پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی دیده‌بان مازندران مازندران، نه خزر - دکتر میرمهرداد میرسنجری

دیده‌بان مازندران

مازندران، نه خزر - دکتر میرمهرداد میرسنجری

برگرفته از مجله افراز (نامه درونی انجمن فرهنگی ایران‌زمین)، شمارهٔ چهارم، بهار 1382 خورشیدی، صفحه 18 به نقل از روزنامه همشهری


دکتر میرمهرداد میرسنجری



«بحر قزوین» در نقشۀ جهان بتلمیوس (میانۀ سدۀ دوم میلادی)

 

در طول یک دهه‌ی اخیر در نزدیکی مرزهای ایران تغییر و تحولات وسیعی به وقوع پیوسته است که عمده‌ترین آنها فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تغییرات اساسی در ساختار سیاسی حکومتی همسایگان شرقی و غربی است. در این میان مسایل مربوط به دریای مازندران و تعاملات مربوطه یکی از عمده‌ترین، کانون‌های توجه کارشناسان سیاسی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را شکل داده است.

یکی از موضوعاتی که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته، به‌کارگیری نام صحیح این دریا بوده است. با توجه به این‌که کاربرد و رسمیت هر نام جغرافیایی باید بر مبنای ملاحظه‌های مستند تاریخی استوار باشد، عدم توجه و حساسیت کافی به این موضوع می‌تواند سبب تحریف تاریخ و سوءاستفاده دیگران قرار گیرد، هم‌چنان که همواره در کاربرد نام تاریخی خلیج فارس توسط عرب‌ها به عمد تحریفی آشکار صورت می‌گیرد و این تحریف بارها به عنوان دستاویزی علیه تمامیت ارضی، به‌کار گرفته شده است و یا در مثالی دیگر در مرزهای شمالی ایران در منازعات موجود دربین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، بر سر منطقه‌ی ارمنی‌نشین «تاگورنو قره‌باغ»، جمهوری آذربایجان با تغییر نام مرکز این منطقه (استپاناکرت) به «خان‌کندی» بر آذری بودن منطقه پای می فشارد.

در منابع کهن تاریخی از دریای واقع در شمال ایران همواره به عنوان دریایی ایرانی یا در قلمرو حکومت‌های ایرانی نام برده شده است. وجود اقوام متعدد ایرانی در بخش‌های عمده‌ای از کرانه‌های خاوری، باختری و جنوبی این دریا، سبب گردید در طول تاریخ نام این دریا بیشتر با نام این اقوام خوانده شود. عمده‌ترین قوم‌های ایرانی حاشیه دریای مازندران که در طول تاریخ از آنها نام برده شده است عبارتند از: کاسپی‌ها، آلبانی‌ها، دیلم‌ها، گیل‌ها، آمورها، تپوری‌ها و هیرکانی‌ها.

از زمانی که در مناطق همجوار این دریا، حکومت و دولت به وجود آمد، همواره، ایرانیان نقش اصلی را در امنیت و بهره‌برداری از این دریا به عهده داشته‌اند. اشاره‌های موجود در اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان و شناخت قلمرو هخامنشیان و ساتراپ‌های آنها در اطراف دریا، درستی این امر را نشان می دهد و نام‌هایی هم که در طول تاریخ برای این دریا به کار گرفته شده است، غالباً معطوف به ساکنان ایرانی ساحل‌های این دریا بوده است. مهم‌ترین نام‌های تاریخی این دریا که از دیرباز به کار گرفته شده، به قرار زیر است:

۱ - دریای هیرکانی: برخی از نویسندگان یونانی از جمله «هکاتیاس میلسیاس» در سده‌های ۵ و ۶ پیش از میلاد این دریا را با نام ساکنان جنوب شرقی آن، هیرکانی، معرفی نموده‌اند و نویسنده‌ی دیگری هم به نام «پمپونی ملا» در کتاب خود در قرن نخست میلادی، این دریا را به خلیج های هیرکان، اسکیف و کاسپی تقسیم کرده است.

۲ - دریای کاسپین - این نام یکی از قدیمی ترین نام هایی است که به دلیل وجود اقوام کاسپی در جنوب و غرب این دریا به کار گرفته شده است. هرودت در کتاب خود برای این دریا به نام «کاسپیون لاگوس» اشاره نموده و هم‌چنین در دوره‌ی داریوش بزرگ برای این دریا نام «ماره کاسپیوم» اطلاق می‌شده است.

لازم به ذکر است که بسیاری از محققان، ریشه‌ی نام شهرهایی از جمله قزوین، کاشان و کاشمر را هم به استقرار قوم کاسپ‌ها در این مناطق نسبت می دهند.

۳ - دریای تبرستان یا تپورستان: از برای اقامت تپورهای ایرانی در ساحل جنوبی دریای مازندران و به علت سابقه‌ی کهن و تاریخی این قوم و وجود کرانه‌های وسیع و طولانی این منطقه در جنوب دریا، نام دیگری است بر این دریا.

علاوه بر این نام‌های ایرانی، این دریا در برهه‌ای از تاریخ: با نام یکی از قوم‌های غیر ایرانی ساکن شمال دریا، به عنوان «خزر» نیز نامیده شده است.
خزرها یا غزها، قومی بیابان‌گرد و غیرمتمدن بودند که در قرن‌های هفتم و هشتم میلادی با مهاجرت از دشت‌های مرکزی آسیا در دشت «قبچاق» در شمال دریای مازندران سکنا گزیدند*. خزرها، دین مشخصی نداشتند، لذا سردسته‌ی این قوم تصمیم گرفت با دعوت از دانشمندان سه دین مسیحیت، اسلام و یهودیت سخنان هریک را گوش داده و یکی از دین‌ها را برگزیند که از این طریق، خزرها به یهودیت گرویدند. این قوم تنها حدود سه قرن تا سده‌ی ۱۱ میلادی با مرکزیت شهر حاجی‌ترخان (آستارخان امروز) حکومت کردند و پس از آن به تدریج توسط اقوام دیگر از صحنه‌ی روزگار محو شدند. [خزرها پس از متلاشی شدن حکومتشان به اروپای شرقی و کشورهای روسیه، آلمان و انگلستان مهاجرت کردند و امروزه یهودیان شرقی را تشکیل می‌دهند که منصب‌های کلیدی حکومت اسراییل را در دست دارند. در حالی که با یهودیان اصلی ساکن فلسطین – که به کورش بزرگ ارادت دارند – هیچ پیوند نژادی ندارند – ویراستار]

کوتاه سخن اینکه با توجه به کاربرد گسترده‌ی نام رسمی، جهانی و ایرانی دریای کاسپین و یا دریای مازندران، به‌کارگیری نام قومی که در هزار سال پیش از صحنه‌ی روزگار محو شده است برای این دریا توسط ایرانیان، زیبنده نبوده و به همین روی بسیاری از اندیشمندان و صاحب‌نظران معتقدند به‌کارگیری نام دریای مازندران و یا دریای کاسپین، به جای دریای خزر مناسب‌تر و منطقی‌تر بوده و بهتر است به صورت رسمی توسط دستگاه‌های مسؤول اعلام و در سخنان و مکاتبات به‌کار گرفته شود.


پی نوشت:

* دکتر ناصر تکمیل همایون / سرگذشت دریای مازندران

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه