یکشنبه, 04ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر در حاشیه برپایی میزگرد کودک‌آزاری در مرکز طبی کودکان - کودکی‌های کبود

خبر

در حاشیه برپایی میزگرد کودک‌آزاری در مرکز طبی کودکان - کودکی‌های کبود

برگرفته از روزنامه اطلاعات
 

روزگاری «زمین» برای همه کودکان، محل بازی و تجربه‌های شاد بود و دیرزمانی «دنیا»، تلخی‌هایش را به کام همه بچه‌ها نمی‌ریخت. شاید برای همین بود که «شازده کوچولو» به زمین آمد تا «اهلی کردن» و دوست داشتن را بیاموزد و گل سرخش را «اهلی» کند. اما زمین،کم‌کم، نا امن و ناآرام شد و زشتی‌هایش آن‌قدر وسعت گرفت تا فاصله گورها و گهواره‌ها کم شد و لالایی‌ها و بادبادک‌ها در بادها گم شدند. کودکانی در دنیا در معرض خطرآزار و اذیت قرار گرفتند و بسیاری از کودکی‌ها، بدون بازی و لبخند تمام شد.

دیگر فقر و بدبختی یا نامادری و ناپدری، تنها بلای بچه‌ها نبود. سایه برخی پدران و مادران، خواب کودکان را کابوس کرد و دیو سیاه قصه را به میدان زندگی واقعی کشاند و پای مباحث کودک آزاری و تعریف دوره کودکی را به محافل قانونی و حقوقی باز کرد.

حالا شازده کوچولوهای بسیاری از نااهلی مردم زمین به آسمان شکایت می‌کنند تا باران نبارد، چرا که این روزها زمین زیبا نیست و باید درسیاره‌ای دیگر با گل سرخشان بازی کنند.

حالا تخت خواب‌های بسیاری از اشک کودکان آزاردیده و بغض‌های بچه گانه، هر شب بیدارند تا ستارگان، ناله‌های بچه‌ها را به جای لالایی، برایشان تکرارکنند:

لالایی‌ها تو کم دارم

تو شب‌های پر از دردم

محبت‌های دستاتو

کجای قصه گم کردم؟

منو با گریه خوابوندی

تو گوشم قصه کم خوندی

تو دنیای پر از بدها

تو هم از خوبا جا موندی

از امشب دیگه آرومم

ندارم، درد بابایی

برای آخرین خوابم

بخون یک بیت لالایی

**

هفته ملی کودک

گروه کودکان و مرکز تحقیقات رشد و تکامل دانشگاه علوم پزشکی تهران، مهر ماه امسال، به مناسبت هفته ملی کودک (16 تا 21 مهر ماه)، چهار همایش همزمان در زمینه سلامت کودک، در مرکز طبی کودکان برگزار کرد.

بیست و چهارمین همایش بین‌المللی کودکان، پنجمین همایش سراسری تخصصی ایمونولوژی و نقص ایمنی، چهارمین همایش پژوهشگران جوان در طب کودکان و دهمین همایش سراسری پرستاری کودکان با حضور مهمانان داخلی و خارجی از کشورهای آلمان،آمریکا، ایتالیا، ترکیه، عربستان سعودی، فرانسه، لهستان و هلند درحالی به کار خود پایان دادکه بخش‌های جنبی، اما تازه و مهمی درخصوص مسایل قانونی پرستاران کودک، ملاحظات اخلاق در پرستاری کودکان، خطاهای دارویی در بخش کودکان، پرستاری در کودک آزاری و پرستاری کودکان در بحران داشت.دکتر نارملا ربیعی‌راد، دبیر دهمین همایش پرستاری کودکان، این میزگردها را به لحاظ بررسی مسائل حمایتی گوناگونی مانند حمایت‌های اجتماعی از کودکان و مداخلات پرستاری در کودک‌آزاری، کودکان در بحران و چالش‌های ارتباط مؤثر، قابل توجه دانست و اشاره کرد: در سال‌های گذشته، این همایش با همکاری 4 دانشگاه برگزار می‌شد؛ اما امسال دانشگاه‌های بقیة‌الله، شاهد و ارتش نیز درکنار دانشگاه‌های علوم پزشکی‌ شهید بهشتی، تربیت مدرس و علوم بهزیستی و توانبخشی، شرکت داشته‌اند.

از آنجا که مسأله کودک‌آزاری و زمینه‌ها و تبعات چنین اتفاقی در جامعه ایران به دلیل کمبودگزارش و ارجاع موارد به مراکز قانونی، با مشکل آمار و ثبت همراه است، برگزاری چنین همایش‌هایی در جهت توجه قانونی و هدفمند به این مسأله، بسیار ضروری است؛ اما بازتاب این میزگردها و اعلام نتایج آن‌ها در رسانه‌های جمعی، در راستای جلب توجه جامعه به این مسأله و گسترش آگاهی های عمومی برای مقابله با آن نیز بسیارمهم است. لازم به ذکر است که پیش از ورود به مباحث این میزگرد، می‌بایست در ابتدا تعریف «کودک» و «کودک‌آزاری» را به همان شیوه‌ای که در سخنرانی‌ها و مقالات مورد توجه قرار گرفت، ذکر کنیم تا قدم به قدم با مشکلات مبحث «کودک آزاری» و دلایل ناکامی‌های قانونی و اجرایی پیش آمده،آشنا شویم.

 

سن کودکی و مبانی قانونی آن

آیا می‌دانید «کودک» کیست؟آیا شرط سنی، حدود کودکی را تعریف می‌کند یا توانایی‌های ذهنی و جسمی در تعریف دوره کودکی تأثیر دارد؟

جالب است بدانیدکه تعریف همین واژه به ظاهر ساده، تا چه میزان برای حل مشکلات و مسائل مربوط به کودکان، مهم و ضروری است و البته تا چه حد در ایران، محل اختلاف است!طبق تعریف ارائه شده از سوی سازمان بهداشت جهانی، هرانسان کمتر از 18 سال «کودک» محسوب می‌شود. از دیدگاه حقوقی،کودک یا صغیر به کسی گفته می‌شود که از نظر سن، به نمو جسمی و روانی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد.

به لحاظ قوانین فقهی و اسلامی، دختر پس از 9سال قمری و پسر پس از 15 سال قمری، فرد بالغ است و تکالیف و انتظارات و احکام شرعی برای او مانند دیگر بزرگسالان، واجب می‌شود و می‌تواند زندگی اجتماعی و حتی زناشویی داشته باشد.

دختر 9 ساله می‌تواند ازدواج کند، خرید و فروش کند یا مادر شود و از فرزند دیگری نگهداری و از حقوق مادری خود استفاده کند.سیدسعید حسینی ـ دانش‌آموخته رشته حقوق دانشگاه خوارزمی که در پژوهش مقطع کارشناسی ارشد با عنوان «کودک آزاری در حقوق ایران» به این موضوع پرداخته است، با بیان مطالب بالا، می‌گوید: خلاء قانونی در ایران و این همه اختلاف نظر در تعاریف، اولین مشکل در حمایت از کودکان آزار دیده است. تعیین سن شرعی برای کودکی و بزرگسالی،گاه با واقعیات جامعه امروز مطابقت ندارد و طبیعی است که وقتی در قوانین مشکل داشته باشیم، هیچ نهادی نمی‌تواند کمک اساسی کند، همچنان که به کمک‌های پرستاری هم نمی‌توانیم مشکلی را حل کنیم.

خانم زهرا کاشانی‌نیا ـ استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و عضو پانل کودک‌آزاری در ادامه مبحث سن کودکی و مبنای قانونی آن می‌گوید: از آنجا که مواضع حقوقی، قانونی و اجتماعی، برای کودکان و بزرگسالان یکسان نیست، این همه اختلاف نظر در تعریف «کودک» ارائه خدمات و احقاق حقوق آنان را با مشکل روبرو می‌کند. مسأله سن کودک واقعاً مهم است،چرا که وقتی یک بیمار 13 ساله را به بیمارستان می‌آورند، واقعاً نمی‌دانیم در بخش کودکان بستری کنیم یا بخش بزرگسالان؟در منابع حقوقی خارجی، افراد تا 18 سالگی، کودک محسوب می‌شوند. در قانون اساسی سن دیگری آمده است و در شرع و عرف هم، حرف جداگانه داریم. موقع انتخابات هم تعریف جدید داریم و مثلاً افراد بالای 16 سال، از مرحله کودکی گذشته‌اند و می‌توانند در تصمیم‌گیری‌های بزرگ اجتماعی مانند رأی‌گیری‌ها شرکت کنند. موقع بستری شدن در بیمارستان هم می‌مانیم چه کنیم و بیماران را برچه اساسی کودک آسیب دیده بدانیم یا بزرگسالی محسوب کنیم که مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

وی می‌افزاید: تبعیت ما از قوانین بین المللی کامل نیست و باید بر اساس شرع اسلام هم عمل کنیم و این هم شرایط خاصی در درمان و مسائل پزشکی کودکان ایجاب می‌کند.در هلند، اگر قرار باشد بچه‌ای را شیمی درمانی کنند، اول برایش توضیح می‌دهندکه این درمان چه عواقبی دارد و اگر بگویدکه نمی‌خواهد موهایش بریزد، او را شیمی درمانی نمی‌کنند! در ایران، تا سنین زیر 7 سال، فقط کودک را در جریان امور قرار می‌دهند. در سنین 7 تا 15 سال،کودک و پدر و مادر هردو باید رضایت دهند و بالای 15 سال، فقط از کودک اجازه می‌گیرند. پس هرجا با ملاک سنی متفاوتی مواجهیم!

 

کودک‌آزاری‌های گسترده

«کودک‌آزاری» شامل رفتارهایی است که توسط افراد دیگر و به ویژه بزرگسالان نسبت به کودکان انجام می‌گیرد و به نوعی به سلامت جسمی و روانی کودکان آسیب می‌رساند.

طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، «کودک‌آزاری» عبارت است از آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یا سعادت و رفاه و بهزیستی کودک به دست والدین یا افراد دیگر که نسبت به او مسؤول هستند.

کودک‌آزاری در همه جای دنیا وجود دارد و بر اساس گزارش یونیسف، سالانه 275میلیون کودک درجهان، در معرض کودک آزاری قرار دارند. گفتنی است که در سال 1874 میلادی (1254شمسی) انجمنی در آمریکا به نام انجمن مبارزه با کودک‌آزاری تشکیل شد و حدود صد سال قبل در فرانسه متخصصی به نام «تاردیو» که در پزشکی قانونی آن کشور کار می‌کرد، عارضه‌ای تحت عنوان «سندرم کودک آزاری جسمی» به ویژه کودک‌آزاری جسمی علیه کودکان معلول را گزارش کرد.

در انگلستان نیز در سال 1894میلادی مجمع ملی پیشگیری از سوءرفتار با کودکان فعالیت خود را آغاز کرد و این در حالی بود که در آن کشور در سال 1889 میلادی اولین قانون حفاظت از کودکان یعنی قانون پیشگیری از بدرفتاری با کودکان تصویب شده بود. به رغم پیشرفت‌هایی که به دست آمده بود، تا اوایل قرن بیستم در شناخت و نحوه پاسخ دهی به مسأله کودک‌آزاری درک درستی حاصل نشد و تنها در این قرن بود که به دلیل گسترش بیش از حد کودک‌آزاری، توجه خاصی به آن شد.

 

کودک‌آزاری در ایران

کودک‌آزاری (Child abuse) درایران، اگرچه مثل نقاط دیگری از جهان، پیشینه‌ای قدیمی دارد، اما در سال‌های اخیر با شتاب تأسف‌باری، گستردگی و شیوع یافته است و در تمامی طبقات اجتماعی گزارش شده است.طبق آمارهای رسمی،20 درصد جمعیت 70 میلیون نفری ایران را کودکان زیر 12 سال تشکیل می‌دهند که 12 تا 15 درصد آنان مورد کودک‌آزاری قرار می‌گیرند. براساس همین آمارها، اورژانس اجتماعی در سال گذشته به 7400 مورد کودک‌آزاری رسیدگی کرده است.

سامانه 123 اورژانس اجتماعی که تنها در تهران و چند شهر بزرگ کشور فعال است، روزانه بیش از 20 موردکودک آزاری را ثبت و به آن‌ها رسیدگی می‌کند. البته آماری که به‌وسیله سازمان بهزیستی داده شده، تنها برای مواردی است که اطلاع داده شده‌اند، نه همه کودک‌آزاری‌ها؛ چرا که تحقیقات میدانی نشان می‌دهد میزان واقعی کودک آزاری، 20 برابر تعدادی است که اعلام می‌شود.

هر روز در ایران کودکان بسیاری موردآزار قرار می‌گیرند، اما فقط برخی‌هایشان آن‌قدر خوش شانس هستندکه بتوانند به کمک سایرین، آزار دیدن خود را به اورژانس اجتماعی اطلاع دهند و یا پایشان به بیمارستان باز شود تا مداوا گردند.

مشکل دیگری که در ایران وجود دارد، این است که بسیاری از کودک آزاری‌ها به موجب مسائل عرفی یا شرعی، مصداق کودک آزاری محسوب نمی‌شوند و مرتکبان نیز از مصونیت‌های عرفی یا قانونی برخوردارند.

حسینی، در این باره می‌گوید: عدم تعیین حدود و ثغور تأدیب و تعزیر کودکان و قانونی بودن این مسأله، خلاء قانونی بزرگی است که دست مدافعان حقوق کودک را در بسیاری موارد می‌بندد.

این کارشناس ارشدحقوق می‌افزاید: با این که بیشترین آمارکودک‌آزاری از طرف پدر و مادر اصلی کودک اعمال می‌شود، اما بر اساس نص صریح و فقه اسلامی، پدر و مادر حق تأدیب فرزندانشان را دارند و عمل آن‌ها جرم محسوب نمی‌شود و با این که در قانون مصوب آذر 1381، قید «در حد متعارف» به این حق تأدیب اضافه شده، اما باز هم محدوده تأدیب و تنزیه مشخص نشده است که آیا منظور یک سیلی آرام است یا مشت و لگد هم در حد متعارف است؟

وی با بیان به این که هنوز بسیاری افراد، تنبیه بدنی را در تربیت کودکان لازم می‌دانند و عده‌ای از والدین معتقدند تا فرزندانشان کتک نخورند،آدم یا بزرگ نمی‌شوند؛ به مورد مهم دیگری اشاره می‌کندکه: براساس قوانین موجود، وقتی کودکی به دست پدرش کشته شود که اشد مصادیق کودک‌آزاری است، پدر طبق قانون از قصاص معاف است و همین امرجای بحث بسیار دارد. در نتیجه بسیاری از موارد کودک آزاری از دید عاملان آزار، مجاز و عادی تلقی می‌شود و خبر آن به گوش کسی هم نمی‌رسد!

 

غفلت هم آزار می‌دهد

زهرا کاشانی‌نیا ـ کارشناس ارشد پرستاری، سخنرانی خود را تحت عنوان «غفلت در مراقبت و پرستاری کودکان» چنین ارائه می‌دهد:

«غفلت، neglect» هرگونه عملی است که با قصد یا بدون نیت، به وسیله بزرگسالان، اجتماع یا کشور انجام شود و اثر منفی روی سلامت کودک داشته باشد.

امروزه دیگر آزارهای جسمی و صدمات ناشی از آن‌ها، تنها مصداق آزار نیستند به ویژه درمورد کودکان که هر عملی که به موقع انجام نشود و یا از کودک دریغ شود و اثر منفی داشته باشد، آزار و اذیتی جسمی و روحی محسوب می‌شودکه بسیار هم گسترده است. مثلاً مادری که پوشک کودکش را دیر عوض می‌کند و باعث می‌شود پای بچه دچار سوختگی شود، با این غفلت و سهل‌انگاری، به کودک آزار رسانده، حال آنکه نه بچه را کتک زده و نه به او توهین کرده است. پزشکی که بیماری کودک را دیر تشخیص دهد و پرستاری که کارش را به موقع انجام ندهد هم غفلت کرده‌اند، اما بیشتر غفلت‌ها توسط والدین اتفاق می‌افتند.استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، می‌افزاید: پیدایش تمامی اختلالات عصبی، حتی در دوران دیررس زندگی، از دوران کودکی سرچشمه می‌گیرند و تجربیات دوران کودکی، فرد را برای شکست یا پیروزی در زندگی بزرگسالی آماده می‌کنند. در واقع شخصیت کودک تا 6 سالگی، شکل می‌گیرد و تغییر بعد از آن، تغییرات کم یا سخت است. بر همین اساس، اعلامیه جهانی حقوق کودک، در اصل نهم خود به صراحت گفته است:کودک می‌باید در مقابل هرگونه سهل‌انگاری و غفلت و آزار و بهره‌کشی مورد حمایت قرار گیرد، که ایکاش همه کسانی که با کودکان سروکار دارند، به این کنوانسیون و این اصل آن عمل کنند.

 

غفلت طبقه اجتماعی ندارد

خانم کاشانی در مورد آزارهای ناشی از غفلت می‌گوید: اگرچه سوءتغذیه، جنگ و انواع تبعیض‌ها، هر روزشماری از کودکان جهان را قربانی می‌کند، اما پدیده کودک‌آزاری و غفلت، ربطی به تبعیض طبقاتی و توسعه‌یافتگی کشورها ندارد و پدران و مادران طبقات بالای اجتماع نیز در کشورهای مختلف با غفلت خود به کودکان آسیب می‌رسانند؛ همچنان‌که مصادیقی از غفلت وجود دارند که کمتر کسی آن‌ها را در ردیف کودک‌آزاری قرار می‌دهد و عبارتند از:

* غفلت از مراقبت‌های اولیه: یعنی غذا، بهداشت و لباس مناسب برای کودک تهیه نکنند.

* غفلت از مراقبت‌های طبی اولیه: کودک تا 6ماهگی نیازمند 3بار ویزیت پزشک است و به تدریج هر 3 ماه یک بار و هر سال یک بار باید مورد معاینه سلامت قرار گیرد. والدینی که از این امر غفلت می‌کنند، به نوعی موجب آزار کودک می‌شوند که گاه جبران‌ناپذیر است.

* غفلت از نظافت و امنیت محیط زندگی:گاهی به دلیل نظارت کم والدین بر محیط زندگی، اصلاً به این دو مورد توجهی نمی‌شود؛ به ویژه مادران خانه‌داری که درگیر مسائل خانه می‌شوند و فرزند خود را در اتاق یا خانه، تنها رها می‌کنند، امنیت و بهداشت او را به خطر می‌اندازند.

* غفلت از تأمین هوای سالم: در ایران و به ویژه تهران قانون محکمی نداریم که مانع دخالت افراد در آلوده کردن محیط‌زیست شود. در بلژیک و هلند، عموم مردم، از پزشک و استاد دانشگاه گرفته تا دانشجو، با دوچرخه رفت و آمد می‌کنند. حال آن‌که در ایران بیشتر مردم با خودروهای تک سرنشین در خیابان‌ها هستند و حتی عده‌ای برای گشت و تفریح، ماشین می‌رانند. حال اگر بچه‌ها بی حال و بی تمرکز یا عصبی و خسته هستند، از هوای آلوده و نتیجه غفلت خود ماست!

 

نجات خلق در کم آزاری است

در پایان این سخنرانی‌ها نوبت استراحت می‌رسد و حاضران برای شرکت در ادامه همایش، تجدید قوا می‌کنند.تلخی و زنهار مقالات و مباحث چنان است که ذهن هرکسی را درگیر می‌کند.

چگونه است که این همه قوانین و مصالح و ابزار پیشرفته در اختیار بشر قرار دارد، اما هنوز در حمایت و حفاظت از ناتوان‌ترین موجودات طبیعت که همانا کودکان هستند، این همه ناکامی و شکست دیده می‌شود؟آدمیزاد در کدام مسیر تاریخی و فکری به بن بست رسیده است که از کج راهه آزار و اذیت کودکان به راه خود ادامه می‌دهد و حتی نمی‌تواند قوانین ناقص و معیوب نوشته و نانوشته خود را برای نجات این فرشتگان بی پناه زمینی، تغییر دهد؟ آیا در طبیعت نباتی و حیوانی هم چنین محافل و محاکمی لازم است تا دفاع از حقوق کودکان آزار دیده را به بزرگسالان یادآوری کند، یا این همه بدی و بدرفتاری از دامان اشرف مخلوقات برمی‌خیزد و بس؟

 

در برابر کودک‌آزاری همه مسئولیم


 

«نگاهی که سمفونی مرگ را

در لبخندی کودکانه پنهان می‌کرد

معصومیتی که عدالت را به چالش می‌کشید

سکوتی که بی‌تفسیر بود

قلب کوچکی که تا ایستادن یک نفس فاصله داشت

و چراهایی که بی‌جواب ماند»

(فرهاد حاجی‌جعفری)

این همه تصویر کودک زخمی و کبود و آزار دیده است دربرابر چشمان انسانیت و ادعای تکامل روزافزون او!

به راستی کدام صدا توان پاسخ دادن به کودکی را داردکه در میان این همه حقوق پرطمطراق بشری و در مقابل بی‌شمار مصوبه حقوقی و جهانی، به اندازه یک دنیای کوچک وکودکانه، امنیت و حمایت در کره خاکی ندارد؟

کدام باوری هنوز هم بهشت را زیر پای مادران تقسیم می‌کند، وقتی گرگ قصه زندگی کودکان، دیگر پشت در خانه نیست،که درون خانواده است و بیشترین آزار و اذیت‌ها از طرف والدین است؟

و آخر این که چه بر بزرگان و بزرگسالان رفته است که نه تنها لبخندی به لب‌های کودکان نمی‌نشانند، حتی لبخندهایشان را می‌دزدند و ساز زندگیشان را چنان ناساز و چپ کوک می‌نوازند که پاهایشان با رقصیدن به این ساز، می‌شکند و کودکی‌هایشان سوخته و نیمه کاره در طوفان رها می‌شود؟

بزرگ‌ترین تراژدی بشر

در میزگرد ویژه کودک‌آزاری که در دهمین همایش سراسری پرستاری کودکان در مرکز طبی کودکان برگزار شد، دکتر پروانه محمدخانی ـ استاد روان‌شناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، سخنرانی خود را با موضوع «تعامل کودک ـ والد»، چنین آغاز کرد:

بحث این میزگرد مربوط به بزرگ‌ترین تراژدی بشر یا «کودک‌آزاری» است. پدیده‌ای که بنابر تعاریف،حدود متفاوت و بحث برانگیزی دارد و از بدرفتاری با کودک تا آزارهای مختلف را شامل می‌شود.وی با بیان این‌که هرگونه رفتار نامناسبی که بر عملکردهای رفتاری، شناختی و عاطفی کودک تأثیر منفی داشته باشد، مصداق کودک‌آزاری است، می‌افزاید:

ـ در این میان مسأله تعامل والد ـ کودک، ورای موضوع بروز یا شیوع کودک‌آزاری و انواع آن است.

شاید خیلی از والدین ناآگاه، فکرکنند تنها روش کنترل کودک یا حل تعارض با وی از راه خشونت و سختگیری بر اوست. از طرف دیگر قبول کنیدکه کار والدین «انسان‌پروری» است، اما کسی برای این کار مدرک صادر نمی‌کند و از هیچ کس هم نمی‌پرسند آیا مهارت مادر یا پدر شدن دارد یا نه؟

دکتر محمدخانی همچنین می‌گوید: کسانی که بدون داشتن مهارت فرزندپروری، والد می‌شوند، در روابط خود با فرزندانشان تعارض پیدا می‌کنند. (تعارض به فرایندی اطلاق می‌شودکه در تعامل‌های افراد، از سوی طرفین به کار گرفته می‌شود تا به توافق برسند.)

از سوی دیگر تمایل افراد برای رسیدن به هدف از یک سو و میل به حفظ رابطه با دیگران از سوی دیگر، باعث شکل‌گیری روش‌هایی برای حل تعارض می‌شود که در هریک از گروه‌های سنی، متفاوت است.

از جمله راه‌های حل تعارض میان والد ـ کودک،که مصداق کودک‌آزاری محسوب می‌شود، توسل به زور فیزیکی است که شامل سیلی زدن، نیشگون گرفتن، پرتاب کردن، شلاق زدن،گازگرفتن، سوزاندن با آتش سیگار و مانند این‌ها است.

گاه نیز حل تعارض با آزارهای عاطفی رساندن به کودک است که متأسفانه پنهان‌تر از آزارهای جسمی، اما شایع‌تر از آن است.

آزار عاطفی کودک و پیامدهای آن

دکتر محمدخانی، در سخنان خود به انواع آزارهای عاطفی کلامی و غیرکلامی بر کودکان اشاره می‌کند و موارد متنوعی را برمی‌شمارد، از جمله: سرزنش کردن، ناسزا گفتن، تحقیرکردن، مسخره کردن، دست انداختن، انتقادکردن، انگ زدن و اسم گذاشتن روی کودک، قهرکردن و مقررات شدید و نامعقول گذاشتن، ترساندن مکرر کودک با تنبیه سخت بدنی تا بیرون کردن از خانه، انتظارات نامناسب از سن کودک، به خدمت گرفتن بچه‌ها در جهت ارضای نیازهای عاطفی خود، استفاده از کودکان در منازعات، فشارآوردن به کودک برای تطمیع وی و شرکت در مناسک خاص!

وی پیامدهای این گونه رفتارهای والدین با فرزندان را در جهت حل تعارضات رفتاری طرفین، بسیار گسترده می‌داند و بیان می‌دارد: آشفته کردن محیط خانواده در دوران کودکی، مشکلات بعدی بسیاری با خود دارد و مثلاً موجب سوء مصرف مواد مخدر و الکل در بزرگسالی می‌شود. بر همین اساس، پژوهشگران، رابطه مستقیم میان پرخاشگری و آزار در پسران بزهکار و مشکلات الکلیسم در بزرگسالی را گزارش داده اند. همچنین توانایی پایین در تنظیم رفتار و عواطف، ساختار ضعیف خودکنترلی در موقعیت‌های مختلف زندگی، بی‌حوصلگی در تعاملات اجتماعی، توانایی پائین در دلبستگی و ضعف در وابستگی، افسردگی و انواع اختلالات درون ریزی شده و برون ریزی شده، همگی از تبعات آزارهای عاطفی کودکان توسط والدین است.

استاد روان‌شناسی بالینی در ادامه سخنان خود اشاره می‌کند که: اخیرا دیدگاه‌های جدیدتر روانکاوی، ابتلاء به اعتیاد را به نوعی مکانیسم دفاعی در برابر کمبودهای اساسی عاطفی افراد می‌داند. کودکان از بدو تولد می‌توانند ترس را تجربه کنند و «آمیگدال» که مرکز پاسخ یا واکنش جنگ و گریز است، از همان آغاز زندگی برای واکنش کدگذاری شده است. بنابراین کودکی که هنوز به رشد جسمی کافی نرسیده است و آمادگی لازم را ندارد ولی ترس را تجربه می‌کند، چنانچه کمکی دریافت نکند، این احساس درد را تا بزرگی باخود دارد و احساس گناه و شرم زیاد می‌کند و درواقع زنده بودن و زندگی کردن را گناه می‌داند!

درمان والدین آسیب‌رسان

دکتر مختاری سخنان خود را چنین جمع بندی می‌کندکه: اگرچه پیشگیری و آموزش همواره بهترین راه درمان است، اما وقتی پدر و مادری آسیب‌رسان هستند، به طور قطع مشکل دارند و مسأله شان باید به طور جدی بررسی شود.همین والدین آسیب‌رسان وقتی آموزش می‌بینند، رفتارهای آسیب زایی که دارند را کمتر تکرار می‌کنند.البته گاهی نیز کودک مسائلی دارد که او را در معرض آسیب قرار می‌دهد. مثلاً بیش فعال است یا سرسختی‌های تربیتی دارد یا بسیار گریه می‌کند و پدر و مادر عاصی و درمانده می‌شوند. در این موارد باید بلافاصله الگوی رفتاری مناسب والد ـ کودک ارائه شود تا تعارض کمتری پیش بیاید. وی پیشنهاد می‌کند که در محلات، گروه‌های مددکاری و آسیب‌شناسی مستقر شوند تا به خانواده‌ها در جلوگیری از هر اقدام آسیب‌زا و آزاردهنده به کودکان، کمک کنند.

مشکلات کودکان آزاردیده در خانواده

دکتر غنچه راهب، متخصص روان‌شناسی تربیتی و عضو هیأت علمی گروه مددکاری اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی دیگر سخنران میزگرد ویژه کودک‌آزاری از مشکلات روانی و اجتماعی کودکان آزار دیده در خانواده و موانع پیش رو در پیشگیری از کودک‌آزاری صحبت می‌کند و پیامدهای کودک‌آزاری را چنین برمی شمارد:

قربانیان سوء رفتار اغلب مشکلات هیجانی و عاطفی عمیقی پیدا می‌کنند و دچار انواع اختلالات شناختی و رفتاری می‌شوند.قربانیان آزارهای عاطفی خیلی وقت‌ها می‌آموزندکه با نشنیدن و احساس نکردن، در معرض خطر کمتری قرار می‌گیرند و دچار کُندی ابراز احساسات می‌شوند.قربانیان آزارهای جسمی، حس عمیقی از خجالت و سرزنش دارند و احساس گناه و تقصیر در آنان اتفاق می افتد.وی می‌افزاید: نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهندکه کودکان 4 تا 8 ساله، بیشتر موردآزار قرار می‌گیرند و نوع این آزارها با سن کودکان ارتباط دارد، به طوری که، کودکان در سنین اولیه، بیشتر قربانی آزارهای جسمی می‌شوند و در سنین میانی از آزارهای عاطفی آسیب می‌بینند و در نوجوانی، آزارهای جنسی آنان را نابود می‌کند.

این مددکار اجتماعی، در سخنان خود توجه شنوندگان را به شرایط خانوادگی قربانیان کودک‌آزاری جلب می‌کند و می‌افزاید: نیمی از کودکان آزاردیده، در خانواده‌های پرجمعیت زندگی می‌کنند و یک‌ـ سوم آنان خانواده‌های تک والدی دارند. پدرو مادر این کودکان، غالبا بی سوادند یا در حد ابتدایی می‌دانند. یک‌‌ـ سوم پدران این کودکان، بیکار هستند و یک‌‌ـ سوم دیگر، کارگرند. طلاق و فوت والدین در میان کودکان آزاردیده، زیاد است و به لحاظ اقتصادی، شرایط بد یا خیلی بد دارند و گاهی حتی نیازهای اولیه آنان برآورده نمی‌شوند.

تشخیص کودک‌آزاری

دکتر راهب، برخی علائم رفتاری کودکان آزاردیده را چنین برمی شمارد: در تماس فیزیکی با بالغین به شدت احتیاط می‌کنند و در پاسخ به حرکت‌های ناگهانی بزرگسالان، از ترس خود را کنار می‌کشند.تغییرات شدید رفتاری و پرخاشگری یا گوشه‌گیری شدید دارند.

از والدین می‌ترسند و دیر به مدرسه می‌روند یا غیبت‌های زیادی در مدرسه دارند.برگشت به سوء رفتارهای بچه گانه‌ای مثل ادرارکردن در لباس یا محل خواب خود دارند و به اصطلاح خود را خیس می‌کنند.اطلاعات جنسی بیشتر از سن خود دارند و ضمن از دست دادن تخیلات، تمایلی هم به زندگی و کارهای شادی‌آفرین ندارند.دکتر راهب به شاخص‌های کلامی کودکان آزاردیده هم اشاره می‌کند که:

این بچه‌ها، اعلام می‌کنند که کتک خورده‌اند و برای آسیب‌ها و علائم بدنی خود، دلایل نامتناسب، می‌آورند.دوست دارند برای زندگی به خانه دیگران بروند و از کلمات تحقیرکننده و توهین‌آمیز زیادی استفاده می‌کنند.

عضو هیات علمی گروه مددکاری دانشگاه بهزیستی و علوم توانبخشی، راهکارهایی برای پیشگیری از آزار دیدن کودکان معرفی می‌کند و می‌گوید: قبل از هر چیز لازم است سطح آگاهی والدین افزایش یابد.ممنوعیت خشونت و رفع انواع تبعیض‌ها و ارتقای سطح بهداشت و آموزش عمومی در کنار پخش برنامه‌های پیشگیرانه از تلویزیون و عدم پخش صحنه‌های خشونت‌آمیز نیز در جلوگیری از کودک‌آزاری ضروری است.

دکتر راهب بر بالا بردن اطلاعات بدنی کودکان تأکید دارد و این که والدین به آنان بفهمانند که لمس سالم چیست و نقاط ممنوعه بدنشان کجاهاست تا نگذارند دیگران آنجا را لمس کنند.

همچنین نه گفتن را به بچه‌ها بیاموزند و این که اگر هر اتفاقی برایشان افتاد، بلافاصله موضوع را به بزرگسال اطلاع دهند.

با اعلام این سخنان، یکی از حضار می‌پرسد: بچه‌ای که تا به حال محیط پرخطر ندیده است، چگونه وقتی در این شرایط قرار می‌گیرد آن را تشخیص و به بزرگسال اطلاع دهد؟ آیاآموزش احساس خطر، موجب بدبینی کودک به همه کس و همه جا نمی‌شود؟

دکتر راهب در پاسخ می‌گوید: اول از همه این که نباید کودکان را در سنین پائین، زیاد تنها گذاشت یا تنها جایی فرستاد. حتی اگر بچه‌ها در فضای خصوصی قرار می‌گیرند، لازم است بر آن‌ها نظارت شود تا بی‌پروا رفتار یا اعتماد نکنند.

بهتر است پدر و مادر، بچه را از بازگو کردن این مسائل نترسانند و دعوا نکنند و به بچه بفهمانند که هر جا حس بدی داشت یا کسی دست به جای خاصی از بدنش زد و یا او را بد بوسید، سریع از آنجا بیرون بیاید و به بزرگ ترها خبر بدهد. بچه‌ها باید «احساس بد» و «احساس خطر» را بشناسند تا اگر در محیط پرخطری قرار گرفتند که پیش از آن ندیده‌اند، باز هم هوشیار باشند.

عوامل قانونی مؤثر درکودک‌آزاری

روان‌شناس تربیتی میزگرد کودک‌آزاری، در پایان سخنان خود با اشاره به برخی قوانین مشکل ساز که در بروز و شیوع کودک‌آزاری مؤثرند، بیان می‌دارد:تعریف پدر به عنوان ولی قهری کودک، یکی از بسترهای خودکامگی و کودک‌آزاری پدران آسیب رسان است. چرا که بنابر ماده 220 قانون مجازات اسلامی، اگر قاتل کودک، پدر باشد، قانون او را از قصاص معاف می‌کند. همچنین در صورتی که کودک مورد آزار قرار بگیرد، باز هم به ولی قهری سپرده می‌شود و زندگی اش درمعرض آسیب است.دادن حق تأدیب به والدین آسیب رسان نیز به همین میزان می‌تواند خطرناک باشد.از سوی دیگر، ثبت نشدن ازدواج‌های موقت موجب تضییع حقوق قانونی کودکان متولد شده از این ازدواج‌ها می‌شود. کودکان ناشی از روابط جنسی آزاد نیز قربانیانی هستند که در قانون، حقوقی برای آنان تعریف نشده است.

کودک‌آزاری پدیده‌ای فردی نیست

مریم شریفیان ثانی، دکترای علوم اجتماعی و عضو گروه مدیریت رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، سخنانی در باب اجتماعی بودن پدیده کودک‌آزاری ایراد می‌کند و می‌گوید:کودک‌آزاری پدیده‌ای اجتماعی است و در سطح فردی مطرح نیست. هدف سیاست‌های اجتماعی نیز ارتقاء سلامت اجتماعی است و سلامت خانواده، جایگاه خاصی در پیشگیری از کودک‌آزاری دارد. تمامی نکات علمی هم که تاکنون در مورد کودک‌آزاری مطرح شده‌اند، باید یک جایی ضمانت اجرایی داشته باشندکه بدون حمایت‌های قانونی این اتفاق نمی‌افتد و اگر قوانین موجود درکشورهای مختلف، ضمانت اجرایی کافی داشتند، شاهد این همه مصادیق کودک‌آزاری و قربانیان آن نبودیم.

کودک‌آزاری و غفلت با هم می‌آیند و عوامل قانونی که برآمده از عوامل اجتماعی هستند نیز در پس آن‌ها هستند و این یعنی کودک‌آزاری، امری یک بعدی نیست که فقط بچه و پدر و مادر در آن دخیل باشند. باید سیاست گذاران و محققین حوزه سلامت و جامعه هم، این پیام‌ها را بگیرند و به آن‌ها بپردازند.

وی می‌افزاید: استعاره «محیط‌زیست سمی»، در شرایط اجتماعی هم به کار می‌رود و در اجتماع هم محیط سمی داریم. بچه‌ها در واقع در محیط سمی زندگی می‌کنند و روز به روز به جهت بعضی تغییرات، تهدیدات هم بیشتر می‌شود. در این میان، آموزش بچه‌ها وآگاه سازی آن‌ها و سایر افرادجامعه، از خانواده و مدرسه گرفته تا رسانه‌ها بسیار مهم است و رسالت رسانه‌های گروهی در چارچوب سیاست‌های اجتماعی بسیار سنگین است.

برای بچه‌ها کاری نکرده‌ایم

در ادامه مباحث میزگرد کودک‌آزاری و تأکید بر درگیرکردن همه نهادها با این موضوع، گزارشگر روزنامه اطلاعات می‌پرسد: کدام نهاد مسئول تا کنون، از نتایج برآمده از این همایش‌ها و تحقیقات، برای مقابله با کودک‌آزاری استقبال کرده است و آیا این همایش‌ها تاکنون در تصویب یا تغییر قوانین مربوطه مؤثر بوده‌اند؟

دکترمحمدخانی، یکی از نتایج و اهداف این گرهمایی‌ها را «ایجاد حساسیت» در جامعه نسبت به کودک‌آزاری می‌داند و در پاسخ به گزارشگر روزنامه اطلاعات می‌گوید: وقتی گلدان گلی در خانه باشدکه برگ‌هایش بریزد یا زرد شود، خیلی سریع توجهمان جلب می‌شود و جایش را عوض می‌کنیم. اما متأسفانه در برابر بچه‌ها چنین حساسیتی نداریم. ما به عنوان مسئول و محقق، باید با افزایش آگاهی‌ها، نسبت به رفتار با کودکان در جامعه حساسیت ایجاد کنیم تا روند تغییرات را سرعت ببخشیم. باید اعتراف کنیم که توجه ما به بچه‌ها در جامعه و خانواده،کمتر از توجه ما به گلدان پژمرده گوشه اتاق است و حرکت‌هایمان در برخورد با کودک‌آزاری، بالینی نیست!

دکتر راهب نیز، پاسخ می‌دهد: نتایج کار ما در دو سطح قابل اجراست. یکی سطح رسانه‌ای است که باعث می‌شود مردم آگاه و حساس شوند. شاید توجه خانواده‌ها به شیوه‌های تربیتی و مشاوره‌ای حتی از مهدکودک‌ها، نتیجه همین حساسیت‌زایی‌ها باشد.در سطح دیگر، به عنوان کسی که با گروه‌های محروم جامعه کار می‌کنم باید بگویم که بچه‌های در معرض خطر در جامعه بسیار زیادند و باعث می‌شوندکل جامعه درگیرآن‌ها شود.کودکی که معتاد متولد شده است یا در دامان والدین معتاد بزرگ می‌شود، بسیار آسیب پذیر است؛ این بچه‌ها تا وقتی در معرض خطرند، مورد توجه نیستند و پس از این که دچار آزار و آسیب شدند، به بهزیستی می‌رسند. بهزیستی هم فضای مناسب برای این بچه‌ها ندارد و به عینه دیده‌ام که در آنجا نیز بسیار آسیب می‌بینند.

به هر حال، متأسفانه به نتایج تحقیقات ما خیلی توجه نمی‌شود. 5 ـ 6 سال پیش، تحقیقی را به پزشکی قانونی سپردم تا در سیاست گذاری‌ها چاره‌ای بیاندیشند، ولی تا امروز دنبال من نیامده‌اند.

تلاش‌های ما باید به نتیجه برسند، اما گویا رسیدگی به اوضاع زندگی و قوانین مربوط به کودکان، در اولویت‌های قانونی قرار ندارند.

وجیهه تیموری

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید