یکشنبه, 04ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر کندوکاوی در دلایل ازدواج‌گریزی جوانان - پختگی فکری و تعهدپذیری؛ پیش نیاز ازدواج - بخش دوم و پایانی

خبر

کندوکاوی در دلایل ازدواج‌گریزی جوانان - پختگی فکری و تعهدپذیری؛ پیش نیاز ازدواج - بخش دوم و پایانی

برگرفته از روزنامه اطلاعات

در انبوهی از مفاهیم و و چراها و چیستی‌ها دست‌وپا می‌زنی. برایت بسیار آسان خواهد بود که گزارش‌ات را در باره بالارفتن سن ازدواج، پر از آمار کنی و در پایان نتیجه‌‌ای بگیری و از جمع‌بند نگره‌های کارشناسان، یک پایان‌بندی نیم‌بند تهیه کنی و گزارش را ببندی.‏

ولی آیا بدون رد زدن پیامدها و یا یافتن زنجیرها و خم‌شدن بر روی حلقه‌های گسسته‌ای که روزی پیوسته بود؛ و بی تماشای جوانان مشتاق وامانده از ازدواج و بردن نگاه به چشم‌انداز چرایی‌های دیریاب و فرادست، و جستن تغییرات پنهانی -که ارزش‌های جوانان را دستخوش دگردیسی کرده است- راه به جایی ‌توان برد؟

امروز اما برآورده‌نشدن به هنگام و مناسب نیازهای گسترده روحی و روانی و احساسی و جسمی جوان، گرایش وی را به برخی از ناهنجاری‌ها - از گونه‌ای دیگر- رقم می‎زند که یکی از آن‎ها مواد مخدر و یا رفع نیاز از سوی بدکاره‌ها است.

به باور کارشناسان، اگر ازدواج به هنگام نباشد، باید چشم به راه سرگشتگی جوانان در شهر باشیم، چون استرس و افسردگی، همسایه دیوار به دیوار تنهایی است. تنها نیاز جسمی هم مطرح نیست، داشتن همسخن، همدرد، همنفس و همیار، در جنس مخالف نیز مطرح است.

ازدواج نه تنها سفری دشوار، بلکه سفری است همراه با تلخی و ناکامی؛ همه انتظار دارند که همیشه -مانند روزهای نخست ازدواج- همه‌چیز شیرین و شاد بگذرد، در حالی که ازدواج با تلخی‌ها و ناکامی‌های بسیار همراه است و تنها انسان‌های خودساخته و آموخته را توان پایداری و گذر از خوان‎های آن خواهد بود.

سبب گریز جوانان از تعهدپذیری را هم نمی‌توان یک‌سره‌ به پای بدشگونی فرهنگ دیگران نوشت، تنها یک زیان این کار، ندیدن بدگامی‌های خودمان است، و نبود این باور که شاید خود، راه نادرست رفته‌ایم. ‏

یک فرهنگ ژرف و غنی، بی‎گمان جوان را توانمند می‎سازد تا ناارزشی‎های دیگر فرهنگ‌ها را کنار بزند. بنابراین در هزاره سوم و در دوره انفورماتیک که افزون بر ماهواره، با رگه‌های هفت‌رنگی از انواع رسانه‌های نوپدید مانند اینترنت مواجه‌ایم، که در تمامی 24 ساعت شبانه‌روز در تابناکی پارادایم‏‎های فرهنگی و ارزش‎هایشان می‎کوشند، داغان‌کردن دیش‎ها، دم‌دست‌ترین راهکار و ناکاراترین آن است.

بی‌گمان در این میان، نبود «گفتمان ازدواج» احساس می‌شود؛ و از آن جایی که پدیده‎های اجتماعی بر همکنش‌اند و بر بافت و ساخت و پود هم اثر می‌گذارند و سایه می‎اندازند؛ و نیز از آن جایی‌که گفتمان مسایل سیاسی، کمرنگ شده است، تاثیر منفی‌اش را بر ازدواج بی‌‌گفتمان، می‌‌‌بینیم.

ازدواج، جوان را رهنمون است تا به نیازهای روحی خود پاسخ دهد و غریزه جنسی‌اش را سامانی بخشد.

اما وقتی جوان از کسی یا دوستی می‌شنود که پس از سه ماه -یا چه فرقی می‌کند سه‌سال- در ایجاد ارتباط عاطفی با همسر خویش به بن‌بست رسیده و رابطه‌های دیگرش نیز با همسرش قطع است، سرخورده می‌شود.

اینک افزون بر تاخیر در ازدواج، نوک نمودار جدایی‌ها نیز رو به بالاست؛ شاید از همین روست که وقتی از طاهره پورمحسنی می‌پرسم، دیدگاه‌اش را در باره تاخیر در ازدواج یا به سخنی، بالاروی سن ازدواج بگوید، پاسخ می‌دهد:

«به بهای افزایش جدایی‌ها که نباید آمار ازدواج بالا برود. اگر قرار باشد از هر شش ازدواج، یکی به جدایی بکشد، چه فایده؟

پس اجازه دهید نخست از چرایی بالاروی طلاق بگوییم، تا آنگاه به جای آن که بگوییم چگونه ازدواج کنیم، بگوییم چه جور ازدواجی نکنیم! تا هم آمار ازدواج‌ها بهبود یابد وهم آمار ازدواج‌های بیهوده‌ای که سرانجامی جز جدایی ندارد، کاهش یابد.

این پزشک خانواده می‌افزاید: زندگی، به کنار از پارامتر مال و منال، بسیار سخت و پیچیده شده است؛ در چنین زندگی‌ای، عشقی که منجر به ازدواج می‌شود و تعهد می‌آورد، شکننده‌تر است. برخی خانواده‌ها که جوان سرکش یا به اصطلاح کوچه‌و بازار «سر به راهی» ندارند، بر آن می‌شوند که برای وی زن بگیرند تا بلکه از ولخرجی دست بکشد و اهل خانه و خانواده شود. ‏

این اتفاق در قلمرو دانشگاه و در میان دانشجویان نیز روی می‌دهد و خانواده‌ها برای سلامت روابط دختران خویش، به آنان اصرار می‌ورزند که هرچه زودتر با هم‌دانشگاهیان خود ازدواج کنند و از این‌رو به نخستین پیشنهادها ـ بدون بررسی جوانب ـ جواب آری می‌دهند.

دکتر پورمحسنی معتقد است: ما برای رفتن به یک شهر توریستی، راه نمی‌افتیم مگر آن که اول یک نقشه تهیه کنیم.

افزون بر این در اینترنت، فهرستی از لوازم مورد نیاز سفر را جستجو می‌کنیم. از هواشناسی وضع هوا و از راهداری از وضع راه می‌پرسیم؛ ولی برای ازدواج برایمان تنها مهم، توانایی‌ در هزینه‌کرد یک زندگی دونفره است. به خود می‌گوییم همین که راه بیافتیم، خود راه، مقصد را به ما نشان می‌دهد؛ و سپس آن‍چه که نباید اتفاق بیفتد، می‌افتد.

سن بالندگی

سن مناسب برای ازدواج شاید 25 سال یا کمی پایین‌تر و یا بالاتر باشد. برخی سن ازدواج را 4 سال پس از ورود به دانشگاه می‌دانند و بسیاری از خانوادها معتقدند که برای جلوگیری از انحراف‌ها، دختران باید در سن 18 و پسران در سن 21 یا 22 سالگی ازدواج کنند. در این میان به تنها چیزی که اهمیت داده نمی‌شود، سن «بالندگی اندیشگی» جوان است.

در حالی سن تقویمی مورد توجه است که باید در درجه دوم اهمیت قرار گیرد، و درحالی «بالندگی اندیشگی» ندید گرفته می‌شود که در هیچ شناسنامه‌ای میزان آن درج نمی‌شود. ‏

طاهره پورمحسنی در ادامه بررسی چرایی جدایی‌ها می‌گوید: اگر در آموزه مهرورزی و عشق به جوان، کوتاهی شود، تنها بخش غریزی و جنسی، خیز بر می‌دارد، بی‌آن‌که پالوده یا کنترل شود. حتی اگر همه زمینه‌های مادی ازدواج مانند پس‌انداز کافی، خانه شخصی، دانش‌آموختگی، درآمد بسنده و شغل آبرومند وجود داشته باشد، باز هیچ تضمینی برای ازدواجی موفق نخواهد بود. چون دانش‌آموختگی نیز چه بسا تنها در سطح آگاهی‌های علمی جوان عمل کند و شخصیت خام جوان، دست‏نخورده باقی بماند و به تکامل نسبی نرسد.

وی می‎افزاید: سنجه شایستگی یک انسان برای ازدواج، افزون بر امکانات مالی، ویژگی‌هایی مانند پختگی فکری، بالندگی نسبی شخصیت و زمینه تعهدپذیری وی است.

15 میلیون جوان مجرد‏

ارزش‌گزاری‌های جوانان مدت‌هاست دستخوش تغییر شده و نادیده گرفتن واقعیت اندیشگی جامعه جوان، غفلت از شناخت این تغییرات است.

آمارهای رسمی ازدواج، میانگین 5 سال افزایش را در 10سال گذشته رصد کرده‌است. آمار همچنان گویای درصد بالای دختران ازدواج‌نکرده نسبت به پسران است، که اگر همه این پسران ازدواج کنند، باز برای نیمی از دختران همسری نخواهد بود. ‏

نمودش در جامعه‌ روستایی، اما در ریختی دیگر قابل مطالعه است. دختران زیادی در سن ازدواج در روستا چشم به راه پسرانی می‌مانند که برای کار بهتر و درآمد بیش‌تر به شهرها می‌کوچند، ولی به سبب ناکامی یا انحراف‌های اجتماعی و یا ازدواج آنان با دختران شهری، هرگز به روستا بر نمی‌گردند و دختران روستایی تن به پیوند با افراد مسن می‌دهند، بی‌آن‌که به ناسازگاری احتمالی منجر به جدایی در آینده بیندیشند.

به هررو نمی‎خواهم گزارش را سرریز از آمار کنم، با توجه به این که چشم آمار، چندان هم تیزبین نیست و محدوده چشم‌اندازش نسبت به گستره اجتماع و پیچیدگی‌هایش، نسبت یک روزن است به یک اقیانوس. اما با این حال دکتر طاهره پورمحسنی، سخن‌اش را در این باره با آمار آغاز می‌کند: «برخی از وجود 15میلیون جوان مجرد در سن ازدواج خبر می‌دهند و برخی چراییِ گریز دختران دهک میانه(متوسط) از ازدواج را در استقلال‌جویی آنان می‌بینند.» ‏

یک‌بار هنگامی که دخترم مرا به اتاقش برای شنیدن آهنگی از پینگ‌فلویدها فراخواند، خیلی خوشم آمد و سلیقه‌اش را ستایش کردم و گپ به اینجا کشید که گفتم آهنگ خوشی از آن خلوت ناخوش به گوش می‌رسد؛ و دخترم معنی‌اش را جویا شد، که گفتم برو به خلوت‌شان و ببین که چگونه از مخدر تیره است و حتی یکی‌شان را از پای درآورده بود و گروه ناچار شده بود کس دیگری را از بیرون جایگزین صدای تباه ‌شده کند. ‏

می‌خواهم بگویم احوال همه این گروه(دختران و زنان استقلال‌جو) در کنج دنج تنهایی، خوب نیست؛ با سرک‌کشیدن به خلوت برخی از این زندگی‌ها، ردپای وحشی خشونت، ردِ دود اعتیاد و پنجه بی‌‍‌رحم ایدز را خواهیم دید.

ازدواجِ بی‌گفتمان

انسان در سرشت خود متعهد است و نسبت به هر چیز احساس تعهد می‎کند، حتی اگر ناتوان از انجام کاری در بهبود آن پدیده باشد؛ و این اجتماع است که وی را تعهدگریز بار می‌آورد تا تنها خود و منافع خود را ببیند. در این میان اگر جوان و نیازهایش و ویژگی‌هایش دریافته و پذیرفته شود، از تعهد در برابر فرد مورد علاقه خود سرباز نخواهد زد. ‏

دکتر سپهر کازرونی درباره چرایی تاخیر در ازدواج می‎گوید: نگاه و تقاضاهای جوانان نسبت به زندگی، دگرگونی یافته است.

گروه بزرگی از جوانان به سبب مشکلات اقتصادی نمی‌توانند ازدواج کنند. آنان به رشد اجتماعی می‌اندیشند و در پی فتح ستیغ‌های دانش‌اند و در پی این که هرچه بیشتر در راه آگاهی‌های اجتماعی خود بکوشند و برای به دست آوردن موقعیت شغلی بهتر خیز بر دارند.

به گفته این مشاور خانواده، در گذشته به سبب دسترسی آسانتر به شغل، جوان پس از یافتن کار، زود ازدواج می‌کرد. ولی امروز همه چیز در دور و بر ما همگام با دیدگاه جوانان تغییر کرده است و تنها ما بی‌تغییر مانده‌ایم. ‏

به گمان کازرونی، بیکاری و درآمد اندک در چنبره زندگی بسیار گران، بزرگترین مشکل و مانع ازدواج جوانان است و باید به جوان گریزنده‌ از پیوندی که با درآمد ماهانه 900 هزار تومان هم در هزینه زندگی فردی خود وامانده است، حق داد.

و دیدگاه این مشاور خانواده در باره تعهدپذیری این است: تعهدپذیری نخست در خانواده شکل می‌گیرد. وقتی در خانواده تنش دایمی است، نباید توقعی از جوان داشت. ناهنجاری‌های خانوادگی و تنش‌های اعضای خانواده با هم، سبب می‌شود جوان از امیدش به داشتن یک زندگی آرام ببرد.

پیامدهای گریز از ازدواج

سرکوب غریزه جنسی ممکن نیست. در این راه - حتی جوکیان- موفق نشده‎اند و کس دیگر هم موفق نمی‌شود. کسانی که به شکلی در رفع نیاز خود به بن‌بست رسیده‌اند، اگر نه دچار پریشیدگی روان، ولی دست‌کم دچار نژندی روان، یا پرخاشگری، و تحریک‌پذیری و یا گوشه‌گزینی و بریده از اجتماع هستند.‏

افزون بر این، ازدواج در سن بالا را از تولد کودک مبتلا به «داون» گریزی نیست. یا کودکانی که دچار مشکلات جسمی و ذهنی و مغزی خواهند بود. تصمیم ازدواج در سن بالا، به همان نسبت، انتخاب را سخت‌ و آینده پیوند را آسیب‌زا می‌کند. یک نمونه دیگر از پی‌آمد به هم‌خوردن زمان مناسب ازدواج، دیرشدن برای دختر و دیرنپاییدن برای پسر است و یک پسر 35 ساله به جای پیوند با دختری همسن خود، با دختری 25 ساله پیوند زناشویی می‌بندد.

گرایش ابدی ؟

سن ازدواج به تاخیر افتاده است، اما به گفته طاهره پورمحسنی این به معنای از بین‌رفتن میل ازدواج و گرایش ابدی به تنهایی نیست، گرچه به معنای از دست‌دان برخی فرصت‌ها هست.‏

وی می‎گوید: حقیقت آن است که دختران آرمانگرا برای جبران نابرخورداری‌های خود، در پی زندگی بهتر، درآمد بیشتر و آسایش فزونتر و همسر شایسته‌اند. ‏

گرایش دختران به ازدواج را نباید در شمار تعهدگریزی و یا بیزاری از ازدواج گذاشت، بلکه آنان در پی پایگاه اجتماعی هستند که از سوی خانواده گمنام خود هیچگاه از آن برخوردار نشده‌اند. ‏

البته این اتفاق -بالاروی از پله‌های دانشگاه تا لیسانس یا دکترا- تنها در سطح دانشگاه افتاده است، در حالی که سنجه نگاه اجتماع یا بخش گسترده‎ای از آن بر زن، هنوز ماهیتی سنتی دارد و از این‌رو زنان در محل کار و خانواده، نتوانسته‌اند با همه شایستگی‌های خود، جایگاه‏‎‏ به حق خود را بیابند و در پله‏‎های پایین یا میانی مانده‌اند.

آموزه‌های همسرداری

برخی به اشتباه، چرایی بالارفتن سن ازدواج را در وجود به سربازی رفتن پسران و ادامه تحصیل دختران می‌دانند! انگار قانون سربازی پسران تازه است و دختران در گذشته به دانشگاه نمی‌رفتند.‏

برخی به نادرست معتقدند که ازدواج دختران را باید به سن دبیرستان و ازدواج پسران را به زمان دانشجویی برد؛ و توجه ندارند که در آن‌صورت باید چشم به راه ازدواج‌های به بن‌بست رسیده جدید بود؛ چون همه چیز که در آموزه‌های همسرداری جمع نمی‌شود و غم نان شب نیز دارای اهمیت است.

به گفته سپهر کازرونی، رفع تنگناهای مادی در کنار پذیراندن مسئولیت‌ به جوانان و نیز آموزه‌های سازگاری دوسویه (با خود و همسر) کارساز خواهد بود. در بیشتر آموزه‌های همسرداری، تنها به سازش با همسر پافشاری می‌شود در حالی که فرد به محض ازدواج با دیگری، در بحران ناسازگاری با خود هم قرار می‌گیرد و از این که خود را ناتوان از برآوردن خواست‏‎های همسر می‌بیند، سرزنش می‌کند.

ع.درویشی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید