زیست بوم
طرح تفصیلی هم دردی از شهر دوا نکرد - شهرفروشی؛ ارمغان مدیریت آقای شهردار!
- زيست بوم
- نمایش از سه شنبه, 31 ارديبهشت 1392 08:53
- بازدید: 4228
برگرفته از تارنمای معماری نیوز
ساناز افتخارزاده*
شهرداری تهران با بودجه هزاران میلیارد تومانی که به نسبت میزان خدماتی که به شهروندان می دهد با هیچ شهر دنیا قابل مقایسه نیست؛ همچنان بیشتر درآمد خود را از فروش تراکم به دست می آورد.
شهرداری تهران با بودجه هزاران میلیارد تومانی، که به نسبت میزان خدماتی که به شهروندان می دهد با هیچ شهر دنیا قابل مقایسه نیست؛ همچنان بیشتر درآمد خود را از فروش تراکم به دست می آورد . امری که در هیچ کجای دنیا به این صورت افسار گسیخته ، بی حساب و بی حد و مرز دیده نمی شود.
در تمام سالیان گذشته شهرداری تهران بر اساس قوانین موضعی و بخش نامه ها به طور سلیقه ای و غیر قابل کنترل به ساخت و سازهای شهری و عمرانی می پرداخت . با رونمایی طرح جدید تفصیلی شهر تهران که سال ها با هزینه ای کلان توسط 22 مشاور بزرگ این شهر در دست تهیه بود.
مشاوران و مهندسان و معماران و كسانی كه نگران وضعیت شهر تهران بودند امید داشتند که طرح تفصیلی به مجرای قانونی برای ضابطه مند شدن ساخت و سازها تبدیل شود و شهر به آرامش و قانونمندی دست یابد.
اما در رونمایی این طرح شهردار تهران جناب آقای دکتر قالیباف در آغاز سخنان خود جمله ای را بر زبان آورد که به مرور درمی یابیم معنای آن بسیار فراتر از آن است که می پنداشتیم : " در جهان سوم اگر کسی بخواهد خانه اش را بسازد شهرش را خراب می کند و اگر بخواهد شهرش را بسازد باید بپذیرد که خانه اش خراب شود ! "
امروز شاهدیم که بر عکس آنچه می پنداشتیم این طرح تفصیلی با قوانین گنگ و پهنه بندی غیر معقول و افزایش تراکم و سطح اشغال چنان زمینه ای را فراهم آورده است که حتی صاحبان ساختمان های مسکونی پنج ساله نیز ترغیب شده اند که دوباره ساختمان خود را بکوبند و بنایی با زیربنا و طبقات بیشتر بسازند و بدین ترتیب نه تنها دیگر شهر معنای شهر را ندارد و به کارگاه عظیم ساختمانی بدل شده است که آخرین بازمانده های فضای سبز نیز از بین می روند .
به برخی از قوانین تراکم و سطح اشغال در این طرح تفصیلی نگاهی می کنیم که دست شهرداران مناطق را برای اعمال نظرهای شخصی و تامین سرمایه بیشتر برای شهرداری تهران باز می گذارد .
تعریف هایی كه در نهایت به درآمدزایی شهرداری ، افزایش سرمایه سرمایه داران و تضییع حقوق شهروندان معمولی ختم می شود.
در ضوابط و مقررات مربوط به تراکم ساختمانی می بینیم که تراكم ساختمانی مجاز در زیرپهنه های حفاظت ، مختلط ویژه ، گستره ها و مراکز تجاری، اداری و خدمات و پهنه های ویژه بلندمرتبه سازی به صورت کلی و در قالب تهیه و ارائه طرح های توجیهی، تدوین می شود و حسب مورد در کارگروه تطبیق تایید و یا در كمیسیون ماده پنج، به تصویب می رسد . این بدان معناست که در این پهنه ها ساخت و ساز می تواند تا صد در صد زمین با تراکم های سرسام آور صورت گیرد همانگونه که در حال حاضر در شهر تهران شاهد هستیم .
یعنی نه تنها هیچ قانون و چهارچوب معینی برای فروش تراكم در این موارد تعیین نشده بلكه تنها با سنجش سود و زیان طرفین و بدون کمترین سنجش و مطالعات میدانی برای مکان یابی صحیح فضاهای تجاری و اداری و خدمات از نظر جمعیت و دسترسی و نیازهای واقعی مردم هر منطقه تصمیم گیری می شود .
هر زمان که شهرداری پول کم می آورد فوراً چنین درهایی برای معامله گشوده می شود و چنانکه می دانیم در پروژه های تجاری – اداری خود شهرداری هم سهیم است .
در ضوابط مربوط به میزان سطح اشغال آمده كه در بسیاری از محدوده های زیر پهنه های فعالیت (تجاری ،اداری و خدمات) ، همچنین مختلط (تجاری ،اداری و مسكونی) سطح اشغال می تواند تا 80 درصد باشد! یعنی تنها 20 درصد از زمین به فضای باز اختصاص می یابد که بی شک حداقل 10% از آن نیز به فضاهای گردش و رمپ و محل عبور خودرو اختصاص می یابد و عملا هیچ فضایی برای فضای سبز باقی نمی ماند. این همان منظره ای است که امروز در جای جای الهیه ، باغ فیض ، دارآباد و کن شاهد آن هستیم .
از همه مهتر اینكه در طرح تفصیلی آمده است كه در تمام زیرپهنه های استفاده از اراضی (با استثنائاتی که البته طبق سایر شرایط به راحتی نادیده گرفته می شود) افزایش تعداد طبقات با تائید شهرداری منطقه امکان پذیر است! یعنی هرکس که پول داشته باشد با توافقی با شهرداری می تواند طبقات بیشتری بسازد و آنکه این قانون را نمی داند یا پولی برای خرید طبقه بیشتر ندارد در کنار برج هایی که در کنار ساختمان حقیرش افراشته می شود سکوت کند!
چنین قوانین مخدوش و گریز پذیری در هیچ کشور دنیا دیده نمی شود! زمانیکه حد ارتفاع و خط آسمان در جنب خیابان یا پهنه ای تعیین می شود عالی ترین مقام آن کشور نیز نمی تواند از آن تخطی نماید اما تعریف طرح هایی همچون طرح تفصیلی كنونی به معنای این است كه با چانه زنی و توافق و پول می توان ارتفاع بیشتری خرید بدون اینكه هیچ منع قانونی وجود داشته باشد .
یکی از مهم ترین نکاتی که در این طرح تفصیلی آمده و موجب نابودی کل فضاهای سبز در عرصه زمین های خصوصی می شود اختصاص 100% زمین به جای 60% به ساخت و ساز است. در این طرح به گونه فریبنده ای آمده است ؛ سطح اشغال زیر زمین قطعات واقع در پهنه های فعالیت و مختلط می تواند برای زیرزمین اول 80 درصد و برای زیرزمین دوم به بعد بدون قطع درخت تا 100 درصد باشد ! چگونه ممکن است بدون خاک برداری تمام زمین در زیر زمین به طور 100% ساخت و ساز کرد ؟
واقعا این طرح به جز به سخره گرفتن افكار و منطق عمومی چه معنای دیگری می تواند داشته باشد ؟
قبلا کل ساخت و ساز در 60 % زمین بود که مطابق آن هم به دلیل ایجاد دسترسی پارکینگ از حیاط بسیاری درختان قطع می شدند اما با این طرح تیر خلاص به فضای سبز زده می شود . بدیهی است که هیچ کس نمی تواند درختان کهن با ریشه های عمیق را نگاه دارد و زیر آن ساخت و ساز کند . در حال حاضر زمین خواران و سرمایه داران و بساز بفروش ها با خیال راحت و بدون اعتراض مردم و شهرداری همه درختان را قتل عام می کنند و بعدها حداکثر در 5% زمین گلدانها یا باغچه هایی را ایجاد می کنند که کمترین فایده ای برای محیط زیست ندارد.
