یادمان
کشف محوطههای باستانی در ایران اتفاقی است تا مبتنی بر پژوهش!
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- سه شنبه, 02 اسفند 1390 10:36
- آخرین به روز رسانی در سه شنبه, 02 اسفند 1390 10:36
- نمایش از سه شنبه, 02 اسفند 1390 10:36
- بازدید: 4647
شهر سوخته، جیرفت، تپه مارلیک، بندیان درگز، کاخهای سهگانه هخامنشی در برازجان بوشهر، ارجان بهبهان ، محوطه تاریخی جوبجی رامهرمز، گورستان عیلامی لمای یاسوج، گورستان شغاب، شهر تاریخی هرمزد اردشیر ، گورستان قیطریه، کوشک اسدآباد بهبهان، قلایچی بوکان ، محوطه تاریخی سیمره، تپه عصر آهنی قُلی درویش قم، قلعه باستانی زیویه، چهرآباد (مردان نمکی) ، محوطه کَلگَه مسجدسلیمان، تپه ترکام چهاردانگه مربوط به 5 هزار سال پیش و قبرستان 3 هزار سال دهنو یاسوج تنها بخشی از این محوطه های تاریخ هستند که یا در پروژه های جاده سازی و کشاورزی و استخراج نفت به دست آمده اند یا در اثر فعالیت حفاران غیر مجاز.
در همین رابطه علی هژبری باستان شناس به CHN می گوید: " بین باستان شناسان ایران یک جمله معروف وجود دارد که می گویند "لودر باستان شناس بزرگ" چرا که بسیاری از محوطه های مهم تاریخی و باستانی کشور را تا کنون لودرها و ماشین های سنگینی مانند آن از زیر خاک بیرون آورده اند. این در حالی است که باستان شناسی و کاوش های باستان شناسانه باید در پی به وجود آمدن پرسش و سوال انجام شود."
این باستان شناس می افزاید: " در بسیاری کشورهای دنیا باستان شناسان در پی یافتن پاسخ پرسش های تاریخی و روشن کردن زوایای پنهان تاریخ اقدام به کاوش می کنند و بعد از هر کاوشی سوال های جدید ایجاد می شود، باستان شناس هم برای یافتن پاسخ ها کاوش های جدید را پی می گیرد و به محوطه ها و آثار جدید دست می یابد و اینگونه بخش های پنهان تاریخ را روشن می کند. اما در کشور ما چون باستان شناسی به یک شغل و راه امرار معاش تبدیل شده کاوش ها برای پاسخ به پرسش های تاریخی انجام نمی گیرد و فقط انجام یک کار و پروژه است برای کسب درآمد، بی تردید در چنین وضعیتی کاوش ها دامنه دار و دارای تسلسل نیست."
هژبری در ادامه به تجربه های باستان شناسان در کشورهای همسایه ایران نیز تاکید می کند: " به عنوان مثال کشورهای ترکیه و شوروی سابق، تجربه های بی نظیری در باستان شناسی نجات بخشی کسب کرده اند، آنها با متدهای خود دانش باستان شناسی را بومی کردند اما در کشور ما هنوز این دانش بومی نشده است و یکی از معضلات اصلی سر راه این کار هم غیر هدفمند بودن کاوش ها است، وقتی یک باستان شناس طرحی را برای انجام کاوش تعریف می کند باید اهداف، سوالات و نتایج آن را مشخص کند. اما برای باستان شناسی خصوصی که فقط در پی امرار معاش است هدف و پرسش و نتیجه کاوش در رده چندم اهمیت قرار می گیرد. همین مسئله هم موجب عدم تداوم کاوش ها می شود."
ایران سرزمینی است که در هر گوشهای از خاکش بخشی از تاریخ تمدن قومی بزرگ بر جای مانده است، از این لحاظ تنها کشورهایی چون ایتالیا، مصر، یونان، چین و شباهتهایی به ایران دارند. با این حال بیشتر کاوشهای باستانشناسانه در این کشورها بیش از آنکه مبتنی بر اقدامات اتفاقی و اضطراری باشد بر اساس فعالیتهای علمی و کارشناسیشده است. کاوشهای باستانشناسی در این کشورها روندی پیوسته و دایمی دارد، اطلس باستانشناسی اغلب این کشورها موجود است و باستانشناسان بر اساس آن با بررسی و چانهزنیهای کارشناسیشده اقدام و کاوش میکنند.
با این حال اما در ایران اینگونه نیست، و با وجود همه وعدهها مبنی بر تهیه این اطلس هنوز از نقشه باستانشناسی کشور خبری نیست. حدود سه سال پیش رییس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی گفته بود نقشه باستانشناسی کشور به زودی تهیه میشود. گفته میشد این نقشه برای جلوگیری از تداخل پروژههای عمرانی با آثار باستانی تهیه خواهد شد. همچنین هدف دیگر از تهیه نقشه باستانشناسی، شناسایی تعداد آثار باستانی موجود در کشور و ارایه برنامهریزی برای حفظ و توسعه زیرساختهای میراث فرهنگی کشور و همچنین جلوگیری از تداخل پروژههای عمرانی وزارتخانههای مختلف با آثار باستانی کشور است. با این حال هنوز این نقشه تهیه نشده است و مسوولان سازمان میراث فرهنگی هم در اینباره سکوت کردهاند.
اطلس باستانشناسی کشور یا قانون تعیین طرح جامع باستانشناسی کشور در سال 64 تصویب شده از جمله پروژههایی محسوب میشود که به گفته باستانشناسان صدها میلیون هزینه صرف شده اما سرانجامش مشخص نیست. حدود 30 سال از تصویب این قانون میگذرد اما هنوز مشخص نیست این نقشه کجاست و در چه مرحلهای قرار گرفته است. کامیار عبدی باستانشناس در اینباره به خبرگزاری میراث فرهنگی گفته است: "تکمیل این اطلس بیش از پنجسال زمان نمیبرد اما به دلیل اهمالکاری و عدم برنامهریزی اساسی نزدیک به 30 سال است که ناتمام مانده است. البته اقدامات فراوانی در خصوص جمعآوری اطلاعات و بررسی آنها انجام شده به طوری که تمامی دادهها نیز در پایگاه دادهها وارد میشود اما این اطلس کجاست و در چه مرحلهای قرار دارد را کسی نمیداند. "
برخی از باستان شناسان و کارشناسان میراث فرهنگی بر این عقیده هستند که مطالعات باستانشناسی در ایران بلندمدت نیست. به همین دلیل نیز پژوهشگر این امنیت و اعتماد را ندارد که آیا میتواند برنامه بلندمدتی طراحی کند و آیا این آخرین باری است که فرصت پژوهش میدانی دارد یا خیر. چرا که در این صورت کاوشگران و باستان شناسان می توانند با تحقیق و بررسی محوطه ها و آثار سر نخی از دیگر محوطه ها پیدا کرده و آنها را کشف کنند، بی تردید چنین وضعی منجر به رکود باستانشناسی میشود. این در حالی است که در بسیاری از کشورها کاوش های باستانی در محوطه های تاریخی بلند مدت و طولانی است.