جهان ایرانی
ماندگاری یادمانهای ایرانی در سینکیانگ چین
- جهان ايراني
- نمایش از شنبه, 08 مرداد 1390 14:42
- دکتر علی علیبابایی درمنی
- بازدید: 6223
برگرفته از فصلنامۀ فروزش شماره سوم (تابستان 1388)، رویه 89 تا 90
دکتر علی علیبابایی
دکترای تاریخ با گرایش ایران باستان
منطقهای که اکنون سینکیانگ چین نام دارد از دیرباز گهوارهی رشد و نمو فرهنگ و تمدن ایرانی بوده است. این منطقه از اینرو که خاوریترین بخش «جهان ایرانی» و در حقیقت مرزبان خاوری آن بوده است، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
این منطقه در شرق آسیای میانه و شمال و جنوب بلندیهای «تینشان» واقع شده است. در جنوب کوههای تینشان، حوضهی رود تاریم1 قرار دارد که در غرب به فلات پامیر محدود میشود. صحرای وسیع تاکلاماکان در میان این منطقه واقع است.
نام این منطقه در گذشته «تخارستان» و از روزگاران بسیار دور جایگاه تیرههای ایرانی بوده است. همچنین این منطقه از نخستین سدههای میلادی به منزلهی بخشی از «جادهی ابریشم»، جهان ایرانی را به چین وصل میکرده است. مراکز مهم تمدن این منطقه پیرامون رود تاریم قرار داشتهاند (شهرهای کوچا، قراشهر، کاشغر و تورفان در شمال رود تاریم، و شهرهای ختن و یارکند در جنوب این رود).
نگارهای یافتشده در کومتورا که در موزهی برلین نگهداری میشود
نظریهای وجود دارد مبنی بر آن که آریاییهای تخارستان شاخهای از سکاها بودهاند و بازماندگانِ سکاهایی هستند که در سدههای هفتم و هشتم پیش از میلاد، به مانند اسکیتها و کیمریها، به سمت غرب مهاجرت نکرده و در تخارستان باقی ماندند.2
در تاریخهای چینی از تخارها با عنوان «یوئهچی» نام برده شده است. بر پایهی این تاریخها، در سال 176 پ.م.، تخارها مورد حملهی هونها قرار گرفتند و مجبور به ترک سرزمین خود و سکنا گرفتن در سرزمین بلخ یا باختر شدند.3 اما این کوچ به منزلهی برچیده شدن فرهنگ و تمدن آریایی در تخارستان نبود؛ تاریخ از ماندگاری این فرهنگ در تخارستان حکایت دارد.
جنگجوی تخاری
در پی رونق گرفتن «جادهی ابریشم»، در نخستین سدههای میلادی، تخارستان به عنوان بخش از مسیر جادهی ابریشم، سه تمدن بزرگ ایران، هند و چین را به یکدیگر پیوند میداد. در طول تاریخ روابط بازرگانی رشد و غنای فرهنگی را نیز از پی خود به ارمغان آورده است. از این رو جایگاه فرهنگی تخارستان، به سبب پیوندهای اقتصادی این سه تمدن بزرگ، از شکوفایی چشمگیری برخوردار شد. هرتسفلد و هاکن، دو دانشمند نامبردار باستانشناس، معتقدند که در سده های چهارم تا هفتم میلادی، یک سبک فاخر هنری با الگوهای ساسانی – بودایی مانند همان سبکی که در کوشان وجود داشته است، در تخارستان نیز پا گرفت. با این حساب، رنه گروسه، دانشمند شهیر فرانسوی، معتقد است که در پایان سدهی هفتم میلادی، تخارستان به منزلهی «ایران بیرونی» بوده است.4
نگارهای یافت شده در کومتورا که صحنهی جنگ سربازان را همچون تصاویر شاهنامهی بایسنقری به تصویر کشیده است
شواهد بسیاری وجود این فرهنگ و هنر را در حوضهی رود تاریم ثابت میکنند. از جملهی این شواهد، نوشتههایی مربوط به سدههای پنجم تا هفتم میلادی به خط سانسکریت و به زبان تخاری- یکی از شاخههای زبان هند و اروپایی- در شهر «کوچا»ست که در اواسط قرن بیستم میلادی توسط هیأت علمی به سرپرستی پلیو، اشتاین و لوکوک کشف و خوانده شد.5 آثار دیگر این منطقه که در حوضهی فرهنگی جهان ایرانی است، نگارهی «کومتورا» متعلق به سدهی هفتم میلادی است که اکنون در موزهی برلن است. در این نگاره، سواران شهر کوچا را با زرههای فلزی و کلاهخودهای مخروطیشکل و نیزههای بلند میبینیم؛ منظرهای که ما را به یاد که آزادسواران ساسانی و سوارهنظام زرهپوش سارماتی میاندازد که تصاویرشان در «کرچ» واقع در شبهجزیرهی کریمه موجود است. این همسانی نیز به نوبهی خود یادآور پیوستگی شگفتانگیز فرهنگ ایرانی از مرزهای چین تا شبهجزیرهی کریمه واقع در دریای سیاه است.6
در پی سیاستهای توسعهطلبانهی امپراتوری تانگ چین (907-618 م)، در نیمهی اول سدهی هفتم پ.م.، سپاهیان چینی، تخارستان را آماج حملههای خود قرار دادند. در سال 632 م.، ختن و کاشغر و در سال 635 م.، یارکند به تصرف امپراتوری تانگ درآمد. سپاهیان چینی در سال 648 م.، در پی ایستادگی مردم شهر کوچا، 11 هزار نفر از مردم این شهر را کشتار کردند7 تا به خیال خود حاملان فرهنگ ایرانی را در این منطقه نابود کنند.
هجومهای پیاپی چین و اقوام بیابانگرد ساکن در مناطق شمالی چین، به محو فرهنگ و تمدن ایران در تخارستان نینجامید. تخارستان تاریخی، و به ویژه ناحیهی تورفان، پایگاه ترویج یکی از دینهای ایرانی یعنی دین مانویت بوده است. این دین ایرانی ترکیبی زیبا میان دینهای زرتشتی و مسیحی است. در سدههای هشتم و نهم میلادی، خلیفگان عباسی، پیروان مانی را در ایران و عراق مورد تعقیب قرار داده و موجب کوچ مانویان به تورفان تخارستان شدند. مواعظ و حکمت مانویت، به همراه فرهنگ ایرانی، سبب شد تا اویغورها به سرعت به مرحلهی تمدن برسند.8 اویغورها پس از هجوم چینیها به تخارستان و براندازی حکومتهای محلی آن منطقه، در سدهی نهم میلادی کنترل تخارستان را در دست گرفتند. اویغورها همچنین با پذیرش فرهنگ مانوی، برتری قابل ملاحظهای نسبت به دیگر قبیلههای ترک و مغول یافتند و تا ظهور چنگیزخان، مربی دیگر قبیلههای ترک و مغول بودند.9
تخارستان، تا به امروز خاوریترین بخش جهان ایرانی است و با قدرت و صلابت که مشخصهی فرهنگی جهان ایرانی است، به حیات خود ادامه میدهد. در حال حاضر، در حوضهی رود تاریم به ویژه در ناحیهی تاجگوران (در نزدیکی کاشغر) با جلوههای گوناگون فرهنگ ایرانی مواجه هستیم. مردم این منطقه نماز خود را به زبان فارسی میخوانند. این امر نمونهای از تلفیق زیبای فرهنگ ایرانی- اسلامی در این منطقه و گویای مسلمان شدن مردم این منطقه به دستِ بازرگانان ایرانی است.
پینوشتها:
1. تاریم یا تارم نامی ایرانی به معنی منطقهی گرمسیر است که بنا بر پژوهش احمد کسروی متضاد واژهی شمیران به معنی منطقهی سردسیر است.
2. کوشلنکو، یواچی و مهاجرتهایشان، تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی، بخش یکم از جلد دوم، ترجمهی صادق ملکشهمیرزادی، وزارت امورخارجه، تهران، 1375، صفحه 226
3. همان، ص 221
4. رنه گروسه، امپراتوری صحرانوردان، ترجمهی عبدالحسین میکده، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1379، ص 113
5. دربارهی شباهت گویش کوچایی و دیگر گویشهای حوضهی تخارستان با زبانهای هند و اروپایی بنگرید به: «گروه لهجههای هند و اروپایی»، پدرسن، انجمن تاریخ دانمارک، 1921م.؛ همچنین، زیگ و زیگلینگ (صرف و نحو تخاری)، گوتینگن، 1971م.
6. رنه گروسه، همان، ص 111
7. همان، ص 186
8. همان، ص 219
9. همان، ص 221