با افزایش سطح اشغال برج هایی که در باغ ها ساخته می شوند از 30% به 60% نیز در پهنه های مسکونی عملا دیگر تهران فضای سبز خصوصی نخواهد داشت . با این قانون باغ های نواحی اوین و كن و الهیه در حال نابودی است . این طرح نه تنها ساخت و سازها را هدفمند نكرد كه حتی فضای سبز را هم به شدت تخریب و نابود كرد . طرح تفصیلی با مجوزهایی که پس از آن به طور موضعی با امضاء یک نفر گرفته می شود عملا مجوز نابودی فضای سبز تهران است. آن هم فضای سبز و باغ هایی كه به هیچ عنوان احیا كردن آنها ممكن نیست .
تا قبل از این طرح حرف از این بود كه چرا شهرداری برای فروش تراكم و ساخت و سازها قانون ندارد ، اما حداقل این بود كه میزان ساخت همان 60 درصد بود اما با این طرح نه تنها بهتر نشد كه حتی بدتر هم شد و فضای سبز شهر به كلی نابود شد . از دیگر رویکردهای جدید شهرداری تهران صدور مجوز برای طبقات متعدد زیرزمین و پارکینگ است.
اخیراً شاهد حفر عمیق و فرسایش عظیم خاک در تهران هستیم . یكی از دلایل اصلی ریزش های پیاپی ساختمانی در تهران اینگونه گودبرداری های بسیار عمیق برای ساخت زیرزمین هایی است كه بدون استاندارد و رعایت اصول آتش نشانی و ایمنی در حال گسترش هستند .
در کوتاه مدت طرح تفصیلی تمام فضای سبز زمین های خصوصی را به نابودی می کشد . در برابر صدور مجوز قتل عام درختان کهن سال به طرز مضحکی در جبران فضای سبز در ضوابط این طرح آمده است كه به منظور تشویق ایجاد فضای سبز شهرداری از ایجاد هرگونه فضای سبز بر بدنه و نما و فضاهای بلا استفاده در ساختمان ها یا همان طرح غیر عملی باغ بام ها به صورت عمودی و افقی در بدنه ساختمان های كلیه ساخت و سازهای مجاز پهنه های استفاده از اراضی، استقبال می کند! هیچ عاقلی نیست كه بپرسد واقعا چند تا گلدان و كاشت گل و گیاه روی دیواره ساختمان می تواند جای درختان کهنی را كه از ریشه در می آورند ، پر كند؟ بعضی از قسمت های این طرح واقعا خنده دار است.
جای دیگر مالك را ملزم كردند به اینكه 50 درصد از سطح باز باقی مانده را حتما به فضای سبز اختصاص دهد . باید پرسید كدام فضای باقی مانده؟ مگر فضایی هم باقی مانده ؟ مالك طبق این قانون ضدمحیط زیستی 80 درصد زمین را كه برج ساخته ،10 تا 15 درصد هم رمپ و محل عبور و پله و سنگفرش ساخته حالا هرچه هم که باقی مانده نصفش را فضای سبز کند؟! یعنی کمتر از 5% کل زمین فضای سبز باشد که با بازدیدی از ساختمان های تازه ساز امروز متوجه می شویم به راستی این میزان به اندازه چند گلدانی است که چند صباحی هم دوام نمی آورند.
تا قبل از اجرای طرح تفصیلی 40 درصد به ساخت فضای سبز اختصاص داده می شد كه الآن شده 5 درصد .آن 5 درصد هم در ساختمان های تجاری و اداری به كل از بین می رود .
ساکنان تهران باید بدانند در ازای پولی که به صورت های مختلف عوارض و مالیات و مستقیم و غیر مستقیم می پردازند بیماری و مرگ می خرند ! شهرداری که بی رویه تراکم و طبقه و سطح اشغال می فروشد و مهم ترین محل هزینه اش ساخت پل ها و تونل ها بدون امکان کنترل تعداد جمعیت و خودروها در شهر تهران است امکان بیشتری برای مهاجرت از شهرهای دیگر به تهران و افزایش خودروهای دودزا فراهم می آورد .
مشکل ترافیکی شهر تهران هرگز با برکندن فضای سبز میان بزرگراه ها و تراشیدن تدریجی تپه های کناره گذرها برای تعریض هرچه بیشتر فضای ماشین آلات و طبقاتی نمودن بزرگراه ها حل نمی شود . چون به همان میزان که فضا ایجاد می شود بر تعداد خودروها افزوده می شود .
هرگز از خود پرسیده اید که چرا هرگز درحالیکه روزبه روز از تعداد درختان کهن و فضای سبز کاسته می شود هرگز نهالی به دست شهرداری جان نمی گیرد؟ هر سال شهرداری تهران هزینه سنگینی برای غرس نهال های بی جان در سطح شهر انجام می دهد. این نهال ها به دلیل باد ، سرما ، گرما ، ضربه ، آلودگی هوا ، صدمات انسانی و پاشیده شدن نمک در زمستان ها هرگز به سال بعد نمی رسند و هر سال و هر سال شهرداری این کار بیهوده را به خرج شهروندان تکرار می کند . در واقع شهرداری باید جایی را به عنوان نهالستان احداث کند و از نهال ها در آنجا مراقبت کند و سپس آنها را با تکنولوژی روز به محل نهایی انتقال دهد.
نمونه دیگر طرحی است که شهرداری با افتخار برای احیا مسیل های تهران در دست داشت که اکنون جز چاهی برای تحمیل هزینه های روزافزون به تهرانی ها نمی نماید .
نمونه ای از نتیجه واگذاری کارها به پیمانکاران بی کفایت ، بدون مطالعه و بدون انجام اقدامات زیربنایی در پارک نهج البلاغه قابل مشاهده است . روزی نیست که در این پارک انواع خدمه و ماشین آلات مشغول تعمیر و مرمت بخش های مختلفی که از ریزش و رانش خاک در هم ریخته نباشند. کف سازی ها برآمده ، سنگ های خرد شده بر اثر تغییرات دما و حرکت غیر تخصصی ماشین آلات بر آنها ، درختان خشک شده و مبلمان شهری بی کیفیتی که در مواجهه با سرما و رطوبت منهدم شده اند ! این درحالیست که پارک جمشیدیه دهه ها پا برجاست .
تازه ترین شاهکار شهرداری البته ایجاد دریاچه مصنوعی منطقه 22 است. آینده گواه خواهد بود که در ایجاد و نگهداری آن تا چه اندازه دانش و مطالعه و خرد به کار رفته است و هدف از آن آیا به راستی اقدامی تفرجی و محیط زیستی بوده است یا فروش ساختمان های تجاری اطراف آن به قیمت های سرسام آور!
به زودی تبدیل تهران از شهر به کارگاه دائم ساختمانی با آلودگی صوتی ، بصری و تنفسی همیشگی و این چنین گریز از خرد و دانش ، مصلحت اندیشی ها ، منفعت طلبی ها ، سوء مدیریت ها و تدوین ضوابطی گریز پذیر و نامعلوم و تبدیل فضاهای سبز عمومی و عرصه های تاریخی که در واقع به چشم شهرداری زمین ذخیره برای ساخت و ساز تجاری هستند شهروندان تهرانی را به سوی جنون و مرض های ناشی از آلودگی های زیست محیطی می کشاند .
تنها کسانی که برندگان واقعی این معاملات هستند همان سرمایه داران خارج نشینی اند که همواره سرمایه شان افزون می گردد و خود در این شهر زندگی نمی کنند . آری آقای شهردار چه زیبا گفتید که : "در جهان سوم اگر کسی بخواهد خانه اش را بسازد شهرش را خراب می کند و اگر بخواهد شهرش را بسازد باید بپذیرد که خانه اش خراب شود ! " و گویا که شما اولین راه را پسندیده اید ! اما باید این را هم اضافه کنید که آنجا که مسئولین با آباد کردن خانه های خود موجب ویرانی شهرها می شوند بعداً نام جهان سوم به خود می گیرد ، وگرنه ما هم می توانستیم مانند بسیاری شهرهای دیگر به راستی "انسانی" زندگی کنیم نه آنکه محل زندگی مان به جای خانه نام ملک و سرمایه به خود گیرد !
* مهندس ساناز افتخارزاده ، كارشناس ارشد معماری و عضو هیئت رئیسه گروه معماری سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران دوره پنجم
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا