یادمان
احمد خوشنویس و کشف کتیبهای از دورهٔ ماد در باغ کتیبهها!
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- چهارشنبه, 27 بهمن 1389 07:52
- آخرین به روز رسانی در چهارشنبه, 27 بهمن 1389 07:52
- نمایش از چهارشنبه, 27 بهمن 1389 07:52
- بازدید: 5406
باستانشناس و سردبیر مجلهٔ باستان پژوهی
در پی چندپارهشدن معاونتهای سازمان میراث فرهنگی و انتقال شماری از آنها به شیراز و اصفهان، چندیست که بحث انتقال باغ کتیبهها از مجموعهٔ تاریخی نیاوران به شیراز مطرح است. آقای احمد خوشنویس، رییس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، که اصلیترین رکن پژوهشی این سازمان است و پژوهشکدههایی چون باستانشناسی، زبان و گویش، مردمشناسی و... نیز ذیل این پژوهشگاه فعالیت میکنند، در تازهترین اظهار نظر خود در این باره، پرده از رازی بزرگ برداشته است. او گفته است: «[کتیبههای باغِ] کتیبهها به دورههای هخامنشی، ساسانی و حتا پیش از آن مانند دورهٔ مادها تعلق دارند. همچنین نگارکندههایی از دورههای مربوط به زیستگاه اولیهٔ بشر در خمین در میان این آثار وجود دارد و با یکدیگر مجموعهای را تشکیل دادهاند که حضور آنها برای محققانی که در حوزهٔ زبان مانند پژوهشکدهٔ زبان و گویش فعالیت میکنند، توجیه دارد.» (ایسنا، 20/11/1389).
در سخن خوشنویس دو نکته عجیب وجود دارد. نخست اینکه، هنوز در عالم واقع، هیچ کتیبه یا نوشتهای از دورهٔ ماد یا مادها در دنیایِ باستانشناسی یا زبانشناسی و زبانهای کهن به دست نیامده است و دانشمندان و پژوهشگران این حوزه، همواره از نبودِ زبان نوشتاری در این دوره به عنوان یک معضل بزرگ یاد کردهاند. به تعبیر روشنتر، اگر هم در دورهٔ ماد زبان نوشتاری وجود داشته و مادها خط و کتابت میداشتهاند، تاکنون چنین چیزی در مدارک باستانشناسی یافته نشده است و باید به انتظار کشفیات آینده ماند. بنابراین، از مادها کتیبهای وجود ندارد تا بتوان از روی آن مولاژ یا نمونهٔ همسان ساخت. شاید اگر هر پژوهشگر یا باستانشناسی بتواند چنین مدارکی را بیابد و به جامعه علمی معرفی کند، بخت و اقبال با او یار بوده و چنین کشفی جزو کشفهای بزرگ حوزهٔ ایرانشناسی محسوب میشود. پرسش این است که چرا رییس "پژوهشگاه" سازمان میراث فرهنگی که چنین امر آشکاری (که قاعدتاً حتی دانشجویان سال اول همهٔ رشتههای مرتبط با میراث فرهنگی از آن باخبرند) را نمیداند، اجازه دارد دربارهٔ مسایل میراث فرهنگی کشور تصمیمگیری نماید؟
متأسفانه نخستینبار نیست که جامعهٔ فرهنگی و علمی کشور چنین سخنانی را از ایشان و برخی دیگر از مدیران این سازمان میشنود. او چندی پیش هم، در موقعیتی مشابه، ابراز نظری شگفتانگیز دربارهٔ آرامگاه کوروش در پاسارگاد نموده و گفته بود که «گور کوروش در 35 متری عمق زمین در زیر بنای آرامگاهش در پاسارگاد به صورت مومیایی و به شیوهٔ مصری دفن شده است»؛ همچنین چندی پیشتر دربارهٔ کشف بقایای ارتش کمبوجیه در مصر گفته بود که «ایران حاضر است تمام این سربازان را از مصر خریداری کند». این در حالی بود که هنوز اساساً متخصصان باستانشناسی درستی این خبر را تأیید نکرده بودند و تاکنون هم، به رغم گذشت یکسال، این مسأله در پردهٔ ابهام قرار دارد.
نکتهٔ دوم این است که «نگارکندههای دورههای مربوط به زیستگاه اولیهٔ بشر» یا همان صخرهنگارهها بیشتر در حوزهٔ پژوهشهای باستانشناختی قرار میگیرند تا زبانشناختی؛ هرچند که یکسره نامربوط به آن زمینه هم نیستند اما آن نقشی که مثلاً تصویرنگاری در خط مصری دارد در ایران یا میانرودان (در صخرهنگارهها) دیده نمیشود. از این رو، به نظر نمیرسد که «حضور آنها برای محققانی که در حوزهٔ زبان مانند پژوهشکدهٔ زبان و گویش فعالیت میکنند» در شیراز یک «نیاز و ضرورت» باشد. ضمن اینکه عبارتِ «نگارکندههای دورههای مربوط به زیستگاه اولیهٔ بشر» عبارت درستی نیست؛ یعنی نه واژهٔ «نگارکند» مترداف با «صخرهنگاره» است و نه شواهدی از تصویرنگاری یا هنر صخرهایِ «زیستگاه اولیهٔ بشر» در دست است. صخرهنگارههای خمین هم ربطی به «زیستگاه اولیهٔ بشری» ندارند و به دورههای بس متأخرتر حیات بشری متعلقاند.
افزون بر این، در حالی که بسیاری از [مولاژهای] کتیبههای موجود در «باغ کتیبهها» اصلشان در استان فارس وجود دارد و برای محققان پژوهشکدهٔ زبان و گویش دسترسی به آنها دشوار نیست، چرا باید باغ کتیبهها از مجموعهٔ تاریخی نیاوران به شیراز منتقل شود؟ مثلاً وقتی نسخهٔ اصل کتیبههای نقش رستم و نقش رجب یا اصلِ بسیاری دیگر از کتیبهها در استان فارس به راحتی برای آن پژوهشگران قابل دسترسیاند چرا باید «باغ کتیبهها» را به شیراز منتقل کرد؟ ضمن اینکه مگر هدف از ایجاد «باغ کتیبهها» صرفاً هدفی تحقیقی یا پروژهای تحقیقی و وابسته به پژوهشکدهٔ زبان و گویش بوده است؟ مگر پژوهشگران زبانهای ایرانی در سراسر جهان که کارهای سترگی در این زمینه پدید آوردهاند وابسته به این مولاژها بودهاند؟ این کتیبهها سالها پیشتر از آنکه به صورت نمونهٔ همسان یا مولاژ تولید شوند، استنساخ شده، مورد مطالعه قرار گرفته و در قالب کتاب یا مقاله انتشار یافتهاند. به نظر میرسد که کار پژوهشگران و محققان با آن کتابها و مقالات است و نه این نمونههای همسان یا مولاژها. بنابراین، گمان نمیرود سخن رییس پژوهشگاه که گفتهاند «نیاز است این کتیبهها در جایی نزدیک به پژوهشکدهٔ زبان و گویش باشند»، حقیقتاً یک «نیاز» و ضرورت به شمار آید و این سخن دارای پشتوانهای علمی باشد.
برگرفته از ملت آنلاین