شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست گردشگری عودلاجان پایتختی در دل پایتخت ایران

گردشگری

عودلاجان پایتختی در دل پایتخت ایران

متن سخنرانی استاد محیط در کارگاه تهران‌شناسی

تهران شهری قدیمی است که از هشت هزار سال قبل در آن سکونت وجود داشته و یکی از عوامل استقرار و سکونت در آن آب و خاک مناسب است. این شهر در دامنه جنوبی البرز، همیشه به عنوان راه ارتباطی مهمی محسوب می‌شده که مرزبندی‌ها بر اساس آن شکل می‌گرفته است. موقعیت بادها نیز در این ناحیه، تعادلی است. محل تلاقی مجموعه بادهای سرد سنتی که به باد مه موسومند و از آذربایجان می‌وزند و بادهای گرمی که به باد ری موسومند و از زاویه جنوبی می‌وزند، فضایی را به وجود می‌آورد که معماری قدیم ما متناسب با آن به وجود آمده است.
تهران با بیش از 200 سال سابقه پایتختی در یک دالان تاریخی قرار گرفته است که مهمترین موقعیت ارتباطی شرق و غرب فلات ایران محسوب می‌شود. جاده ابریشم به این معنا کل ایران است.
 انتخاب تهران به عنوان پایتخت، امری سلیقه ای نبوده است. در حقیقت، آقا محمد خان به دلیل نزدیکی به یورت قاجار در ناحیه گرگان و استر آباد، تهران را به عنوان پایتخت اعلام نکرد. به قطع، تهران برای پایتخت بودن بهترین گزینه بود.
در دوران پس از اسلام، تهران تنها شهری است که بیش از 200 سال پایتخت بوده است. تحولات قرون 19 و 20 دنیا بر ایران و در نتیجه تهران، تاثیرات فراوان داشته است، چراکه پایتخت، دروازه و منشا همه ارتباطات است. هنگامی که یک شهر پایتخت می‌شود، مردم از نواحی دیگر برای کار، تولید، شراکت و ... به آن جا هجوم می‌آورند و به تدریج پایتخت ترکیبی می‌شود از هر آنچه در کل کشور اتفاق می‌افتد. ورود گروه‌های مختلف به شهر سبب شده که امروزه وقتی به تهران نگاه می‌کنیم، آیینه تمام‌نمایی از کل ایران باشد. اکنون باید ببینیم مشکلاتی که در شهر پیش آمده است ناشی از چیست؟
هر شهری بر اساس ساختار طبیعی و تاریخی اش توسعه می‌یابد. سرمایه شهر، میراث فرهنگی - تاریخی و میراث طبیعی است. وقتی به میراث طبیعی به منزله هویت طبیعی شهر و میراث تاریخی به منزله هویت تاریخی شهر تعرض می‌شود، به نوعی سرمایه‌های اصلی شهر آسیب می‌بیند. این همان اتفاقی است که برای تهران به ویژه در 50 سال اخیر افتاده است. به صورتی که بدون توجه به ساختار‌های طبیعی - تاریخی شهر، تهران بر اساس سلیقه گسترش یافته است.
روش و الگویی که تا حدود سال 1340 بر اساس آن شهر توسعه پیدا کرده بود، مناسب و به جا بود، اما رویکرد 50 سال اخیر، به ناپایداری در شهر انجامیده است. توسعه ناموزون شهر و ناپایداری آن به ناپایداری در کار، محل سکونت و شناخت از محله منجر می‌شود. یکی از مهمترین نتایج این ناپایداری از بین رفتن محلات است.
شهر بر اساس محله و تجمع یک گروه اجتماعی شکل می‌گیرد. این گروه اجتماعی که جامعه را به وجود می‌آورد، با گذشت زمان در کالبد خود به جامعه شهری تبدیل می‌شود و جامعه شهری، سرمایه شهری می‌گردد. رفتار غلط مسئولان شهری سبب شده است که جامعه را به اجتماع تنزل بدهیم و حیات اجتماعی و سرمایه شهری را در آن از بین ببریم؛ اتفاقی که در محلات تهران و به ویژه عودلاجان افتاده است. در حال حاضر نیز در تهران محله وجود دارد؛ اکباتان و صادقیه را می‌توان محله نامید. وجود برج‌های مسکونی و این امر که برج ها در بازه‌های کوتاه مدت خراب نمی‌کنند، به حیات کاذبی منجر شده است که ادامه دارد. در محلاتی چون نواب نیز ما محله را به یک حاشیه شهری و محل غیر اجتماعی تبدیل کرده ایم. نواب از 7 محله کوچک تشکیل می‌شد که کاملا زنده بود و 5000 خانواده در آن زندگی می‌کردند.
اکنون به روند توسعه زندگی در شهر تهران در این 200 سال می‌پردازیم. شهر یک روند توسعه طبیعی داشته است. در تهران ما 5 محله قدیمی داشته ایم. قدیمی ترین میدان شهر سبزه میدان است. در این زمان، شهر به صورت سازمانی رشد کرده است؛ به این معنی که محلات در جایی به هم می‌رسند و یک میدان را به وجود می‌آورند. سبزه میدان محل ارتباط 4 محله است. این میدان، نتیجه توسعه تاریخی و طبیعی شهر است. به تدریج میدان ارگ نیز شکل می‌گیرد که حد فاصل محله دولت و مردم است. تظاهرات دولتی در ارگ است. در این محلات، افراد از قشرهای مختلف اجتماعی و سطوح و دهک‌های مختلف اقتصادی کنار هم آمده اند.
در فرهنگ ایرانی بازار محل داد و ستد بوده است. چهار نقطه مذهبی نیز در اینجا شکل می‌گیرد. در عودلاجان امامزاده یحیی را داریم که به لحاظ معماری 900 سال قدمت دارد. امامزاده زید در بازار، امامزاده سید نصرالدین در سنگلج و امامزاده سید اسماعیل در چاله میدان هستند. شهر در اطراف این چهار امامزاده شکل می‌گیرد.
در دوره ناصرالدین شاه، تصمیم گرفته می‌شود که شهر توسعه پیدا کند. این امر، سبب تغییر محلات شهر می‌شود. حکومت طولانی وی سبب شد که شهر به لحاظ هنر و معماری توسعه پیدا کند. پس از بازگشت ناصرالدین شاه از فرنگ وی با الهام از شانزلیزه، شمس العماره را می‌سازد و خیابان ناصری را به عنوان اولین خیابان در شهر می‌کشد. کاخ تا قبل از این، همانند باغ، دیوار داشت، مثل مجموعه‌های سلطنتی صفویه یا کاخ گلستان که در پشت حصار بود، اما اتفاق مهمی که در این دوران می‌افتد، این است که برای اولین بار شاه دیوار شمس العماره و بخشی از کاخ را به نمای شهر تبدیل می‌کند. این نشان دهنده تغییر دیدگاه اجتماعی و سیاسی است. خیابان به معنای خود شکل می‌گیرد، اما هنوز تجار و شاهزادگان جایگاه خود را دارند و به هم ریختگی اجتماعی در تهران صورت نگرفته است. تهران در فرایند تاریخی خود به انقلاب مشروطه می‌رسد. بعد از سقوط محمدعلی شاه و پیروزی مجاهدین، بختیاری ها، تبریزی ها و نیروهای سپهدار به عنوان فاتح وارد تهران می‌شوند و عده ای به عنوان مغلوب از شهر می‌روند. ساختار اجتماعی شهر به هم می‌ریزد. طبقات جدیدی به وجود می‌آید. نمایندگان و وکلایی که از شهر‌های دیگر می‌آیند، اولین جا به جایی ها را در تهران به وجود می‌آورند. برای اولین بار در دنیا می‌بینیم که معابد و اماکن مذهبی اقلیت ها خارج از گتو شکل می‌گیرد. جامعه ایرانی و به خصوص جامعه غیر از طبقه حاکم، پس از مشروطیت دارای حق شدند و این خود تحولاتی را در ساختار جامعه به دنبال داشت. مشروطیت تحولاتی از این دست در فضای شهری به وجود آورد.
اتفاق مهمی که می‌افتد این است که بعضی از اشراف خوشنام دوره قاجار نمی‌خواهند با قشرهای جدید یک جا زندگی کنند. در این راستا حاج میرزا آغاسی فرمان می‌دهد تا هر کس از اشراف زمینی را آباد یا قناتی را حفر کند، آن زمین و قنات به وی تعلق گیرد. برای نمونه، خاندان مستوفی الممالک ونک را آباد می‌کنند. حاج میرزا عباس ایروانی یا حاج میرزا آغاسی زمین‌های عباس آباد، را آباد و امیرکبیر امیرآباد را احیا می‌کند.
با گسترش تهران و کودتای رضاشاه مرحله بعدی شروع می‌شود. در این زمان طبقات جدیدی شکل می‌گیرند. روستا محله‌ها نیز در شکل جدیدی به هم وصل می‌شوند و صورت دیگری از محله را در کنار محله‌های قدیمی چون عودلاجان به وجود می‌آورند. دوره پهلوی اول شکل‌های دیگری از محله هم به وجود آمد. برای نمونه، ایجاد تاسیسات راه آهن در میدان راه آهن و ایجاد چند مجتمع صنعتی در جنوب تهران، سبب جذب کارگر از نقاط دیگر شهر شد و برای اولین بار محله‌های کارگری مثل جوادیه شکل گرفت. در زمان مصدق نیز با ساخت سه شهرک نارمک، چهارصد دستگاه و صد دستگاه شکل جدیدی از محله و اقامت گاه برای مردم به وجود می‌آید که خود به گسترش شهر می‌انجامد. این محلات با محله‌های تاریخی، روستا محله ها و محله‌های صنعتی متفاوت است. انقلاب سفید دوره دیگری است که سبب ورود گروه‌های عظیم اجتماعی از دیگر نقاط کشور می‌شود تغییراتی که قبل از این در شهر روی داد، تهران را از مفهوم تهرانی بودنش خارج نکرد. تا 1330 تهران همچنان تهران است و مفاهیم شهری همچنان پابرجاست.
در دهه 40 تظاهرات جدیدی در زندگی شهری تهران به وجود می‌آید. در آغاز این دهه محمدرضا شاه به این برآیند می‌رسد که برای حفظ موقعیت خود باید ساختار قبلی را تغییر دهد و ساختار و طبقه جدیدی ایجاد کند. یکی از این ساختارهای مهم نظام عشایری است. شهرها نیز در قالب نظام عشایری به وجود آمده اند. انقلاب سفید سبب می‌شود بخش عظیمی از عشایر و روستاییان، زمین‌های‌شان را بفروشند و به شهر بیایند. حاصل ورود مهاجران به شهرها اجاره نشینی و خوش نشینی فرهنگی است. این اتفاق سبب می‌شود 9 میلیون نفر، ظرف 15 سال وارد شهرهای بدون پشتوانه شهری بشوند. این مهاجرت، مهم ترین تحول در ساختار شهری تهران در 5 دهه اخیر است. این اتفاق سبب می‌شود تا در سال 57 و همزمان با وقوع انقلاب اسلامی از 36 میلیون جمعیت، 18 میلیون آن شهر نشین باشند. در شرق و غرب تهران حاشیه‌نشینی اجتماعی و سیاسی به وجود آمد. توسعه این حرکت و تحولات اجتماعی 15 سال آخر سلطنت پهلوی دوم با افزایش پول نفت همراه بود که به دو قطبی شدن شهر منجر شد.
در اولین طرح جامع تهران در سال 1347 شهر بر خلاف ساختار طبیعی‌اش در محور شرقی - غربی توسعه پیدا می‌کند. به این می‌گویند ناپایداری در شهر که تا انقلاب ادامه دارد و بعد از آن با جنگ و ورود مهاجران به شهر، افرادی می‌آیند که می‌خواهند با جابه‌جایی گم شوند.
از نسلی که در دهه 40 آمده سه نسل گذشته است. این گروه می‌خواهند شهروند باشد؛ به دنبال فضا و خاطره هستند. به همین دلیل است که جمعه بازار و عکس تاریخی و... اهمیت پیدا می‌کند. این نسل سوم است که نگاهش به زندگی شهری تغییر کرده است و شاید به اتکای این نگاه بتوان مشکلات را حل کرد. برای مثال، در این دوره شهرداری و مردم می‌پذیرند که برای عابر هزینه کنند. شهری که محورش عابر باشد شهر است. اهمیت پیاده رو نشان دهنده نگاه درست به شهر و شهر نشینی است. این تغییر آهنگی است که در زندگی شهری به وجود آمده است.
 با وقوع انقلاب اسلامی تغییر و تحولات بسیاری در ریخت شناسی شهر تهران اتفاق افتاد. انقلاب مهاجرت عده ای از مردم را به دنبال داشت که نمی‌توانستند در شکل جدید اجتماعی- سیاسی شهر زندگی کنند و این سبب شد که مردم به حاشیه روند یا به طور کل دست به مهاجرت اجباری زنند و از کشور خارج شوند.
این تحولات مصادف است با جنگ و مدیریت شهری در این سال ها در حد خدمات شهری است. در این زمان تهران با پدیده ای به نام مهاجران جنگی مواجه می‌شود. یکی از بافت‌های شهری ما که به شدت مورد هجوم جنگ زده ها قرار می‌گیرد بافت تاریخی است. ورود جنگ زده ها یکی از عواملی است که در بافت عودلاجان، سنگلج و بازار تهران به هم ریختگی کامل اجتماعی به وجود آورد. مسئله دیگر مهاجرت از بافت قدیم شهر تهران در سال‌های 58 تا 61 است. افزایش جمعیت سبب ایجاد گره‌های ترافیکی بسیاری می‌شود. دولت در زمان جنگ تنها به دنبال ایجاد فضای عادی زندگی است. با پایان جنگ این دوره در سال 68 به پایان می‌رسد و دولت به این نتیجه می‌رسد که تهران ظرفیت پایتختی را ندارد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه