یکشنبه, 04ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست جشن‌ها و گردهمایی‌ها اسفندگان روز مهر ایرانی ريته سيه بانو - دكتر تورج پارسی

جشن‌ها و گردهمایی‌ها

ريته سيه بانو - دكتر تورج پارسی

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 


دكتر تورج پارسی

مناسبت پنجم اسفند، روز زن، جشن سپندارمذگان


 زن و مرد موزیک ِ متن هستی اند و چون هستی جاودانه است زن و مرد نیز ماندگارند تا تداوم فرهنگ بشری را ضمانت کنند. اگر زن را اعتباری است، در اعتبار او آزادی نهفته است. اگر آزادی شکل نگرفت، باید در اعتبار مورد ِ نظر کاستی روی داده باشد.
با این حساب سرنوشت زن و مرد بایددر راستای زندگی همانند باشد . نفی زن نفی انسان است و نفی انسان زمینه را برای دیکتاتوری آماده می کند که مرد را نیز به زیر شلاق اسارت خواهد کشاند .از این دیدگاه زن و مرد ازیک ریشه تکوین یافته و برابرند در نتیجه جنسیت نمی تواند عامل تعیین کننده باشد ، پس هیچیک را بر دیگری برتری نیست.
بااین دیدگاه، اوستا زن را ریته سیه بانو می نامد که به معنای مهر وفروغ و روشنایی است .در نخستین سخن ِ زرتشت در گاتا ، روی سخن با زنان ومردان است که هر دو بر مبنای ِ قانون اَشَه برابرند ، در گزینش آزاد ند که خود مسئولیت آفرین است. این همْ بَهری از همان نخستین نگاه آشکارست. یسنه، هات ۳۰ ، کرده ی ۲.
دراوستا زن ومرد به شکل برابربا نام و صفت هایى مخاطب کلامند :
هوشمندان، یسنه، هات 31
تو ، که به معنای عام آدمی است، یسنه، هات 31، کرده ی 9
هرکس چه مرد و زن ، یسنه، هات 46 ، کرده ی 10:
ای اهوره مزدا
به درستی می گویم هرکس -- چه مرد و چه زن -- که آنچه را تو در زندگی بهترین کارشناخته ای، بِوَرزَد ، در پرتو ِ منش ِ نیک، از پاداش اَشَه و شهریاری ِ مینَوی برخوردارخواهد شد .
هیچ یک از شما، همان، کرده ی 18
آن کس ، همان، کرده ی 20
کسانی ، یسنه، هات 34 کرده ی 14
آنان، یسنه، هات 44 ، کرده ی 20
اشون ِ نیکْ آگاه، یسنه، هات 46 ، کرده ی 5
13 مردم، هات 48، کرده ی
مرد، همان، کرده ی 6
او ، یسنه، هات 47 کرده ی 3
رهانندگان ِ سرزمین ها ، هات 48، کرده ی 12
مردمان ، یسنه 49 ، کرده ی 7
ای مردان و زنان ، یسنه، هات 53 ، کرده ی 6:
ای مردان و زنان
این را به درستی دریابید که دروج در اینجا فریبنده است .
دروج را از پیشرفت و گسترش باز دارید و پیوند خویشتن را از آن بگسلید .
شادی به دست آمده در کورسوی تباهکاری ، اندوه مایه ای است .
بدین سان ، دروندان تباه کننده ی راستی ، زندگی مینوی خویش را نابود می کنند .
_زنان و مردان : اما در پرتو کنش فرمانروای نیک ، رامش به زنان و مردان در خانمان ها و روستاها باز می گردد . یسنه، هات 53، کرده ی 8
ستایش ِ اَشَوَن مردان و زنان ، یسنه، دفتر دوم، هات 1، کرده ی 16
ستایش فََرَوَشی های نخستین آموزگاران ِ کیش، هات ۱ ، کرده ی 18
فَرَوَشی ِ مردان و زنان ِ اَشَوَن ، هات 3 ، کرده ی 18:
اینک روان هاى اشون مردان و آشون زنان را _ در هر جا که زاده شده باشند _ می ستاییم ... یسنه، هات ۳۹ ، کرده ی ۲
بشود که در هر دو جهان ، شهریار نیکی بر ما مردان و زنان فرمانروایی کند . یسنه، هات ۴۱، کرده ۲
آنچه را که هر مرد یا زنی دانست که درست و نیک است بر اوست که خود بکار بندد و دیگران را نیز بیاگاهاند تا آنرا _ آن چنان که هست _ بکار بندد. یسنه، هات ۳۵، کرده ی ۶
در این جا روی سخن مستقیم با زنان است :
ستایش زنان و گروه فرزندان، هات 2 ، کرده ی 6
فروشی های اشونان را ، زنان وگروه فرزندان آنان، یسنه ، دفتر دوم، هات 1، کرده ی 6
ستایش فروشی های اشونان و زنان و گروه فرزندان، هات 3 ، کرده ی 86
فروشى های اشون زنان همه ی سرزمین ها را می ستاییم . یشتها ۱۴۵
روی سخن با مردان :
ستایش اشون مرد پاک. هات 2 ، کرده ی 15
ستایش فروشی مرد اشون. هات 3 ، کرده ی 17
فروشى های اشون مردان همه ی سرزمین ها را می ستاییم . یشتها ۱۴۵


*


با در نظرگرفتن نمونه های بالا که نشان می دهد زن از همان اعتبار والایى برخوردارست که مرد داراست ، پرسش این است که ایاهمین خط فکری در ایران باستانی ادامه نیافته است ؟
هنگامی که به لوحه های گِلی ِ تخت جمشید که در دانشگاه شیکاگو توسط پروفسور مری کخ ترجمه شده و به نام از زبان داریوش به فارسی هم ترجمه شده است می اندیشیم ، یک رابطه ی پیوسته را نمایان می بینیم ، اما باز به پرسش می ایستیم .
این لوحه هانشان می دهد که در ایران باستانی کارگران دستمزد می گرفتند و شرایط دستمزد زن و مرد مساوی بوده است . زنان دارای شخصیت حقوقی مستقل بوده و در گاه ِ زایمان از کار معاف می شدند و در طول مرخّصی ِ زایمان ، حقوق دریافت می کرده اند . مرخّصی ِ بارداری پنج ماه بوده. پس از این مدّت زن امکان داشت که کار روزانه را کوتا ه کند. البته کار نیمه وقت مزد کمتری داشت . زن ها می توانستند به مقامات بالا برسند . " اسناد حقوقی بر جای مانده از سرزمین هاى امپراتورى نشان می دهد که زنان این مناطق شخصیّت حقوقی مستقل داشته اند . این زن ها بی آن که چیزی از ثروت شان را از دست بدهند، یا مالکیّت شان به خطر بیفتد، مى توانستند دعواى حقوقى طرح کنند یا طلاق بگیرند .... " (۲ )
آنگاه که از لوح های تخت جمشید که نشان می دهد زن ایران باستانی عروسک نبوده بلکه در آبادانی و رشد فرهنگ جامعه شرکت پیوسته وتعیین کننده داشته ، رو به سوی شاهنامه می بریم ،شاهنامه ای که یادمان ایران باستانی و کتاب نبرد میان خوبی و بدی است ، زنان شاهنامه از فرانک که خِرَدی چشمگیر دارد تا تهمینه که آزادگی بالنده و فراسوی زمانش - خواستگاری از رستم - ازسودابه _ با وجود سودابه گری هایش - وقتى خواستند وى را به زور به همسری کسی درآورند به اعتراض در برابر کاووس می ایستد که من خود همسر خود را بر می گزینم و بر مبناى همین حق طبیعی کاووس را می پسندم ! از فریگیس زاینده ی سیاوش ، منیژه دختر افراسیاب تورانی و عشقش به بیژن ، سیندخت همسر مهراب کابلی مادر رودابه که سام سختگیرسرانجام در برابر این پیک آشتی وخِرَد و دوستی که از یک جنگ خانمانسوز ِ نژادگرایانه، جلوگیرى کرد و چراغ عشق را روشن نگهداشت، از تخت به احترام برخاست دست سیندخت را گرفت و مجبور به یک اعتراف تعیین کننده شد ، پیروزى تدبیر و خِرَد :
شما گرچه از گوهر دیگرید/ همان تاج و اورنگ را درخَورید!
آیا چنین زنانی فقط در شاهنامه می زیستند و جامعه از آنان خالی بوده است ؟ آیا شاهنامه آینه ی جامعه ی باستانی نبوده است ؟
آیا قرة العین ، قمر ، دلکش ، سیمین ، فروغ ، دَرودی و دیگر ناشناختگان زحمتکش
این مرز و بوم، از تبار ِ زنان شاهنامه نیستند ؟
*
روز پنجم اسفند، روز زن است ، زنان همه ی سرزمین ها ، این روز به سْپِنتَه آرمئیتى، چهارمین امشاسپند نامورست که در فارسى سپندارمذ یا اسفند شده است .سپنته آرمئیتى به چَم ِآرامش افزاینده است که برآیند ِهمکارى ِ آدمی با اهوره مزدا ست . در سال نمای زرتشتی روزپنجم هرماه و ماه دوازدهم سال به نام ،سپندارمذ ست که در جهان مادی نگهبان زمین و نماد ِ زنانگی است.

 

 

 

محمّد جواد مشکور درباره ی زناشوىى و اَروسی نزد آریاییان می نویسد: " زناشویى تشریفات و کیفیّات شیرینی داشت واز امور مقدس شمرده مى شد _ اَروس و داماد پیشتر یکدیگر را برگزیده و بعد طبق آداب مخصوصى زناشویی می کردند _داماد جامه ی نو بر تن می کرد و با دوستان و خویشان به خانه اروس مى رفت و دست اروس را که با زیبا ترین وضعی آراسته شده بود، گرفته هر دو بالاى تخته سنگی می ایستادند داماد رو به اروس کرده با آواز بلند می گفت :من مرد هستم و تو زن ، من آسمان هستم تو زمین ، من و تو با هم می نشینیم و از ما فرزندانی به وجود خواهند آمد " آنگاه او را با ارابه ای که گاوهای سپید آنرا می کشیدند و با گل های طبیعی خود رو زینت یافته بود نشانیده و با نوای ساز و دهل و خواندن سرودهای مخصوص به خانه می برد .آریایى ها معمولا یک زن می گرفتند ، نزد آریایی ها زن آنچنان برای مرد ضروری بود که زه از برای کمان "
این همدوشى و همگامی و همکاری ، این پیوند انسانی افزون بر فرزندانی که با رمى آورد، در واقع شرکت در آبادانی جهان است. به همین معنا امروزه بر خوان پیوند زناشو یی ِ زرتشتیان نیز قیچى می گذارند که از همآهنگی و همکارى هر دو لنگه قیچى اشارت دارد .

 

در این جا، یک نکته را باید روشن کرد که بالندگی جامعه ی بشری، برآیند همگامی زنان و مردان است. جامعه اى که این مهم را نپذیرد، از تشییع جنازه ی خویش بر می گردد.
روز زن هر نامی و نشانی که داشته باشد و در هرگوشه ی دنیا آنرا به هر آیینی که برگزار کنند، قابل ستایش است. به همین مناسبت در برابر زنان همه ی سرزمین ها کلاه از سر برداشته ، به احترام ایستاده و شادباش می گوییم به ویژه به ریته سیه بانوان ِ ایران زمین.
فَرَوَشى های اَشَوَن زنان ِ همه ی سرزمین ها را می‌ستاییم! یشتها، ۱۴۵

----------------------------------------

سرچشمه ها :
یک. اوستا، کهن ترین سرودها و متنهای ایرانی، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، جلد یکم، انتشارات مروارید، چاپ نهم، تهران
هزار و سیصد و هشتاد و چهار. ترجمه ی همه ى متن هاى اوستایى از همین سرچشمه است.
دو. از زبان داریوش ، هایدمارى کخ، ترجمه ى پرویز رجبی ، رویه ۲۷۷ نشر کارن ، چاپ پنجم ، تهران.
سه. ایران در عهد باستان ، محمّد جواد مشکور ، رویه ۶۲ ، چاپ ششم، پویا، تهران- ۱۳۶۹

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه