تاریخ معاصر
پیرامون تجاوز نظامی عراق به ایران اقدامهای دشمنانۀ عراق
- تاريخ معاصر
- نمایش از جمعه, 18 شهریور 1390 17:54
- بازدید: 4807
برگرفته از تارنمای كاربرد
دکتر هوشنگ طالع
یکم ـ بحرانزایی
با درهم ریختن اوضاع عمومی ایران در اثر انقلاب، حکومت عراق در پی آن برآمد تا از وضع نابسامان موجود، در راستای مقاصد تجاوزکارانه و تجزیهطلبانهی خود نسبت به ایران و به ویژه استان خوزستان ، بهره جوید .
در این راستا ، حکومت عراق بر تعداد ماموران اطلاعاتی خود در میان کارکنان کنسولگری خود در خرمشهر افزود . همچنین گروهی از ماموران اطلاعاتی را نیز جانشین آموزگاران و کارکنان مدرسهی عراقیها در اهواز کرد. افزون بر آن ، با درهم ریختن سازمان مرزبانی و همچنین سازمانهای اطلاعاتی کشور ، صدها مامور اطلاعات و خرابکار عراقی به داخل خوزستان نفوذ کردند و دستاندرکار شدند .1ماموران اطلاعاتی عراق ، با به کارگیری عناصر خائنی نظیر « مکی فیصلی»2 و نیز عناصر چپ حرفهای3 که در آن زمان در سر تاسر کشور دستاندرکار ایجاد سازمانهای به اصطلاح « خلقی» بودند ، دو سازمان همزاد ، به نامهای : «کانون فرهنگی خلقعرب» و « سازمان سیاسی خلقعرب» ، ایجاد کردند . مرکز تشکیلات هر دو سازمان مزبور ، با توجه به مقاصد تجزیهطلبانهی حکومت عراق ، در خرمشهر قرار داشت.4 دو سازمان مزبور ، با بهرهگیری از اغتشاشهای داخلی و با پول و اسلحهی حکومت عراق ، گروهی را مسلح کردند . افزون بر آن ، دو سازمان مزبور ، با استفاده از ضعف حکومت ، چندین ساختمان را در خرمشهر اشغال کردند و مرکز عملیات خود قرار دادند .5 کانون فرهنگی خلقعرب و سازمان سیاسی خلقعرب ، رفتهرفته پرده از روی مقاصد واقعی خود برداشتند . دو سازمان مزبور ، سخن از ایجاد « حکومت محمره» و « عربستان» (نامهای جعلی خرمشهر و خوزستان) را به میان کشیدند .6
در میانههای اردیبهشت ماه 1358 ، همزمان با شدت گرفتن عملیات ماموران اطلاعاتی و خرابکاران عراقی در خوزستان و مقارن با حادثهی شهرهای سنندج و گنبدکاووس ، سازمانهای مزبور نیز بر دامنهی دستاندازیهای خود افزودند.
کانون فرهنگی خلقعرب و سازمان سیاسی خلقعرب ، با سوء استفاده از تقاضاهای رفاهی گروهی از کارگران بندر خرمشهر ، « اعتصاب گونهای» را وسیلهی اقلیت کوچکی از کارگران مزبور برپا کردند . سپس به بهانهی حمایت از کارگران ، افراد مسلح خود را در ساختمانهای بندر مستقر کرده و بدینگونه ، بخشهایی از سازمان اداری بندر خرمشهر را اشغال کردند .
برابر این اقدام ، به دستور دریادار احمد مدنی ، استاندار خوزستان و فرمانده نیروی دریایی ، تعدادی از تکاوران دریایی برای حفاظت از انبارهای گمرک خرمشهر ، به آنجا گسیل شدند .
از سوی دیگر با آشکارشدن مقاصد واقعی سازمانهای مزبور ، مردم خوزستان و به ویژه مردم خرمشهر ، با تشکل کامل بپا خاستند و آمادهی مقابله شدند . در این میان نقش پانایرانیستها ، در تشکل و به حرکت درآوردن مردم ، در خور توجه است .7
با بالا گرفتن اقدامات تجزیهطلبانهی سازمان سیاسی و کانون فرهنگی خلقعرب ، مردم خرمشهر خواهان خلع سلاح این دو سازمان و تخلیهی ساختمانهای اشغالی شدند . فرماندار خرمشهر در راستای خواست مردم ، از سازمانهای مزبور خواست تا جنگافزارهای خود را تحویل داده و ساختمانهای اشغالی را تخلیه کنند .8 اما سازمان سیاسی خلقعرب و همزاد آن ، با انتشار اطلاعیههای پیاپی به طور رسمی اعلام داشتند که به هیچ وجه حاضر به تحویل جنگافزارها و ساختمانهای اشغالی نیستند .9
سازمان سیاسی خلقعرب و کانون فرهنگی خلقعرب، با وجود حمایتهای مالی بسیار حکومت عراق ، نتوانستند کوچکترین توفیقی در جلب حمایت عربزبانهای خوزستان به دست آورند . سوای گروهی که با پرداخت دستمزدهای کلان به استخدام دو سازمان مزبور درآمده بودند ، تنها برخی افراد وابسته به مکی فیصلی10 با آنان همکاری کردند . هیچ یک از عشیرههای عربزبان خوزستان ، نهتنها حاضر به همکاری با آنان نشدند ، بلکه همگام با دیگر مردم خوزستان، علیه آنها همصدا شده و هنگامی که مقاصد تجزیهطلبانهی آنان آشکارتر گردید ، بر ضد آنان به مبارزه برخاستند .
دو سازمان مزبور برای برخورداری از یک پوشش مذهبی که در آن زمان لازم مینمود ، خود را به آیت الله شیـخ شبیر خاقانی ، نزدیک کردند.11 آیت الله شیخ شبیر خاقانی ، عنصر میهندوستی بود ؛ اما در آن زمان به سختی از بیماری رنج میبرد و به دلیل کلانسالی ، سوی چشمان خود را از دست داده و در نتیجه ، دارای تشخیص مستقیم نبود . یکی از برادران وی به نام شیخ ضیا ، در رابطه با کنسولگری عراق در خرمشهر ، از بیماری و عدم تشخیص مستقیم آیتالله ، سوء استفاده کرده و او را سپر دفاع تجزیهطلبان قرار داد .12 شیخ ضیاء پس از بازنشستگی در امر قضاوت ، به وکالت دادگستری پرداخته بود .
بامداد روز هفتم خردادماه 1358 ، گروهی از عناصر مسلح دو سازمان مزبور ، در ارتباط کامل با کنسولگری عراق در خرمشهر13 ، از داخل ساختمانهای اشغالی گمرک بر روی تنی چند از افراد گارد مسلح گمرک و تکاوران دریایی ، آتش گشودند . در این فرآیند ، یک تن از ماموران گمرک و یک تن از تکاوران کشته و چند تن دیگر نیز زخمی شدند .
ماموران اطلاعاتی عراق ، در پی آن بودند تا با تشدید بحران و ایجاد درگیری مسلحانه ، حمایت مردم عربزبان خوزستان را به سوی دو سازمان مزبور جلب کرده و در نتیجه دامنهی عملیات را گسترش دهند . اما حساب آنان به طور کامل نادرست از آب درآمد . خبر کشته و زخمیشدن چند تن از افراد گارد گمرک و تکاوران دریایی وسیلهی افراد مسلح کانون فرهنگی و سازمان سیاسی خلقعرب ، به سرعت در شهر خرمشهر پیچید . عصر همان روز تظاهرات گستردهای با شرکت گروههای زیادی از مردم به منظور محکومکردن این توطئه ، در شهر برپا گردید . در این تظاهرات ، مردم خرمشهر خواهان خلع سلاح فوری افراد سازمانهای مزبور و تخلیهی ساختمانهای اشغالی ، از سوی آنان شدند .14
برای جلوگیری از برخورد نیروهای ملی و افراد مسلح دو سازمان نامبرده ، روز هشتم خرداد ماه 1358 ، دریادار احمد مدنی استاندار وقت خوزستان به خرمشهر رفت . وی در جلسهای که در فرمانداری خرمشهر ، با حضور شیخ عیسی خاقانی (برادر و نماینده آیتالله شبیر خاقانی) به همین منظور تشکیل گردیده بود ، شرکت کرد . در این جلسه ، قرار شد که برای جلوگیری از برخورد و خونریزی احتمالی ، سازمان سیاسی خلقعرب و کانون فرهنگی خلقعرب ، تا دو روز دیگر (10 خرداد ماه 1358) ، جنگافزارهای خود را تحویل داده و ساختمانهای اشغالی را تخلیه کنند .15 اما در روز مقرر ، اعضای سازمانهای مزبور به روی مامورانی که برای تحویل ساختمانها و جنگافزارها مراجعه کرده بودند ، آتش گشوده و باعث یک رشته درگیریهای خونین شدند .
برخورد مسلحانه ، میان افراد مسلح دو سازمان مزبور با نیروهای ملیگرا و گروههای مردم خرمشهر ، به حومهی شهر آبادان نیز گسترش یافت و چندین روز به درازا کشید . این درگیریها، با چند کشته و زخمی از دو طرف و سرانجام با فرار و تسلیم بقیهی افراد دو سازمان مزبور به پایان رسید.16
همزمان با این اقدامهای ایذایی ، ماموران اطلاعاتی و خرابکاران عراقی ، برای آشفتهتر کردن هر چه بیشتر اوضاع خوزستان ، بر دامنهی عملیات خرابکاری در لولههای نفت ، پالایشگاه ، پلها و تاسیسات اقتصادی و صنعتی استان خوزستان افزودند .
اما این حرکات با واکنش تند مقامهای استان و نیروهای ملیگرا و قاطبهی مردم خوزستان روبهرو شد . در نتیجه، گروهی از افراد مزبور ، با جنگافزار و مدارک بسیار دستگیر گردیدند و بقیه ، به آن سوی مرز متواری شدند .
با پایانگرفتن غائلهی دو سازمان مزبور و به دستآمدن مدارک افزونتر در زمینهی ارتباط کامل میان سازمان سیاسی خلقعرب و کانون فرهنگی خلقعرب ، با کنسولگری عراق در شهر خرمشهر و مدرسهی عراقیها در اهواز ، تعدادی از اعضای کنسولگری و نیز آموزگاران و کارکنان مدرسهی مزبور، به عنوان عناصر نامطلوب ، از ایران اخراج شدند .
دوم ـ بحران فزایی
حکومت عراق ، همزمان با این عملیات ، برای تداوم و تشدید بحران ، دست به تجاوزهای مرزی زد :
روز چهاردهم خرداد ماه 1358 ، همزمان با اوج اغتشاشهای خوزستان ، جنگندههای حکومت عراق ، چند دهکدهی مرزی ایران را بمباران کردند . سفیر عراق در تهران ، از این اقدام دولت متبوع خود پوزش خواست . اما چند روز بعد ، یعنی روز هژدهم همان ماه ، هواپیماهای عراقی برای بار دیگر ، دهکدههای مرزی ایران را ، بمباران کردند .
در آذرماه 1358 ، نیروهای مسلح حکومت عراق با ایجاد یک رشته درگیریهای گستردهی مرزی ، پاسگاه « بزیرآباد» را اشغال کردند . در این درگیری ، چند تن از دو طرف کشته شدند .
با در نظرگرفتن این دو مورد ، حکومت عراق در سال 1358 ، روی هم رفته هشتاد و چهار بار از زمین ، هوا و دریا، ایران را مورد تجاوز نظامی قرار داد .17
با آغاز سال 1359 ، حکومت عراق برای بحرانیترکردن هر چه بیشتر روابط دو کشور ، بر دامنهی تجاوزهای مرزی افزود . شمار این تجاوزها ، تنها در شهریور ماه 1359 ، به 257 مورد رسید .18
در فروردینماه 1359 ، حکومت عراق گامهای جدیدی در زمینهی تشدید بحران برداشت. حکومت مزبور ، علیرغم قرارداد حسن همجواری با ایران و نیز برخلاف قوانین بینالمللی ، خواهان خروج ایران از سه جزیرهی تنب بزرگ ، تنب کوچک و ابوموسی شد . حکومت عراق در پی آن بود تا بدینوسیله، حمایت مالی و سیاسی شیخنشینهای کرانهی جنوبی خلیج فارس را در ستیزهجویی علیه ایران به دست آورد .
روز سیام فروردین ماه 1359 ، حکومت عراق ، آیتالله صدر از مراجع تقلید شیعیان را همراه با خواهر و تنی چند از پیروان نزدیک وی ، اعدام کرد . حکومت عراق در پی آن بود که با این عمل ، به اقدامهای خود ، رنگ مذهبی داده و در نتیجه از حمایت حکومتهایی مانند عربستان سعودی ، بیشتر برخوردار گردد .
در آغاز اردیبهشت ماه 1359 ، حکومت عراق به دنبال اعدام آیتالله صدر ، دست به مصادرهی اموال و اخراج حدود سی و دو هزار تن از ایرانیان ساکن میانرودان زد . این مردمان که پدر در پدر در این سرزمین میزیستند ، به اتهام ایرانی و ایرانیالاصلبودن ، از سرزمین پدری خود ، رانده شدند . در عرض سه ماه ، شمار راندهشدگان از مرز یکصدهزار تن گذشت .19
در ماههای اردیبهشت و خرداد 1359 ، حکومت عراق به تجاوزهای مرزی خود افزود .20همزمان با این عملیات ، نیروی زمینی عراق در کنار مرزهای ایران ، آرایش جنگی به خود گرفت.
در تیرماه 1359 ، نیروهای عراقی ، پاسگاههای بیشتری را مورد هجوم قرار دادند . در همین ماه ، یک روستا در نزدیکی شهر قصرشیرین (واقع در استان کرمانشاهان) ، هدف گلولـههای توپخانهی دوربرد ارتش عراق قرار گرفت . همزمان با این عملیات ، جنگندههای عراقی اطراف شهر سردشت (واقع در استان آذربایجان غربی) را بمباران کردند . افزون بر آن ، در خلال همین ماه ، حکومت عراق سیصد تانک جدید در مرزهای ایران مستقر کرد .21
با آغاز شهریور ماه 1359 ، عملیات خصمانهی حکومت عراق نسبت به ایران ، افزایش یافت. همزمان ، ارتش عراق شهر قصرشیرین را گلولهباران کرد . در میانهی شهریور ماه ، ارتش عراق با نفرات و تجهیزات بسیار ، منطقههای مرزی « زین قوس» ، « حوض میمک» و « سیف سعد» را اشغال نظامی کرد .
در جدول صفحه بعد ، تعداد تجاوزهای هوایی ، دریایی و زمینی عراق در سالهای 1358 و 1359 ، نشان داده شده اند :
مـاه
|
سال
|
|
1358
|
1359
|
|
فروردين
ارديبهشت
خرداد
تير
امرداد
شهريور
مهر
آبان
آذر
دي
بهمن
اسفند
|
3
2
9
7
1
3
9
6
11
8
6
19
|
16
39
87
67
86
257
|
جمع
|
84
|
552
|
با توجه به جدول بالا ، حکومت عراق از آغاز فروردین ماه 1358 ، تا روز حملهی سراسری به ایران (31 شهریور ماه 1359) ، رویهمرفته ، 636 بار از زمین ، هوا و دریا ، پاسگاهها، روستاها و شهرهای مرزی ایران را مورد تجاوز نظامی قرار داده است . در این میان ، 182 بار به حریم هوایی ایران تجاوز شد و 24 بار از سوی دریا ، قلمرو ایران مورد تجاوز قرار گرفت .
در تمامی این موارد ، وزارت امور خارجه و نیز مرزبانان ایرانی ، ضمن ارسال یادداشت و تذکرنامههایی پیاپی ، به این اقدامها اعتراض و آنها را محکوم کردند .22
(تحلیلی بر جنگ تحمیلی)