پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جستار آژند ساروج، نانک و سازه‌های آبی قدیم استان فارس

جستار

آژند ساروج، نانک و سازه‌های آبی قدیم استان فارس

 دکتر محمد جعفر ملک‌زاده

پیش گفتار

استان فارس با آب و هوا و اقلیم‌های متنوع خود از دیرباز مهم‌ترین کانون فعالیت‌های کشاورزی ایران بوده است. منابع آب چاه، چشمه، قنات، رودخانه و دریاچه تقریباً در سراسر این خطه وجود دارد. کارشناسان فن آب و آبیاری قدیم فارس برای تأمین آب از این منابع برای آبیاری، آشامیدن، بهداشت و استفاده از انرژی آن ناچار به ساختن سازه‌هایی نظیر آبراهه (روباز و روبسته)، بند (برای انباشتن و برای بالا آوردن آب رودخانه)، استخر، آب انبار، رختشویخانه، گرمابه، حوض، گاوچاه و آسیاب بوده‌اند. این سازه‌ها که پیوسته در مجاورت آب قرار دارند باید از مصالحی ساخته شوند که آب باعث ویرانی آن‌ها نشود. سنگ و گاهی آجر با آژند ساروج تنها مصالحی است که دارای چنین خاصیتی بوده و تا یکصد سال پیش همهٔ سازه‌های آبی با آن ساخته می‌شده است. شهر کوچک و باستانی زرقان (زرغون) در میان شهرهای استان فارس از موقعیت خاصی برخوردار بوده است زیرا از یک سو در نزدیکی رودخانهٔ کر (kor) و سیوند قرار داشته و از طرف دیگر همهٔ مواد مورد نیاز برای ساختن ساروج در نزدیکی آن به فراوانی موجود بوده است. همچنین راه چند فرسنگی میان شیراز و زرقان که پر پیچ و خم و بسیار سنگلاخی بوده موقعیت زرقان را برای تبدیل شدن به مرکزی صنعتی و جدا از شیراز تقویت می‌کرده است.

صنعت ساروج سازی در زرقان آنقدر رواج داشته است که ثروتمندان کرسی سنگ‌چین خانه‌های خود را به جای گِل آهک با آژند ساروج می‌ساخته‌اند. همچنین مردم عادی زرقان یعنی آن‌ها که شغلشان غیر از بنایی و ساروج سازی بوده از نحوهٔ تهیه ساروج اطلاع کامل داشتند. در سال‌های بعد از 1320 که اندک اندک سیمان وارد زرقان شد مردم آن را چارو ولایتی (چاروی ولایتی) یعنی ساروج انگلیسی می‌خواندند (ملک‌زاده 1380). در این مقالهٔ مختصر به شرح ساروج و صنعت ساروج سازی در زرقان قدیم می‌پردازیم.


واژه شناسی ساروج

ساروج را در زرقان چارو می‌گویند. این واژه که در فرهنگ‌ها هم ثبت شده، در اصل از واژهٔ پهلوی چاروک آمده که در فارسی میانه به کار می‌رفته است (فره‌وشی 1358). واژه‌های سارو، ساروج، صاروج، صهروج، ساخِن و شاروق (دهخدا 1374) که در متون پارسی و تازی به کار رفته همه در حقیقت عربی شدهٔ چارو یا چاروک است. بنّاهای زرقان می‌گویند چارو یعنی جسمی که از به‌ هم آمیختن چهار ماده درست شده و آن مواد عبارتند از آهک، خاکستر، لویی و آب. اما این گفته بر اساسی نیست و ممکن است تنها یک وجه اشتقاق عامیانه باشد. ساروج را در کتاب‌های تاریخی گاهی آهکِ چارو، آهکِ ساروج و آهکِ کبود هم خوانده‌‌اند. عبارت اخیر احتمالاً به سبب رنگ کبود ساروج است. بسته به نوع خاکستر و آهک و مقدار آن و نیز دیگر ترکیبات ساروج، رنگ آن ممکن است سفید، خاکستری یا کبود و گاهی سیاه باشد.

 

تاریخچهٔ ساروج

آنچه امروز سیمان خوانده می‌شود و از مصالح مهم ساختمانی به شمار می‌رود، نخست در سال 1824 میلادی (1203 خورشیدی) ساخته شد. مخترع سیمان یک بنّای انگلیسی به نام جوزف اَسپدین (Joseph Aspdin) بود. او سنگ آهک را آسیاب کرد، با خاک رس به هم آمیخت، و در کورهٔ آهک‌پزی پخت تا جوش به دست آمد. جوش را آسیاب کرد و سیمان به دست آورد (فرانسیس1977).
کار این بنّای انگلیسی بر پایهٔ تجربه‌های چند هزار سالهٔ بنّاهای جاهای دیگر جهان و در واقع تکمیل کنندهٔ آن‌ها بود. چند هزار سال پیش از این رویداد در ایران ساروج را می‌شناختند و به جای سیمان امروزی به کار می‌بردند. ساختن و به کار بردن ساروج در زرقان و آبادی‌های اطراف آن از دیرباز و تا شصت سال پیش رواج داشت. زرقان که صدها سال مرکز بخش بزرگی از استان فارس و در چند کیلومتری رودخانهٔ کر و سیوند بود طبعاً کانون فعالیت بنّاها و کارگران ساروج کار بود. بنّاهای زرقان ساروج را در ساختن حوض، آب انبار، گرمابه، بند (سد)، آسیاب، آبراهه و آبگیر به کار می‌بردند. مهم‌ترین و بزرگ‌ترین ساختمانی را که بنّاهای زرقان بیش از هزار سال پیش  و در زمان عضدالدولهٔ دیلمی بازسازی و تعمیرات اساسی کرده‌اند و هنوز پا بر جاست، ساختمان بند، پل و دیگر تأسیسات آبگیری و آبیاری بند امیر است که در نزدیکی زرقان و بر روی رودخانه‌‌ی کر  – مهم‌ترین رودخانهٔ استان فارس و در لغت به معنی کورش - قرار دارد. این سازهٔ عظیم آبی را از آن به بعد بند امیر خواندند. این نام، امروزه، هم نام آن سازهٔ بزرگ سنگ و ساروجی است هم نام آبادی پیرامون آن.

بندهای ساروجی رودخانهٔ کر منحصر به بند امیر نمی‌شود. بندهای فیض‌آباد، تیلَکان، مَوان، حسن‌آباد و جهان‌آباد هم بر روی رودخانهٔ کر با آژند (ملات) ساروج ساخته شده‌اند. علاوه بر این، آسیاب‌های زیادی که پیرامون این بندها تأسیس شده بودند و برخی تا همین چهل سال پیش کار می‌کردند همه از سنگ و ساروج هستند. در خود زرقان دو ساختمان سنگ و ساروجی که آثارشان هنوز پا بر جاست عبارتند از آب‌انبار شهر و یک آسیاب. روی رودخانه سیوند هم بندهای فراوانی از سنگ و ساروج ساخته‌اند که هنوز آثار آن‌ها برجاست و بیشترین آن‌ها را پیرامون خرابه‌های شهر استخر می‌توان یافت. پایه‌های پل بزرگ جشنیان که از آثار دورهٔ هخامنشیان است گرچه در پیرامون از سنگ‌های بزرگ  و تراشیدهٔ مکعبی شکل درست شده اما در میان از سنگ لاشه و آژند ساروج پر شده است. این پل روی رودخانه کر قرار دارد و نگارنده اخیراً آن را یافته و معرفی کرده است. در جاهای مختلف ایران، ساروج‌های مختلفی می‌ساخته‌اند. نوع ساروج بستگی به مصالح و امکانات موجود در محل و سازهٔ مورد نظر داشته است.


انواع ساروج

ساروج را می‌توان به دو دستهٔ هوایی و آبی تقسیم کرد. ساروج هوایی ساروجی است که در مجاورت هوا می‌گیرد، و ساروج آبی ساروجی است که در مجاورت آب سفت می‌شود. ساروج هوایی را برای ملات سنگ لاشه و آجر و نیز بندکشی دیوارهای سنگی و آجری و همچنین اندود و نماسازی ساختمان‌های معمولی به کار می-برند. از ساروج آبی برای ملات و اندود و بندکشی سازه‌های آبی استفاده می‌کنند. هر کدام از این دو نوع ساروج دارای انواع مختلف است. اما به طور کلی از ترکیب مواد زیر درست شده‌اند:

ساروج هوایی = آهک + خاکستر + آب + لویی + (گاهی خاک رس و ماسه بادی)
ساروج آبی = آهک + خاکستر + گرد نانک + لویی + (گاهی خاک رس و ماسه بادی) 

بنا بر این تفاوت عمدهٔ ساروج آبی و ساروج هوایی در این است که ساروج آبی دارای گرد نانک است. گرد نانک در حقیقت رس نیم پخته است. خاک رس و ماسه بادی به اقتصاد ساروج کمک می‌کند اما احتمالاً از مقاومت آن می‌کاهد. لویی را برای پیش‌گیری از ترک خوردگی به خمیر ساروج می‌افزایند. بنا بر این اگر قرار باشد ساروج را برای آژند سنگ لاشه یا آجر به کار برند نیازی به افزودن لویی نیست. گاهی اگر لویی در دسترس نباشد از موی بز استفاده می‌کنند.

 
آهک

آهک را از پختن سنگ آهک در کورهٔ آهک‌پزی به دست می‌آورند. در زرقان سنگ آهک را بیشتر از معدن سنگ کوه دَنگَله که در چهار کیلومتری غرب زرقان واقع شده می‌آوردند. برای این کار از گوده‌زنی و انفجار سنگ با باروت استفاده می‌کردند. گاهی هم سنگ‌های فرو غلتیده از کوه و خرد شده را جمع‌آوری می‌کردند. سنگ آهک را که جنس آن کربنات کلسیم است در کوره گرما می‌دهند تا گاز کربنیک آن بپرد و آهک به دست آید. آهک به دست آمده که بخش عمده‌‌ی آن اکسید کلسیم است به شکل کلوخه‌های سفید رنگ و نسبتاً سبک است. بنّاهای زرقان این آهک را آهک گُل یا آهک کُلُمی (کلوخه‌ای) یا آهک زنده می‌نامند. اگر به آهک کلوخه‌ای آب بیفزاییم با آب ترکیب می‌شود و گرمای حاصل از این واکنش بخشی از آب را به صورت بخار در می‌آورد. نتیجه‌‌ی این ترکیب گرد سفید رنگ و بسیار نرمی است که آن را آهک شکفته می‌نامند. سوخت کوره‌های آهک‌پزی بوته‌های خشک شدهٔ مَهک (گیاه شیرین بیان) و بوته‌های خار بوده است. آهکی که در ساروج به کار می‌رود همین آهک شکفته است. 


خاکستر

تولید خاکستر در زرقان مانند دیگر شهرها و روستاهای قدیم فراوان بود. همهٔ گرمابه‌های همگانی که در هر محله حداقل یکی وجود داشت بوته‌های خار و مَهک (شیرین بیان) می‌سوزاندند و خاکستر حاصل از آن را در انباری که در کنار تون (آتشدان) گرمابه بود می‌انباشتند. در خانه‌ها نیز زغال، هیمه، خار و پِهِن به مصرف سوخت می‌رسید و خاکستر آن‌ها در کنار حیاط خانه انباشته می‌شد. خاکستر را در زرقان رشتِ سیاه می‌گویند.


نانک

برای تهیه نانک (نان + کاف همانندی) نخست خاک رس را با کاه و پهن و آب به هم می‌آمیزند تا خمیری سفت حاصل شود. از این خمیر  با دست، خشت‌هایی شبیه گردهٔ نان به قطر حدود 30 سانتی‌متر و کلفتی حدود 4 سانتی‌متر می‌‌سازند و در آفتاب خشک می‌کنند. این خشت‌ها را نانک می‌نامند. نانک‌ها را سپس روی هم می‌چینند و لا به لای آن‌ها را کاه و پهن می‌ریزند و از آن کوره‌ای کوچک و میان تهی به شکل مخروط ناقص می‌سازند. در پایان کوره را یکجا آتش می‌زنند  تا ساعت‌ها بسوزد. حاصل کار مخلوطی است از خاک رس نیم‌پخته و خاکستر. این مخلوط را نرم می‌کوبند تا گرد نانک حاصل شود که از مواد اولیهٔ ساروج آبی است.


لویی

لویی یا روخ، گل مادهٔ گیاهی است علفی به نام جَگَن که در نیزارها، مرداب‌ها و کنار جوی‌ها می‌روید. برگ این گیاه را در شیراز و در زرقان پیزُر یا لُمبون می‌گویند. گل این گیاه زیبا، نرم و مخمل گونه است. به شکل استوانه‌ای است که محور آن یک چوب میله مانند نازک است و اطراف آن را پرزهای نرم و به هم فشردهٔ شکری یا قهوه‌ای رنگ فرا گرفته است. گل لویی را در زرقان گوش کَر کُنَک یا کََرکََروک می‌گویند. در زرقان لویی را از بیشهٔ زرقان به دست می‌آوردند. این بیشه امروزه با اجرای طرح زهکشی خشکیده است.


ساروج هوایی

برای تهیهٔ ساروج هوایی گرد آهک شکفته را که همان هیدرات کلسیم است با خاکستر به نسبت حجمی تقریباً یکسان می‌آمیختند. به مخلوط به دست آمده مقدار کمی آب می‌افزودند تا به صورت خمیری سفت درآید. اکسیدهای آلومینیوم و سیلیس موجود در خاکستر به سبب قرار گرفتن در محیطی قلیایی در آب حل و آماده ترکیب شدن با آهک می‌شوند. برای بهتر کردن شرایط ترکیب، خمیر ساروج را از شامگاه تا بامداد با کوبه‌های چوبین که در زرقان آن‌ها را چاروکو (ساروج کوب) می‌نامند می‌کوبیدند تا به اصطلاح ساروج سازان زرقان ساروج عرق کند. عرق کردن نشانهٔ کفایت عمل اختلاط و پایان کوبیدن بوده است. چاروکو شامل دسته‌ای کوچک‌تر از دستهٔ بیل و کفه‌ای چهار گوش، مسطح و کلفت است. دسته نسبت به خط عمود بر کف کوبه زاویه‌ای حدود 70 درجه می‌سازد تا بتوان کوبه را مانند پتک بر ملات ساروج نواخت. کارگران ساروج کوب شبانه گرداگرد توده‌ای از خمیر ساروج می‌ایستند و ساروج را می‌کوبند. بامداد استادکاران به سرکار می‌آمدند و ساروج آماده را به کار می‌بردند. لویی را در پایان یا همزمان با عمل کوبیدن به خمیر می‌افزودند. لویی وارد واکنش‌های شیمیایی خمیر نمی‌شود و تنها وظیفهٔ آن پیشگیری از ترک خوردن ساروج روی کار است. در واقع لویی باعث می‌‌شود که ترک‌های ناشی از ترنجیدن (جمع شدگی) ساروج به جای این که متمرکز باشند، پراکنده شوند. این همان کاری است که کاه در کاهگل انجام می‌دهد. اهمیت لویی در خمیر ساروج هنگامی که ساروج برای اندود کردن به کار می‌رود، بیشتر است زیرا اندود به علت نازکی و قرار داشتن در معرض هوا پیش از آن که مقاومت کافی به دست آورد ترک می‌خورد و ترک خوردن اندود به منزلهٔ از میان رفتن آن است. در این حالت، علاوه بر استفاده از لویی، اندود را تا ساعت‌ها پس از پهن کردن با ماله یا ته پیاله‌ای فلزی می‌مالند تا ترک‌های ریز بسته شوند و فرصت بازتر شدن نیابند. برای زیبایی و روشنایی بهتر توی گرمابه‌ها گاهی سطح اندود شدهٔ دیوارها و سقف‌های گنبدی را سفید می‌کردند. برای این کار از دوغاب آهک استفاده می‌کردند. در اینجا نیز به دوغاب آهک لویی می‌افزودند. مقاومت ساروج رفته رفته با تشکیل سیلیکات و آلومینات کلسیم افزایش می‌یابد. علاوه بر این آهک آزاد در ساروج با گذشت زمان با گاز کربنیک موجود در هوا ترکیب و تبدیل به سنگ آهک می‌شود که جسمی سخت است.


ساروج آبی

آژند ساروج آبی را در سازه‌های آبی از این جهت به کار می‌بردند که در مجاورت آب نه تنها شسته نمی‌شود که رفته رفته مقاومت آن افزایش می‌یابد و در نهایت تبدیل به جسمی شبیه سنگ و تقریباً به همان سختی می‌شود. قطعاتی از پایهٔ پل‌ها و بندهای شکسته مربوط به دوران ساسانیان و حتی پیش از آن که با آژند ساروج و قطعات سنگ ساخته شده‌اند علی رغم فرو افتادن و غلتیدن در بستر رودخانه یک پارچه باقی مانده‌اند و سنگ‌ها از یکدیگر جدا نشده‌اند.

خمیر ساروج را در سنگ‌چین پی، پایه و تاق پل‌ها و بدنهٔ بندها و تنورهٔ آسیاب‌ها و آبراهه‌ها و ستون و دیواره و کف آب‌انبارها به عنوان آژند به کار می‌بردند. خمیر ساروج همچنین به عنوان اندود دیوار حوض‌ها، آب‌انبارها و تنورهٔ آسیاب‌ها و آبراهه‌ها برای آب‌بندی و پیش‌گیری از نفوذ آب و نیز برای کاهش اصطکاک و گاهی برای زیبایی‌ بنا به کار می‌بردند. شیوهٔ تهیهٔ ساروج آبی همان شیوهٔ تهیهٔ ساروج هوایی است، جز این که گرد نانک یا رس نیم پخته هم به اجزاء آمیزه‌های آن افزوده می‌شود.

 

منابع:

1- دهخدا، علی اکبر، "لغت‌نامه"، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1374.
2- فره‌وشی، بهرام، "فرهنگ زبان پهلوی"، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1358.
3- ملک‌زاده، محمد جعفر، "فرهنگ زرقان"، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران 1380.
4- Francis, A. J., "The Cement Industry 1796-1914", David and Charles, 1977.
 

 



گیاه جگن و لویی یا روخ (کرکروک)

 


بند امیر، پل روی آن و حوضچه آرامش (سنگ و ساروج)
 


هستهٔ یک پایهٔ به جا مانده از یک پل روی رودخانهٔ کر (سنگ و آجر با آژند ساروج)

 


بخشی از یک بند سنگ و ساروجی در شهر استخر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید