوشت محتوم خود نمی‌دانند که از آسمان افتاده باشد، بلکه آن را حاصل ناهنجاری اجتماع می‌شناسند که کارگزاران اداره جهان مسئول‌ آنند.

در دورانی که اخبار سراسر گیتی در عرض چند ثانیه به گوش همگان می‌رسد، چه چیز را بشود پنهان کرد و چگونه به مردم بشود گفت میندیش؟ و وقتی اندیشید، چگونه بشود گفت اعتراض مکن! و آنگاه اعتراض مشروع را تا کی بشود با سرکوب فرو نشاند؟

عیش و نوش و اسراف‌گری ثروتمندان در برابر چشم است، و چون توجیهی برای آن یافته نشود، تولید واکنش می‌کند که سرانجام تبدیل به آرزو و عقده می‌شود، مگر آنکه دستگاه اداره کننده بتواند قانع کند که وضع موجود به مصلحت عموم است و بهتر از این راهی نیست، و گروه «برخوردار» مستحق این امتیازها بوده‌اند.

 

سلطنت پول

عامل دیگری که بشر امروزی را بر موج ناآرامی نشانده، «سلطنت پول» است که کلید همه درها را از آن می‌دانند. انسان به‌طور طبیعی، وجودش نیمی گرایش به مادی‌گری دارد، و نیمی به معنویت؛ ولی دوران جدید آن نیم مادی را سنگینی داده، و چون ماده ناظر به جسم است و محدودیت دارد، دلتنگ کننده می‌شود. ایالات متحده آمریکا که سرحلقه ماده‌گرایان است، شعار DOLLAR AND DEALER (دلار و سوداگری) را به کار می‌برد، و روسیه زمانی که «شوروی» بود، عقیده داشت که در دنیا هیچ حقیقتی جز حقیقت ماده وجود ندارد.

این است که دنیای کنونی رو به راهی دارد که در آن پول «دائر مدار» است. در این صورت انسان امروزی باید در یک بدوبدو ناسرانجام عمر بگذراند، تا سر و ته زندگی به هم برآید، یا بر ثروت افزوده شود و آز انسانی که هم اندازه ندارد. آنگاه این سؤال پیش می‌آید که:

پس تکلیف آرمانها، عاطفه‌ها، ظرافتها و همه آنچه دلخوشی معنوی خوانده شده است، چه می‌شود؟ زندگی می‌شود یک ماشین بلعنده که سكّه در آن بینداز و بهره بگیر، قدرت پول موجب گشته که کسانی برای کسب آن خود را به هر آب و آتشی بزنند، و تعجبی ندارد که اخبار آن ‌همه اختلاس، تقلّب، فعل و انفعالات مشکوک، کلاه‌برداری، در سراسر جهان انتشار می‌یابد، ولو به بهای مجازات سنگین.

 

همین امروز که من این چند خط را می‌نوشتم، در اطلاعات شماره 15 دی 1392 این چند خبر ردیف شده است:

1ـ آوارگی یک میلیون نفر در خشونتهای آفریقای مرکزی.

2ـ اعتصاب سراسری در بنگلادش.

3ـ اعزام سربازان هلندی به مالی.

4ـ طرح حمله تروریستی به سفارت آمریکا در جاکارتا خنثی شد.

5ـ مذاکرات طرفین درگیر در سودان جنوبی به تأخیر افتاد.

6ـ خشونتهای کراچی 9 کشته داد.

7ـ معترضان بحرینی در تظاهرات.

8ـ حمله تروریستی به پایگاه مشترک نظامیان خارجی و افغان.

9ـ مرگ مشکوک ماجد الماجد.

10ـ ظریف: خطر تروریسم، افراط‌گری و دخالت خارجی در منطقه جدی است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه